فضيلت شفافيت
سيد عليميرفتاح
روزي كه روحاني، جهرمي را به عنوان جوانترين وزير دولت دوازدهم، به مجلس معرفي كرد، جلوتر از رقباي دولت، طرفداران دولت با او مخالفت كردند. روحاني گمانش اين بود كه با انتخاب يك جوان دهه شصتي دل خيليها را به دست ميآورد و با اين كار، حداقل يكي از وعدههايش را جامه عمل ميپوشاند. او كه بنا به هزار ملاحظه نتوانسته بود وزير زن يا آنطور كه عامه متوقعش بودند، وزير سني به مجلس معرفي كند...
جهرمي را رو كرد تا هم ركورد جوانگرايي را بشكند و هم دهان منتقدين اينطرفي و آنطرفياش را ببندد. اما نبست. نه تنها نبست بلكه موج سهمگيني از مخالفت را باعث شد كه دركش ساده نبود. حتي ما كه ناظر بوديم و از دور خبرها را پي ميگرفتيم، نميتوانستيم درك كنيم كه جهرمي چه مشكلي دارد و ريشه اين همه تقابل با او در كجاست. خاطرتان باشد يك دفعه صفحات تلگرام و اينستاگرام پر شد از افشاگري عليه جهرمي و چپ و راست، بيشتر چپ بدگويي از او را در دستور كار خود قرار دادند. چيزي كه جالب بود اين بود كه طرفداران روحاني -غالبا جواناني كه منتسب به جريانهاي اصلاحطلبي بودند- اسم جهرمي را كه ميشنيدند خشمگين ميشدند و داد و بيداد راه ميانداختند و به زعم خود سند رو ميكردند كه اين مرد جوان دشمن دموكراسي است، احمدينژادي است، پيش از اينها رييس شنود بوده، در هشتاد و هشت تقليد صدا كرده، شخصا آتشبيار معركه بوده و در به هم زدن اوضاع دست داشته و... آن كانال تلگرامي كذا، مدرك جعل كرد كه او بازجو بوده، شكنجهگر بوده و... اولين موج نااميدي را يادتان باشد كانالهاي مجهولالهويه تلگرامي، سر انتخاب جهرمي راه انداختند و يك دفعه جوي درست شد كه ملت گمان بردند كه اگرجهرمي راي بياورد مملكت به باد ميرود و... اين حرفها مال ازمنه ماضيه نيست، مال همين تابستان گذشته است و يادآورياش نبايد سخت باشد. اتفاقا مناسب است –من هم به دلايلي اصرار دارم- تا يك سال قبل را با جزييات كامل و با آن مجموعه فراگير پستها و كامنتها و اخبار جعلي به ياد بياوريد و قدري درباره آنچه گذشت تامل كنيد و از خودتان بپرسيد كه چه كسي و چه گروهي و با چه نيت و انگيزهاي راي نياوردن جهرمي را تبديل به مساله حيثيتي كرد و كار را بر دولت و ملت و اصلاحات سخت كرد. آنقدر شلوغش كردند كه نمايندههاي اصلاحطلب و اميدوار مجلس هم دست و دلشان لرزيد كه نكند با راي دادن به جوانترين عضو كابينه به آرمانهاي انقلاب و خواست مردم و آينده اصلاحات خيانت كنند و به دست خود مقدمات شنود و بگير و ببند و محدوديت را فراهم سازند و... اگر ميخواهيد بدانيد دست و دل نمايندهها چقدر لرزيد، خوب است برويد و راي ناپلئوني جهرمي را با تعداد راي ديگر وزرا مقايسه كنيد تا حساب كار دستتان بيايد كه تبليغات چقدر موثرند و چقدر نافذند و چقدر ميتوانند ما را به هرجايي كه ميخواهند ببرند. به ضرس قاطع مينوشتند ما خبر داريم جهرمي چه در سر دارد و خودمان به چشم خودمان ديدهايم كه او چه كاره است... اما دو، سه ماه كه گذشت معلوم شد همه اين حرفها كشك بوده و همه آن امواج پشيماني بابت سنگهاي دروغي بوده كه چهارتا كانال تلگرامي در بركه فضاي مجازي انداختند. امروز الحمدلله ماهيت خيلي از اين كانالها معلوم شده و حتي بچهمدرسهايها هم فهميدهاند كه اينها از كجا خط و پول ميگيرند و با چه انگيزهها و نيتهايي دروغ و نااميدي توليد ميكنند. اما با اين همه كماكان از جانب آنها ايمن نيستيم و هنوز هم به مناسبتهايي از خبرها و عكسهاي دروغين فريب ميخوريم و دانسته و ندانسته با امواج خطرناكي همراه ميشويم كه جز خرابي و نكبت حاصلي ندارند. جهرمي در همين يكسال نشان داد وزير قابلي است و بيش از همكارانش دنبال احقاق حق ملت است و هوشمندانه و حساب شده جلوي زيادهخواهيها و حقخوريها ايستاده. من زبان تمجيد از ارباب قدرت را بلد نيستم و هيچگاه قلم به مدح و ثناي وزير و وكيل نچرخاندهام و نميچرخانم. كار روزنامهنگار رصد اخبار است و نقد سياست و قدرت. اما كاري كه جهرمي شروع كرده به نظرم نيازمند حمايت و قدرداني است. اين حمايت البته كه بايد با نقد سازنده همراه باشد، انشاءالله خواهد بود، اما عجالتا نبايد تلاش و كوشش اين وزير جوان و باانگيزه را نديده بگيريم و يارياش نكنيم. او در برهههايي نشان داد كه جاي درستي ايستاده و نسبت به حق و حقوق ملت بياعتنا نيست. كاري كه امروز ميكند در رديف كارهاي ملي است و نيازمند حمايت ملي. او ميگويد پارازيتها سلامتي مردم را نشانه رفتهاند همينطور آزادي شهروندان را محدود كردهاند. اين حرف را سالهاست كه روزنامهنگاران و خيرخواهان جامعه و نمايندگان مردم ميزنند. اما با حرف تنها كه نميتوان حقي را احقاق كرد يا جلوي تضييع حقي را گرفت. اين حرف تا مستظهر به قدرت دولت و اراده حاكميت نباشد، نميتواند جامعه را اصلاح كند و اقدامي مفيد و سازنده را باعث شود. براي همين حضور تمامقد وزير در برابر پارازيتهاي مخابراتي ميتواند اصلاحات مبنايي را سرعت ببخشد و مردم را نسبت به احقاق حقشان اميدوار كند. تعبيري كه جهرمي در مقابله با پارازيتها به كار ميبرد تعبير درست و هوشمندانهاي است: حقالناس. كار دولت، بلكه وظيفه حكومت پاسداري از حقوق مردم است. اين حق را گاهي سودجوياني اقتصادي ضايع ميكنند، گاهي آنها كه به اسم دلسوزي يا صلاح و مصلحت، قيممآبانه براي ملت تصميم ميگيرند. اما كافي است جلويشان بايستيم و تا آنجا كه ممكن است هزينه حقكشي را بالا ببريم. ضمن اينكه هيچ امري مثل «شفافسازي» نميتواند دست ضايعكنندگان حقوق مردم را ببندد و جلوي آنها را كه بنا به هزار توجيه، خود را برتر از مردم ميپندارند، بگيرد. دولت روحاني البته كه عيبهايي قابل اعتنا دارد اما يك حسن دارد كه همه آن عيبها را قابل تحمل ميكند. حسن بزرگ دولت روحاني تلاش اوست براي شفافسازي. چه آنجا كه پرده از روي ارقام و اعداد بودجه برميدارد، چه آنجا كه قراردادها را از حالت يواشكي و زيرجلكي درميآورد، چه وقتي كه ميزان و مبلغ ارزهاي دولتي و خصوصي را منتشر ميكند و چه اينجا كه وزير ارتباطات وضعيت كسندان پارازيتها را آشكار ميكند، نشان از عزم دولت دارد براي شفافسازي. شايد همين تلاش براي شفافسازي بيشتر است كه يك عده خاص را به صرافت مياندازد تا جريانهاي مخالفت با دولت را تشديد كنند يا با مناسبت و بيمناسبت موجهاي پشيماني راه بيندازند و مردم را از انتخاب درستشان دلسرد كنند. پارسال خيليها سر جهرمي بازي خوردند و ندانسته با چيزي كه نميدانستند چيست و كيست مخالفت كردند، اما مومن از يك سوراخ دوبار گزيده نميشود. يعني بايد مواظب باشيم مجددا بازي نخوريم و اين روند شفافسازي را با تمناهاي بيموقع متوقف نكنيم و اين همه زحمت را هدر ندهيم. بلكه لازم است با پشتيباني مطالبهمحور از دولت در صحنه حاضر شويم و تداوم شفافسازي را حمايت كنيم. از ديگر وزرا هم بخواهيم كه قدري به دست وزير جوان نگاه كنند و راه و روش او را پي بگيرند. شفافسازي ميتواند جلوي خيلي از فسادها و تباهيها و تبانيها را بگيرد و البته كه مهمترين ابزار شفافسازي همين «رسانه»ها هستند كه عجالتا تكنولوژي كار را بر كسي و جايي كه ميخواهد آزاديشان را سلب كند سخت كرده. تنها چيزي كه رسانهها را از بين ميبرد و نابودشان ميكند دروغ و پنهانكاري است.