• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4090 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت

جزئي از پيام

سيد علي ميرفتاح

آقاي افشار براي ما چيزي بيش از گوينده خبر بود. خودش هم مي‌دانست كه مردم روي او حساب ويژه باز كرده‌اند. براي بالا بردن او نيازي نيست ديگر مجري‌ها را پايين بياورم اما لازم است اين نكته را بگويم كه مجري تلويزيون «مامور معذور» نيست و نمي‌تواند از خودش سلب مسووليت كند. يكي از مجري‌ها، شوخي و جدي گفته بود ما و مرده‌شورها فرق زيادي باهم نداريم. همان‌طوري كه آنها كاري به بهشت و جهنم مرده‌ زير دست‌شان ندارند ما هم پيامي را كه زير دست‌مان آمده، مي‌خوانيم و كاري به خوب و بدش، يا درست و غلطش نداريم. مگر مي‌شود؟ دنياي ما را خداوند طوري ساخته كه همه ما نسبت به آنچه مي‌كنيم و مي‌گوييم و مي‌رويم مسووليم. «كلكم راع و كلكم مسوول». آنهايي كه مسلمانند و به روز جزا باور دارند در كار و بار دنيا مسووليت‌شان دوچندان است. آنها نه تنها در اين دنيا بايد نسبت به كرده و گفته خويش جواب بدهند، بلكه آن دنيا هم بايد مقابل پيامبر(ص) يا امام علي(ع) بايستند و براي اعمال خود دليل بياورند. از هيچ‌كس، حتي نگهبان در ورودي يا مامور ساده سد معبر شهرداري هم پذيرفته نيست كه بگويد من مامور و معذور بوده‌ام چه برسد به شخصيت‌هايي كه صدا و تصويرشان مي‌توانسته مسير زندگي‌ «مردم» را تغيير دهد. ما آقاي افشار را مي‌ديديم و صداي او را مي‌شنيديم اما در اصل پيام انقلاب اسلامي را مي‌شنيديم و سخن رهبران و مديران انقلاب را گوش مي‌داديم. هر لحن و آهنگي كه او به صدايش مي‌داد مي‌توانست تاثير و تاثر متن زير دستش را بالا و پايين كند. مشهور است كه امام خميني‌(ره) به محمد هاشمي سفارش كرده بود تا پيام‌هاي رهبري را مريم رياضي بخواند. تفطن امام به لحن و توان خانم رياضي نشان مي‌دهد كه آن بزرگوار تا چه حد فرم هنري را در آن برهه حساس، مهم مي‌دانست وجدي مي‌گرفت. اين فرم بسيار بسيار مهم است و مي‌تواند بار احساسي و عاطفي پيام‌هاي سياسي را دستكاري كند. به خصوص در دهه اول انقلاب مجري‌هاي تلويزيون اهميت‌شان چند برابر امروز بود، زيرا مردم دريچه ديگري براي ارتباط با رهبران انقلاب نداشتند و راه ديگري براي شنيدن حرف مقامات، عملا وجود نداشت. كافي بود-في‌المثل- يك مجري متن قرارگاه خاتم را با صلابت نخواند يا موقع خواندن دستورات انقلابي صدايش بلرزد و تپق بيجا بزند. اين تپق‌ها و لرزش‌ها وقتي از آنتن راديو و تلويزيون مخابره مي‌شدند چند برابر مي‌شدند و مي‌توانستند روي مردم انقلابي و نگران تاثير سوء بگذارند و چه‌بسا آنها را از همراهي با نظام باز دارند. از آن طرف هم اگر مقتدرانه متن خبر را مي‌خواندند اقتدارشان در حين انتشار چند برابر مي‌شد و مردم را در سرسپردگي به رهبر انقلاب مصمم‌تر مي‌كرد. پس انصاف اين است كه در پيروزي‌ها و در عبور از بحران‌هاي اين چهار‌دهه سهمي را هم به مجري‌هاي تلويزيون اختصاص دهيم و نقش موثرشان را يادآوري كنيم. شايد براي نسل امروز كه مهم‌ترين پيام‌هاي سياسي را از توييتر و پست‌هاي بي‌روح اينترنتي دريافت مي‌كنند صداي مجري‌هاي تلويزيون چندان اهميتي نداشته باشد. روزگار عوض شده و آنقدر تلويزيون رقيب ريز و درشت پيدا كرده كه احتمالا امروزي‌ها نتوانند درك كنند كه چرا «ما» تا اين حد از خبر فوت افشار متاثر شده‌ايم و چرا نسبت به مجري‌هاي قديمي حسي توام با مهر و عاطفه داريم. واقعيت اين است كه لحن صادقانه افشار طوري بود كه نمي‌توانست پيامي را كه قبول ندارد بخواند. او بلندگو نبود بلكه جزئي از پيامي بود كه مي‌خواند. او رسانه نبود بلكه عين پيام بود. يك بار ديگر صدايش را بشنويد تصديق مي‌كنيد كه از سر صدق خودش را به خبر ضميمه كرده و تبديل به بخشي از پيام شده... شايد همين كه بعدا نخواند و كار و بارش را تغيير داد باعث شد تا در چشم ما بزرگ‌تر و عزيزتر شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون