• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4055 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۴ فروردين

هاشمي به روايت هاشمي (42)

اگر از خوانندگان ثابت روزنامه باشيد مي دانيد كه از ماه‌هاي پاياني سال گذشته به‌صورت دنباله‌دار، خاطرات ‌آيت‌الله هاشمي را در اين ستون چاپ كرده‌ايم و چاپ و انتشار قسمت‌هاي بعدي‌اش ادامه دارد. ‌آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در شماره قبلي كه روز 26 اسفندماه سال گذشته منتشر شد، به مسائلي درباره اتفاقات پانزده خرداد و ارتباط آن با دستگيري امام مي‌پردازد و به اين سوال پاسخ مي‌دهد كه روحانيوني كه در سال 42 نقش داشتند چه تفاوتي با روحانيون سال 57 داشتند. درشماره امروز ادامه اين بحث را مي‌خوانيم.

 

{علما} نگذاشتند امام تنها بماند؟

بله؛ واقعا نگذاشتند تنها بماند. شايد عاقلانه‌ترين كاري كه بعد از پانزده خرداد- اگر فرض كنيم نمي‌شود ديگر مردم را در سطح تظاهرات تو صحنه نگه بداريم- همين بود كه روحانيت را اين جور در صحنه نگه بداريم. من مهاجرت علما را در مجموع هم مفيد مي‌دانم براي نهضت هم مفيد مي‌دانم براي خودشان. از حالت مردگي و خمودگي رها شدند و هم براي آينده انقلاب كه آنها بالاخره آنجا از همكاري و تفاهم و ياد گرفتن و مباحثه و مذاكره از مجموعه اينها و هم در نجات گرفتارها و تخفيف شدت عمل دستگاه عقب‌نشيني هم كرد ديگر در موارد زيادي در همه اينها موثر بود، حركت خوبي بود مهاجرت.

مي‌دانيم كه قبل از پانزده خرداد و آغاز نهضت، همه علما اگر نگوييم كه به اتفاق، اكثرشان وارد صحنه شدند بعد از پانزده خرداد مساله فرق كرد بعضي‌ها كلي عقب رفتند، بعضي‌ها راه ديگري در پيش گرفتند. خواستم ببينم در اين زمينه وضع علما را در پانزده خرداد چگونه تحليل مي‌كنيد؟

خوب، علما تا آن موقع با يك عكس‌العمل جدي از طرف رژيم برخورد نكرده بودند ما وقتي كه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي شروع شد دو ماه مبارزه كرديم، پيروز شديم. پيروزي ظاهري هم يعني رسما رژيم عقب‌نشيني كرد و اوج حرف بود. مرحله دوم كه شروع كرديم در مدرسه فيضيه، اولين ضربه‌اي كه زدند تو مدرسه فيضيه بود ديگر، ولي خوب محدود بود. مدرسه فيضيه تلفات قابل توجهي نداشت منتها جايش حساس بود. همان موقع بعضي از آقايان جا زدند يك مقدار ديگر، اولين حركت جدي بود. مرحله دوم [سوم] آن تو سربازگيري بود ممكن بود بعضي‌ها را [البته] آن در سطح علما نبود، طلبه‌ها بود. بعضي از آنها محتاط شدند ولي آنچنان چيزي نبود. اولين خشونت سبعانه‌اي كه رژيم كرد همان پانزده خرداد بود كه نشان داد كه هيچ شوخي ندارد. مي‌كشد. زير تانك هم مي‌كند و مردم را هم به رگبار مي‌بندد. مراجع را هم مي‌گيرد. يعني هيچ حدي؛ يعني او عملا يك كاري كرد كه هيچ حدي ما نمي‌شناسيم براي اين. اين با مدرسه فيضيه خيلي تفاوت داشت. آن حركتي كه اينها كردند. البته حركت ما هم تفاوت داشت، چون ما ريخته بوديم[بيرون] روز عاشورا، هيات‌هايي كه رفتند از مسجد شاه يا مسجد حاج ابوالفتح.

جمعيت در چه محله‌هايي بودند؟

رفتند تا دور كاخ، آن جور شعار دادند. معلوم شد قضيه دارد راه ديگري را پيش مي‌برد. ولي رژيم هم نشان داد كه خون‌خوارتر از آني است كه ما فكر مي‌كرديم. خب، بعضي‌ها كه اين جوري پيش‌بيني نمي‌كردند، ديدند اينجا پاي زندان هست و جان هست و اينها، عافيت‌طلب‌ها طبعا جا مي‌زدند. مصلحت‌انديش‌ها هم بعضي‌ها فكر مي‌كردند كه ممكن است اصلا اجتهادا به اين رسيدند كه اين طور مبارزه‌اي به ثمر نمي‌رسد. يعني رژيم مقاومت مي‌كند، بايد فكر ديگري بكنيم. لذا خيلي جوان‌ها هم به فكر ديگري افتادند. پس اين را بايد قبول كرد كه طبيعت يك چنين خشونتي اين [است] كه يك عده‌اي بريزند، ولي آنهايي كه صلابت بيشتري دارند به اصطلاح زبرالحديدها اينها، بمانند. مبارزه هم خالص شد ديگر. صالح‌ترها ماندند و پايه مبارزه محكم شد كه حالا به اين نتيجه رسيديم كه امروز هستيم. هم توي علما افراد شناخته شدند و كم‌كم هم همان چيزهايي كه اوايل بعد از پانزده خرداد ما تشخيص داديم، ديگر تا اين اواخر همان جورها ماند، زياد تغيير نكرد.

يعني امتحان خوبي بود پانزده خرداد، يك تصفيه‌اي بود در صفوف مبارزه، يكي از دستاوردهاي 15 خرداد.

بايد هم همين جور بگوييم. يعني اگر در آن اوج مي‌خواست به موفقيت برسد معلوم نبود كه چي از توش درمي‌آمد. هيچ كس امتحان نداده بود. اين طور نيست كه مبارزه‌اي با اين سرعت مثلا چندماهه و يك ساله بتواند در حد به هم زدن يك نظام موفق بشود. توقع بي‌جايي هم بود كه آن موقع‌ها، فكر اين را داشتن.

نقش آقاي شريعتمداري بعد از بازگشت از تهران چه بود و آن كشمكش‌هايي كه بين ايشان و روحانيون متعهد و مبارز آغاز شد و جريان دارالتبليغ؟

خب، آقاي شريعتمداري نقشش تقريبا از اول مبارزه تا همين اواخر يك نقش پيوسته يكنواختي بود. منتها در مقاطع به تناسب اوضاع ظهورش تفاوت داشت. عملا ايشان ته دلش، هيچ‌وقت ما مطمئن نشديم كه ايشان آماده فداكاري براي مبارزه است. چه خود ايشان فداكاري بكنند و چه مردم را دعوت به فداكاري كنند. ايشان در حد نصيحت و كارهاي روشنفكري يعني واقعا ايشان در بين روحانيت يك عنصري بود كه با همان معيارهاي روشنفكري آن زمان و با اهداف ليبراليسم حركت مي‌كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون