• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4073 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۵ ارديبهشت

بهروز غريب‌پور در گفت‌وگو با «اعتماد»:

«اردك لي» موضوعي انساني دارد

تينا جلالي

 

 

بهروز غريب‌پور، كارگردان نام‌آشناي تئاتر بعد از يك وقفه چندساله با فيلم «اردك لي» دوباره پشت دوربين سينما قرار گرفت. موضوع فيلم جديد او «اردك لي» نام دانش‌آموزي است كه به دليل مهاجرت پدر و مادر خود از شهرستان به تهران در دوره محمدرضا‌شاه، نام غيرمتعارفش او را به ستوه مي‌آورد و دبستان نمونه هدايت براي او به جهنمي سهمناك مبدل مي‌شود.

اردك لي به تهيه‌كنندگي علي حضرتي در بخش «جلوه‌گاه شرق» يا همان پانوراماي سينماي كشورهاي آسيايي و اسلامي اين دوره از جشنواره جهاني فيلم فجر به نمايش درآمد... با كارگردان اين فيلم گفت‌وگويي انجام داديم كه از نظر مي‌گذرانيد.

 

نام بهروز غريب‌پور بيشتر تداعي‌كننده فعاليت‌هاي تئاتري اوست؛ روي صحنه بردن «بينوايان»، كلبه عمو تم و اپراهاي عروسكي و احياي اپراي ملي و... باوجود فعاليتي كه در زمينه سينما داشتيد تمركز اصلي شما در حيطه تئاتر است.

اتفاقا من از سال 51 به‌موازات فعاليت‌هاي تئاتري؛ ‌انجمن فيلم كردستان را با هدف نمايش فيلم‌هاي كلاسيك در تابستان و در زادگاهم سنندج راه‌اندازي كردم و در آن شرايط خودم هم به عنوان انتخاب‌كننده آثار، مفسر و حتي آپاراتچي در اين انجمن كار مي‌كردم.

آن زمان چند سال‌تان بود؟

21 سالم بود، اما فعاليت و تمركز اصلي من سينما نبود، تئاتر عروسكي و اپراي عروسكي كار مي‌كردم. ولي از سينما دور هم نبودم. طي اين سال‌ها مستندهاي بلند و كوتاه زيادي ساختم، فيلمنامه‌هاي متعددي نوشتم وقتي موضوعي ذهنم را درگير مي‌كرد كه نمي‌توانستم آن را به روي صحنه ببرم يا در مقوله تصوير صحنه‌اي جاي نمي‌گرفته آن را به نسخه سينمايي تبديل مي‌كردم. شناسنامه بلندي در سينما ندارم اما دغدغه فيلم ساختن از همان سال‌هاي جواني با من بوده و اگر از بيرون حركت سينوسي به نظر مي‌رسد اما از زاويه نگاه خود من پيوسته و بي‌وقفه بوده و هست.

اين نكته را هم مي‌خواستم بگويم كه دو سال مدير كاخ جشنواره ملي فيلم فجر بوديد و همين فعاليت‌هاي اجرايي نشان از ارتباط ذهني شما با سينما دارد.

دقيقا همين‌طور است. من هيچ‌وقت از آموختن و پرداختن به سينما دست نكشيدم، زماني كه براي تحصيل به ايتاليا رفته بودم يك روش ويژه يادگاري سينما و زبان ايتاليايي را براي خودم برنامه‌ريزي كردم: ديدن فيلم‌هاي ايتاليايي و يادگيري زبان، بنابراين در سالن‌هاي سينما در آنجا بودم همزبان ايتاليا مي‌آموختم و هم پيگير سينما بودم، روزي 3 فيلم مي‌ديدم و اين فيلم ديدن باعث شد زبان ايتاليايي را به سرعت ياد بگيرم و در اين رابطه مديون سينما هستم. سينما همواره بخشي از زندگي من در همه سال‌ها بوده و هست و ‌مي‌ماند در هريك از اپراهايم بخش‌هايي تصويري‌اي هست كه گرامر سينما در آن حضور دارد.

گويا فيلمنامه «اردك لي» متعلق به سال‌هاي دور است.

بله. چيزي نزديك به 25 سال گذشته.

چطور مجاب شديد كه اين فيلمنامه را بعد از سال‌ها مقابل دوربين ببريد؟ منظورم اين است كه فيلمنامه چه ويژگي‌هايي داشت؟

من اين فيلمنامه را 25 سال پيش به شوراي توليد كانون پرورش فكري كودكان دادم اما آنها با نگاه مشكوك و مردد به فيلمنامه نگاه كردند مبادا نتيجه‌اي كه تماشاگر از ديدن اين فيلم مي‌گيرد باعث تقويت بحث جدايي‌طلبي ترك‌ها از ايران باشد و من هم اصرار مي‌كردم كه چنين هدفي ندارم؛ اما به هر جهت بعد از 25 سال به هر طريقي كه مي‌خواستم اين فيلمنامه را بسازم با دربسته مواجه مي‌شدم تا اينكه با آقاي حضرتي مواجه شدم، ايشان از من سوال كرد كه چرا در سينما فعاليت نمي‌كنم و من ماجراي فيلمنامه اردك لي را برايش توضيح دادم ايشان از داستان فيلم خوش‌شان آمد و هيچ‌وقت اين همت و تلاش و همراهي ايشان را در ساخت اردك لي فراموش نمي‌كنم.

و اما ويژگي فيلم؟

فيلمنامه و اكنون فيلم غيرمتعارف بود و هست و ويژگي داستان فيلم اين است كه يك‌بار مصرف نيست و با اينكه در يك دوره خاص رخ داده و به‌ظاهر تاريخي را يدك مي‌كشد اما قصه زمان ندارد، مساله و موضوع فيلم گسترده است و محدود به تقويم تاريخي نيست. نوع رفتار در محيط آموزش با همكلاسي‌ها با خانواده و معلمان آموزشي تا قيام قيامت ادامه دارد. اين فيلم از لايه‌هايي برخوردار است كه تا سال‌ها ماندگار است تا زماني كه مهاجرت و از حيطه فرهنگي به فرهنگ ديگر تا زماني كه معلم و مدرسه و كلاس درس هست تا زماني كه زن بابا و محيط تراژيك خانواده يا به‌عكس مهر و محبت خانواده هست... اين فيلم مصاديق خودش را دارد و زنده است. اعتقاد من بر اين است كه تا 35 سال ديگر هم اين فيلم حرفي براي گفتن دارد و تماشاگر را به چالش مي‌كشاند.

چرا به شيوه سياه‌وسفيد فيلمبرداري شده؟

نزديك‌ترين شكل تصاوير در ذهن من سياه‌وسفيد ديده مي‌شد در بخش روياها يا پايان‌بندي فيلم براي نشان دادن زيبايي‌ها از تصاوير رنگي استفاده كردم اما روستايي كه اردك لي از آن مي‌آيد رنگ دارد، چون‌كه صفا و محبت و همدلي دارد و اين فضا در قياس و فضاي خوفناك مدرسه بايد تضاد و كنتراست را با رنگ‌بندي به نمايش مي‌گذاشتم و جالب است كه من و علي حضرتي و كيوان معتمدي- مدير فيلمبرداري- بدون هيچ‌گونه اختلاف‌نظري اين رنگ‌بندي را ترجيح داديم، من به عنوان طراح صحنه و لباس هم در طراحي همين رنگ‌بندي را در دستور كاري خودم قرار داده بودم و در انتخاب لوكيشن من، تهيه‌كننده، مدير فيلمبرداري و مدير توليد هر عكسي كه مي‌گرفتيم به سياه‌وسفيد تبديل مي‌كرديم پس لوكيشن‌هايي هم انتخاب كرديم بيشتر به رنگ سياه‌وسفيد قاب تاكيد داشت كه اگر رنگي مي‌شد آن تاثير مطلوب را بر مخاطب نمي‌گذاشت.

درواقع با تصاوير سياه‌وسفيد حس برانگيختگي و ناراحتي در انسان بيشتر به وجود مي‌آورد.

من معتقدم امروز كه اخبار جنگ را مي‌بينيم تصاوير رنگي باعث مي‌شود بخشي از احساسات ما كشته شود حتي اگر ما رويدادهاي مثل جنگ و آوارگي را سياه‌وسفيد ببينيم تاثيرگذاري آن به‌مراتب بيشتر است. چون تست كردم وقتي ويراني‌هاي جنگ جهاني دوم را مي‌بينيم هنوز تاثير‌گذاري‌اش در من بيشتر از وقايع و اتفاقاتي است كه اين روزها به وجود مي‌آيد در همين رابطه من هرگز تصاوير سياه‌وسفيد «عروج» لاريسا شيپتوكو يا آلمان سال صفر را فراموش نمي‌كنم و جنبه استنادي آن فرضا بر سرباز رايان به‌مراتب بيشتر است. به‌هرحال رنگ اگر بجا استفاده نشود تاثير خود را از دست مي‌دهد.

فيلم «اردك لي» موضوعي انساني دارد كه تاكيد بر زيبايي درون دارد تا بيروني.

موضوع فيلم اردك لي گسترده است و با اينكه درباره كودكان است اما فضا و كليت آن عموميت دارد. اينكه فضاي جامعه حال حاضر به‌گونه‌اي پيش مي‌رود كه به ظواهر بيشتر از باطن اهميت مي‌دهد. زيبايي درون را فراموش كرده‌ايم و به آدم‌هايي توجه مي‌كنيم كه ظاهر زيبا دارند. ديشب تماشاگري بعد از تماشاي فيلم نكته مهمي را با من در ميان گذاشت. او گفت: بعد از اتمام تحصيل در امريكا به من پيشنهاد شد كه اسمم را كه علي است عوض كنم، استاد راهنمايم عقيده داشت كه با عوض كردن اسمم زودتر به خدمت گرفته مي‌شوم... اين مخاطب به من گفت كه من هيچ‌وقت اسمم را عوض نكردم چون هويت من بر‌اساس علي شكل‌گرفته شده بود و ايمان داشتم كه اگر تن به چنين پيشنهادي بدهم تا زنده‌ام دچار دوگانگي شخصيت مي‌شدم: اين همان پيشنهاد دهشتناك مدير دبستان نمونه هدايت به پدر بايرام اردك لي است: اسمت را عوض كن تا معتبر بشوي!

كمي در مورد فضاي جشنواره هم ‌صحبت كنيم. نظرتان در مورد كيفيت اين دوره جشنواره جهاني فيلم فجر چيست؟

با تمام احترامي كه براي آقاي ميركريمي و زحماتي كه ايشان متقبل مي‌شوند قائلم اما درباره خلأ مكان ثابت جشنواره، حس كردم وقتي به اين رخداد نگاه مي‌كنيم از درون پر از تنوع انديشه و تفكر و زيبايي است اما در بيرون از فضاي جشنواره هيچ خبري نيست. در يك سكوت جشن مي‌گيريم. متاسفانه مادامي ‌كه كاخ جشنواره نداريم جشنواره از يك كاستي رنج مي‌برد.

به نظر من برج ميلاد با تمام ايرادات و نواقصي كه داشت حداقل يك منطقه بزرگي بود كه در اختيار تمام سينماگران قرار مي‌گرفت و در محيطي فرهنگي سينماگران كنار اهالي فرهنگ و هنر با هم فيلم مي‌ديدند و فضاي بازار موبايل بر آنها سنگيني نمي‌كرد اميدوارم جاي ثابت براي چنين رويدادهايي فراهم شود.

 

 

موضوع فيلم اردك لي گسترده است و با اينكه درباره كودكان است اما فضا و كليت آن عموميت دارد.

جشنواره جهاني از درون پر از تنوع انديشه و تفكر و زيبايي است.

سينما همواره بخشي از زندگي من در همه سال‌ها بوده، هست و مي‌ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون