ادامه از صفحه اول
موفقيت سياستهاي ارزي
تفاضل تورم ريال و دلار در همان دوره بهطور متوسط به بيش از 18 درصد رسيده بود. در آن زمان با وجود تمايل دولت، تثبيت نرخ ارز دوامي نيافت و افزايش نرخ ارز از سال 1390 آغاز شد و در سال 1391 با جهش شديد مواجه شد. طي سالهاي 1393 تا 1396 نيز اين چرخه تكرار شد و روند كاهش نرخ ارز حقيقي تا پاييز 1396 ادامه يافت. در اين دوره نيز عواملي مانند انباشت شكاف بين تورم داخل و خارج، كاهش نرخ سپرده بانكي در تابستان سال گذشته و اثرگذاري عامل انتظارات و هجوم سوداگران به بازار ارز، نرخ ارز را در زمستان سال گذشته با جهش مواجه كرد. جهش اخير نرخ ارز طبيعتا هم بر افزايش نرخ تورم تاثير خواهد گذاشت و هم به واسطه ايجاد انحراف نقدينگي از سرمايهگذاري به سمت سوداگري، بر كاهش سرمايهگذاري و رشد اقتصادي در دورههاي بعد تاثير خواهد گذاشت. در چارچوب جديد سياستهاي ارزي، نرخ ارز با حمايت دولت تثبيت شده و مقررات سختي براي مديريت منابع ارزي در نظر گرفته شده است. با اين حال براي پايداري و كارايي سياستهاي ارزي، اين مساله بسيار حايز اهميت است كه زمينههاي جهش ارز در آينده كاهش يابد. همانطور كه گفته شد، مهمترين عامل اقتصادي بيثباتي نرخ ارز، تورم مزمن اقتصاد ايران است و كاهش تورم مزمن نيز مستلزم اصلاحاتي مانند افزايش انضباط مالي و توازن بودجه دولت، استقلال بانك مركزي، اصلاح ساختار نظام بانكي و مديريت مناسب درآمدهاي نفتي و نظاير آن است. علاوه بر ضرورت كنترل تورم، موفقيت دولت در سياستهاي ارزي، مستلزم اقداماتي مانند رفع انحصار خريد ارز نفتي توسط بانك مركزي، استفاده از ظرفيت بازار بورس براي افزايش شفافيت و كارايي بازار ارز، پايبند بودن به الزامات رژيم ارزي شناور و اجتناب از تثبيت نرخ ارز اسمي و در نهايت رفع تدريجي برخي محدوديتهاي وضع شده فعلي بهدنبال برقراري آرامش در بازار ارز است.
تركيه و عمليات عليه سوريه
اين نگاه خواسته و ناخواسته سالهاست بيش از اينكه تامينكننده منافع ملي ايران باشد، روابط تهران و آنكارا را به گونهاي هدايت كرده كه بيش از اينكه خروجي روابط برد- برد باشد، معادله آن به نفع آنكارا بوده است. در اين راستا نگاهي به سطوح روابط در اغلب حوزهها و اظهارات طرفين ايراني و تركيهاي در مقاطع مختلف، بيانگر تسلط اين نگاه بوده است. البته اين رويكرد هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب بوده كه پرداخت به آن از حوصله اين يادداشت دور است. در حالي كه حمايتهاي تركيه در ظهور و تقويت داعش امري مسجل در داخل تركيه بوده و اسناد آن توسط حزب جمهوريخواه در مجلس تركيه ارايه و در رسانهها بارها منتشر شده و براي غرب، مسكو، بغداد، دمشق و... نيز روشن بوده است، در داخل ايران هميشه برخي به آن به ديده ترديد مينگريستند. مشاركت تركيه در گفتوگوهاي سوچي و آنكارا بيش از آنكه حاصل تغيير ذهنيت در نگاه به داعش، رقابت با ايران، اختلافنظر با امريكا و... باشد، حاصل تغيير رفتار به هدف تغيير موقعيت بوده و هست. اظهارات رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه مبني بر نگاه آنكارا به امريكا به عنوان متحد، به روسيه به عنوان شريك و ايران به عنوان كشور همكار، به اندازه كافي اهداف تركيه در روابط خود با اين كشورها را روشن ميسازد. تركيه ديروز نيز بر سقوط بشار اسد، رييسجمهور سوريه تاكيد داشت و امروز نيز خواستار بركناري او است. تركيه همان كشور حامي داعش است كه شرايط را درك كرده و گامهاي خود را منطبق با آن برميدارد. تصرف عفرين حاصل اين تغيير رفتار و بهرهگيري از موقعيتها است. حمايت تركيه از عمليات امريكا را در داخل كشور برخي برنتابيده و با الفاظ خارج از عرف آن را تحليل كردهاند، اين در حالي است كه تركيه همان است كه بود و اين ما بوديم كه در برخي تحليلها بيراه رفتيم. تركيه بيش از نهصد كيلومتر با سوريه مرز مشترك داشته و با معضل جدي كردي در داخل مواجه است. ظهور اقليم ديگر كردي و پيوند طبيعي آن با كردهاي تركيه ميتواند پايان تركيه باشد. تركيه با توجه به شرايط و ضرورتها براي تامين تماميت ارضي و منافع خود با شيطان نيز پيمان همكاري ميبندد. نگاه اخلاقي به صحنه سياست و قايل بودن به مردي و نامردي در معادلات سياسي، حاصل نگاه سادهانديشانهاي است كه محاسبات معادلات زميني را، در آسمانها ميجويد. تركيه خود را اسير نگاه ايدئولوژيك نكرده و هر كجا منافع او تامين شود همانجا خواهد بود. شركت در روند سوچي و حمايت از حمله امريكا تبلور اين نگاه است. نكته آخر آنكه نهتنها راه آنكارا و در اين ميان مسكو، از تهران جدا است، بلكه در نقطه نهايي، بغداد نيز ميان انتخاب ايران و امريكا، واشنگتن را برگزيده و جبهه مقاومت نيز در شرايط خاص سازش خواهد كرد. ايران بايد تلاش كند از دام انزواي جهاني و غربت منطقهاي خارج شده و اگر نميتواند شرايط را تغيير دهد، براي ماندگاري ايران، ذهنيت منتهي به بنبستهاي استراتژيك را تغيير دهد. نبايد به آن سو برويم كه تصميمات سخت را در شرايط دشوار بگيريم.