• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4057 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۱۶ فروردين

براي چه چيز سرود مي‌خوانيم؟

مهرداد احمدي‌شيخاني

بهار است و فصل شادماني و نوروز، افتخار فرهنگي ما ايرانيان و فارسي‌زبانان كه تنها مردمي هستيم كه سال‌مان را با بهار آغاز مي‌كنيم و فخرمان اين است كه تقوي‌مان جلالي است و قرن‌ها پيش، نابغه بي‌بديل همه دوران، «حكيم عمر خيام»، چنان تقويمي را تنظيم كرد كه مثل و مانند ندارد. تقويمي كه تا چند رقم اعشاري، دقيقا مطابق حركت كره زمين به دور خورشيد است و از آنجايي كه تفاوت پيدا مي‌كند، نه به دليل محاسبات اشتباه رياضي «عمر خيام» كه به اين دليل است كه جهان به آن دقتي كه عمر خيام بود، نيست. و چه بسيار لبخند به لب‌مان مي‌آيد وقتي سنت نوروزي را در بيرون مرزهاي خود و بين اقوام ديگر مي‌بينيم، از تاجيك و كرد و افغانستاني و تا در هندوستان و تركيه و شرق چين و جنوب بالكان، چرا كه همه اينها نشانگر نفوذ و گسترش فرهنگي است كه درست است كه روي نقشه جغرافيا، محدود به مرزهاي سياسي است، ولي حوزه نفوذ آن، بسيار فراتر از اين
مرزها است.

البته اين طور نيست كه فقط حوزه نفوذ ما، وراي مرزهاي سياسي و جغرافيايي باشد و تا دوردست‌ها و كشورهاي ديگر گسترش يافته باشد، كه فرهنگ‌هاي ديگر هم، چنين وضعيتي دارند و چه بسا، همان طور كه فرهنگ ما تا درون مرزهاي سياسي آنان گسترده است، فرهنگ آنها هم در درون سرزمين ما نشو و نما مي‌كند و اصلا واقعيت حوزه‌هاي نفوذ هر فرهنگي همين است و مشابه انگشتان دو دست كه در هم فرو رفته‌اند. اگر ما به گسترش و وسعت فرهنگ خود در سرزمين‌هاي ديگر مي‌باليم و انتظار داريم تا اين حوزه نفوذ، نه تنها پابرجا بماند كه حتي گسترده‌تر شود، قطعا صاحبان ديگر فرهنگ‌ها هم براي حوزه نفوذ خود همين خواسته را دارند و البته آنكس كه براي خود چنين نخواهد جاي تعجب دارد.

حوزه نفوذ يك موضوع چند وجهي است كه بررسي آن در توان اين يادداشت نيست، اما در حد همين يادداشت به موردي اشاره مي‌كنم. در طول سال از بسياري ديده و شنيده‌ايم كه مي‌گويند آنچه در بيرون مرزهاي ما مي‌گذرد، چه ربطي به ما دارد كه خود را داخل به آن مي‌كنيم و به قولي، اينكه در سرزمين ديگري حاضر باشيم و هزينه كنيم، چه منفعتي براي ما دارد و اصطلاحا «چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است». جالب اينكه بيشتر كساني كه چنين مي‌گويند، افرادي هستند كه بيش از همه از حوزه نفوذ فرهنگ ايراني در سرزمين‌هاي ديگر ابراز شادماني مي‌كنند. اما اگر حوزه نفوذ موضوعي چندوجهي باشد كه هست، مگر مي‌شود كه وجوه آن را اختيار كرد؟ و مگر نه اينكه مثلا شاعران پارسي‌گوي هند، به واسطه حضور پارسيان در هند به آنجا رفتند و نه اينكه اول شعرا بروند و بعد ديگران در معيت‌شان باشند كه ماجرا برعكس بوده و شاعران و هنرمندان بودند كه در معيت رفتند. قطعا هنر و فرهنگ ماندگارتر است ولي مقدماتي هم لازم دارد و مگر اين نيست كه هر چه وجوه ديگر حوزه نفوذ تنگ‌تر مي‌شود، بال‌هاي فرهنگ هم ناتوان‌تر خواهد شد در اين پريدن؟

اينكه ديگران خواستار آن باشند كه ايرانيان حوزه نفوذ خود را هر چه بيشتر محدود كنند، كاملا طبيعي و قابل درك است، اما عجيب اين است كه برخي ايرانيان همچنين سرودي سر دهند و عجيب‌تر آنكه اين سرود را كساني بخوانند كه در جاي ديگر، براي گسترش حوزه نفوذ فرهنگ ايراني دست‌افشاني مي‌كنند. آخر مگر مي‌شود كه حوزه نفوذ را يك جا قيچي كرد و جاي ديگر خواستار بال و پر درآوردن آن بود؟

جايي خواندم كه عشق اول سعدي، «شيراز» بود و عشق دوش «دمشق». و چه بسيار اين دمشق براي ما ايراني‌ها مهم بوده در همه تاريخ‌مان و چه سختي‌ها كشيده‌ايم براي حفظ آن از يونان و روم و بعد و قبل آن در همه تاريخي كه به آن مباهات مي‌كنيم. چشم بستن بر حوزه نفوذ هر كشوري نه امكان‌پذير است و نه عاقلانه. يادمان باشد همانطور كه حوزه نفوذ ايران تا وراي مرزهاي كشورهاي اطراف است، حوزه نفوذ آن كشورها هم تا درون مرزهاي كشور ما امتداد دارد. گيرم كه امروز تصميم گرفتيم حوزه نفوذمان را به مرزهاي سياسي كشورمان محدود كنيم، آيا آن‌وقت حوزه نفوذ كشورهاي ديگر كه تا درون سرزمين‌مان كشيده شده هم به پشت مرزهاي‌مان خواهد رفت؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون