• 1404 چهارشنبه 26 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6219 -
  • 1404 سه‌شنبه 25 آذر

داستان جالب جبر و اختيار به خانه ما رسيد

غزل حضرتي

چند روز پيش پشت فرمان بودم و بچه‌ها هم همراهم بودند. در راه خانه بوديم كه پسر بزرگم گفت: «مامان، خدا همه چيو در مورد آدما مي‌دونه؟» گفتم: «مثلا چي؟» گفت: «مثلا خدا مي‌دونه من كي مي‌ميرم؟» گفتم: «فكر كنم مي‌دونه.» گفت: «پس حتما هم مي‌دونه من بزرگ شم چيكاره مي‌شم؟» گفتم: «احتمالا.» گفت: «حتي مي‌دونه من با كي ازدواج مي‌كنم. اصلا شايد بدونه من فردا ناهار چي مي‌خورم.» گفتم: «چطور حالا؟ چرا برات مهمه كه خدا چيو مي‌دونه چيو نمي‌دونه؟» گفت: «خوش ‌به‌ حال خدا، كاش منم مي‌دونستم همه اينارو. خيلي حال مي‌ده.» گفتم: «خيلي چيزا قشنگيش به اينه كه نمي‌دونيم چي ميشه. اصلا زندگي شبيه يه سورپرايزه. يه قسمت‌هاييش رو مي‌دونيم يا مي‌تونيم حدس بزنيم. يه قسمت‌هاييش رو هم نمي‌دونيم. اين هيجانش بيشتر از اينه كه همه چيو از قبل بدونيم.» گفت: «نه بابا، من دلم مي‌خواست بدونم. اصلا صبر كن ببينم. اگر خدا همه چيو درباره آينده ما مي‌دونه پس ما چيكار داريم مي‌كنيم؟» گفتم: «منظورت چيه؟» گفت: «خب اون مي‌دونه ما چيكاره مي‌شيم، چه شكلي مي‌شيم، با كي عروسي مي‌كنيم، چند تا بچه داريم، كي مي‌ميريم، پس خودمون چي؟» گفتم: «خب ما كه نمي‌دونيم قراره اين اتفاق‌ها كي و كجا با كي بيفته. جذابيتش تو اينه كه از هيچ‌ كدومشون خبر نداريم و وقتي توي زندگي مي‌ريم جلو كم‌كم باهاشون مواجه مي‌شيم.»
پسرم مي‌خواست به من بگويد اين اسمش جبر است نه اختيار. چيزي دست ما نيست كه تصميم بگيريم چكاره شويم وقتي يك نفر هست كه همه را مي‌داند و قرار است طبق آن پيش برود، اما نمي‌توانست منظورش را بفهماند. خنده‌ام گرفته بود و ذوق كرده بودم از اينكه جبر و اختيار به مغز كوچكش وارد شده و درگيرش كرده. به او گفتم: «مي‌دونم منظورت چيه، فكر مي‌كني يك جايي همه اينها نوشته شده و حتما بايد بر اساس اون نوشته همه ‌چيز جلو بره، آره؟» گفت: «آره، اگر اين‌جوري باشه شايد من نخوام اون شغلي كه خدا مي‌دونه رو انتخاب كنم.» گفتم: «تو حق انتخاب داري و مي‌توني هر چيزي كه دوست داري رو بخواي. تو بر اساس علايقت مي‌ري جلو، بر اساس مدل زندگيت همه چيو مي‌چيني، بعد تصميم مي‌گيري چكاره بشي، كجا زندگي كني، با كي زندگي كني، چند تا بچه داشته باشي. ما نمي‌دونيم كه تقدير ما جايي نوشته شده يا نه. اگر هم نوشته شده باشه قابل تغييره. آدم‌ها لحظه آخر شايد تصميم‌شون رو عوض كنن و همه چيو يه شكل ديگه كنن. اين‌جوري نيست كه سرنوشت آدم‌ها موقع به ‌دنيا اومدنشون ثابت باشه و هيچي رو نشه عوض كرد.» خودم به حرف‌هايي كه مي‌زدم مطمئن نبودم. دلم مي‌خواست دلش آرام شود كه همه ‌چيز زندگي‌اش دست خودش است و نه هيچ كس ديگر. حتي خالقي كه او را به وجود آورده، نمي‌خواهد در آينده‌اش دخل و تصرف كند. من هم دلم همين را مي‌خواست و شايد به همين هم معتقد باشم، اما مطمئن نه. پسرم كمي گيج شده بود، به راستي كه اين بحث فلسفي گيج شدن هم دارد. من هم روزي كه به اين مساله رسيدم، گيج شده بودم. او هنوز آموزه مذهبي غليظي ندارد، اما من با آموزه‌هاي مذهبي زيادي مواجه بودم و نمي‌توانستم بين اين آموزه‌ها و تعقلم تعادل ايجاد كنم. منگ شده بودم كه چه كسي درست مي‌گويد.
در مدرسه به بچه‌ها گفته‌‌اند: «خدا در قلب ماست». از اين جمله خوشم مي‌آيد، اما نمي‌دانم آنها چه دركي از اين جمله دارند. انگار يك چيزي را حفظ كرده‌اند، يك جمله قشنگ را تا اگر كسي بگويد خدا كجاست چرا نمي‌بينمش، در جواب بگويند خدا ديدني نيست، در قلب ماست. وارد شدن به مباحث خلقت و فلسفه وجود انسان از مباحث شيريني است كه هميشه دلم مي‌خواست جدي دنبالش كنم، اما فرصتش هيچ ‌وقت نبود. شايد الان كه پسرهايم هفته‌اي يك سوال فلسفي مي‌پرسند وقتش رسيده باشد كمي بخوانم تا بتوانم به زبان ساده به آنها بگويم: «خدا در قلب ماست» يعني چه. اينها از قسمت‌هاي شيرين والدگري است، جايي كه خودت بايد جواب سوال‌هاي سال‌هاي پيش خودت را پيدا كني، سوالاتي كه از بي‌پاسخي رهايشان كرده بودي، اما اينجا گريبانت را مي‌گيرند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
فشار بر محيط زيست مازندران براي آسفالت جاده جنگلي در «منطقه حفاظت شده آبشار» بن بست ماليات برخانه‌هاي خالي نوسازي ديوانسالاري تئاترشهر خانه‌اي‌كه هر باركوچك‌تر مي‌شود نفرين ترياك عصب‌شناسي و تجربه ديني پرهيز علوم اجتماعي از تبديل شدن به ايدئولوژي سرقت ۱۵ ميلياردي در شمال‌تهران آينده سوداني در شطرنج سياسي عراق لاله‌زار؛ سوختن يك تاريخ نه يك سينما عملكرد ارتباطات و رسانه‌ها؛ زمينه اقناع ملي و بين‌الملل تأملي انتقادي بر فهم تقليل‌گرايانه از تربيت تمركز صادقانه روي مسائل اصلي كشور فساد مساله چند نفر نيست، مساله يك ساختار است داستان جالب جبر و اختيار به خانه ما رسيد عصر تازه رقابت‌ها در ساختار سياسي عراق حق با پياده‌رو است خاطرات یک زندانی عقاب نشست روي كاكتوس صنايع آب بر در فلات مركزي اولويت راهبردي دولت پزشكيان لاله‌زار؛ سوختن يك تاريخ نه يك سينما عملكرد ارتباطات و رسانه‌ها زمينه اقناع ملي و بين‌الملل تأملي انتقادي بر فهم تقليل‌گرايانه از تربيت تمركز صادقانه روي مسائل اصلي كشور فساد مساله چند نفر نيست مساله يك ساختار است
کارتون
کارتون