• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4051 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۴ اسفند

چند شعر تازه از شهين منصوري آراني

شعبده‌اي در كار نيست

مثل سكوت سرهاي رنگي

هر بار خفه مي‌شوم

پشيمان مي‌شود

گلويم

فقط يك غار مي‌كشد

به جاي غار غار

مثل سكوت سرهاي رنگي كبريت

تاول‌زده

خاموش

و دوباره گردنم

به باريكي مو نمي‌رسد

روي شانه‌هايم

و مي‌رسم به آمدن كفش‌هايي

كه از تعطيلي زني

برگشته است

 

سرزمين عجايب

شعبده‌اي در كار نيست

اين‌جا سرزمين عجايب است

اين همه كفش‌هاي تنگ

نتوانست

پاهاي ما را

از راه به در كند

 

جست‌وجوي دانه

به اين پرنده دل نبند

هوايي نمي‌شود

سال‌هاست

به جست‌وجوي دانه مي‌چرخد

ميان پرهاي بالش

 

اين درخت

چه پرنده‌اي

در گلويش مانده است

اين درخت

كه به هر بادي

برگ‌هايش

اين همه غمگين مي‌خوانند!؟

 

چشم

فاصله تو

تا من

يك چشم است

كه برهم نمي‌زني

 

 

مثل مهاجرت

خانه/ بيمارستان/ گورستان

نزديك‌تر از ديوانگي‌ام

هنوز نبضت مي‌زند

در كوتاهي دستم

هنوز هر دو مي‌دانيم

مردن به تو نمي‌آيد

مثل مهاجرت به كبوتر

حتما مي‌داني

وقتي از سرمه‌ات

مي‌كشم

چيزي از چشمم مي‌ريزد

مثل خاكستر آسمان

كه پر از خواب ماه است

تا پيدا كنم

گم شدنت را

و نگويم

از تعطيلي جوانه‌ها

و نگويم

از لو رفتن خاموشي حافظه‌ام

وقتي سايه‌زني كه از قامت تو بالا مي‌رود

همراه من است

هيچ خاكي نمي‌تواند

همراه‌مان را از ما بگيرد

اگر گفتي الو

اگر جواب نيامد

نگران نشو

تكرار كن

اين حرف شب ما باشد

هزار حفره

جاسازي كرده‌ام در زبانم

آن شب

كه پشت مه گم شدي

و حالا كه

نديدن آسمان

روزت را دلتنگ مي‌كند

خواب فردا را به آب مي‌دهي و

من

هي حفره‌ها را پر مي‌كنم

از شعر و

تو

ويرايشم مي‌كني

با حروف غيراضافه

با اين همه

وقتي قطع مي‌شوي

مي‌ترسم

تو در يلدا خوابيده‌اي

زمين سخت است

نمي‌تواني حركت كني

اما اگر كمي

دست‌هايت را در خاك جابه‌جا كني

حتما مرا خواهي شنيد

و من اولين جمله‌ات را مي‌شناسم

نگران نباش

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون