• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4042 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۴ اسفند

شهر بي درخت، شهر بي پرنده

لوريس چكناواريان

در فرهنگ ما ايرانيان از قديم الايام سنت درختكاري ريشه داشت و مردم به فضاي سبز پيراموني‌شان بيش از روزگار امروز اهميت مي‌دادند. خاطرم هست زماني كه كم سن و سال‌ بودم (70-60 سال پيش) تهران قديم پر بود از خانه باغ‌ها و باغاتي كه هم فضاي شهري را زيبا و آراسته مي‌كردند و هم هوا را تميز و پاكيزه. اما متاسفانه از وقتي قيمت زمين‌هاي شهر بالا رفت و شهرداري به مردم اجازه ساخت و ساز بي‌رويه داد، همه صاحبان اين باغ‌ها خانه‌ها و زمين‌هاي‌شان را به برج‌سازان فروختند تا به جاي آنها ساختمان‌هاي چندين طبقه كاشته شود. كسي هم به فكر نبود كه به فراخور اين ساختمان‌ها، پارك‌ها و فضاهاي سبز شهريي ايجاد كند كه هواي پاك و زيبايي اين مردم هم تامين شود.

درخت به عنوان يك عنصر زيبا كه در پاكيزه كردن هواي شهر اثر بسيار دارد، سال‌هاست در ساختار فضاي شهري ناديده گرفته شده است. البته خوشبختانه در مناطقي مثل عباس‌آباد تهران، شهرداري پارك‌هاي جنگلي هم‌ ايجاد كرده كه تلاشي در اين جهت كرده باشد اما با جمعيت رو به افزايش تهران و تكثير ماشين‌هايي كه از در و ديوار شهر بالا مي‌روند و البته كمبود اكسي‍ژني كه براي مردم هزاران بيماري ايجاد مي‌كند، اين تلاش‌ها كافي نيست. درخت مهم‌ترين دفاعي است كه ما انسان‌ها مي‌توانيم در مقابل آلودگي از خود داشته باشيم كه متاسفانه به دست خودمان آن را از خود محروم كرده‌ايم.

اي كاش مي‌شد هر فردي به عنوان يك انسان و عنصري از اين شهر پهناور به سهم خودش درختي مي‌كاشت تا با ادامه اين سنت شايسته و پسنديده به بقاي شهر و كشورمان كمكي شود. خانه و كوچه و حياط هم فرقي نمي‌كند مهم اين است هر يك از ما به فكر خودمان باشيم و با كاشتن يك نهال و مراقبت از آن بقاي آيندگان را تامين كنيم.

امروزه ما به شكل جنون آسايي ساخت و ساز مي‌كنيم بي‌آنكه ثانيه‌اي به موضوعات مهم شهرمان توجه كنيم. لحظه‌اي به اين كوچه‌هاي باريك و ساختمان‌هاي بلند فكر كنيد؛ اگر گسل‌هاي شهر بلرزد و زلزله شديدي رخ دهد با چه فاجعه‌اي روبه رو خواهيم بود؟ به نظر من كساني كه در اين آپارتمان‌ها زندگي مي‌كنند براي خود زندان درست كرده‌اند؛ زنداني كه نه حياط دارد نه باغ، نه گل. اين زندگي وحشتناكي است. مردمي كه هر روز مثل ماشين‌هاي كوكي از پاركينگ وارد آسانسور و خانه‌هاي شان مي‌شوند هيچ ارتباطي با طبيعت برقرار نمي‌كنند. وقتي با طبيعت رابطه نداشته باشيد، نيازي به آن احساس نمي‌كنيد و ارزش آن را نمي‌فهميد. تاسف مي‌خورم كه انديشيدن به اين بديهيات از فرهنگ ما ايرانيان دور شده و همه به فكر پول جمع كردن افتاده‌ايم.

در تهران قديم و حتي بسياري از شهرستان‌هاي 70 سال پيش همه خانه‌ها حياط داشتند و پر بودند از درخت. هواي شهر فوق‌العاده بود. اما يكي پس از ديگري اين درخت‌ها را قطع كرديم تا به جاي آن بوي گاز، گازوييل و بنزين اضافه كنيم. شهر به جاي آنكه محلي براي زندگي باشد به قبرستان تبديل شده است.

تحت تاثير همين زندگي است كه اخلاق مردم هم عوض مي‌شود. هيچ كس دنبال زيبايي نيست و اساسا آن را حذف كرده و دور انداخته‌اند. در صورتي كه به عقيده من زندگي بدون زيبايي، زندگي نيست. مگر بدون درخت و پرنده مي‌شود زندگي كرد؟ ما در شهر پرنده نداريم چون درخت نيست. شهر بي‌پرنده عنصر مهمي از زيبايي كم دارد كه مي‌تواند روحيه ما را بسازد. زندگي‌ ماشيني‌اي كه درست كرده‌ايم زندگي نيست، خودكشي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون