آب به عنوان محوري مهم در توسعه كشور، تاثير بسيار ويژهاي بر تندرستي شهروندان و سلامت محيط زيست دارد. با توجه به شرايط اقليمي كشور و جهان در زمينه خشكسالي، آب موضوع مهم جهان امروز است و اين در حالي است كه كشور ما نيز در شرايط فوقبحران قرار دارد. هر ساله با شروع جيرهبندي مصرف آب در فصل گرما و نمايان شدن مشكل كمآبي در شهرها، متخصصين و صاحبنظران قلمفرسايي كرده و با ارايه رويكردها و راهكارهاي عملي سعي در ارايه مشورت به تصميمسازان و مجريان و متوليان صنعت آب كشور دارند. به رغم همايشهاي سالانه و ارايه راهكارهاي علمي هرساله بحران آب با توجه به كاهش بارش عميقتر ميشود. شروع بارش ديرهنگام در فصل پاييز نگارنده را بر آن داشت در فصل آسايش تاسيسات شهري آب مجددا اين زنگ هشدار را به صدا درآورد كه قبل از حادثه به ارايه راهكار بپردازيم.
در سالهاي اخير در فصل تابستان كه جيرهبندي در شهرها آغاز شده، در شبكههاي مجازي عكسهايي از گويهاي سياه رنگ جهت جلوگيري از تبخير آب به عنوان برنامهريزي ايالت كاليفرنيا براي مديريت مصرف به متوليان امور آب گوشزد شده و تفاوت رويكردها در زمينه مقابله با حل بحران كمآبي فقط در اين عكس خلاصه شده كه مسوولين توانستهاند به دليل مشكل مزمن خشكسالي در اين ايالت روش مقتضي را در پيش بگيرند. نگارنده به بررسي اين روشها پرداخته و اين رويكرد را در يك كشور پيشرفته به عنوان يك تجربه مرور كند. در روز چهارشنبه اول آوريل 2015، فرماندار ايالت كاليفرنيا براي نخستينبار دستورالعمل الزامآوري با هدف كاهش مصرف آب تا حد 25 درصد صادر كرد. اين فرمان زماني صادر شد كه پس از مدتها روشهاي داوطلبانه و غيرمتمركز براي كاهش مصرف آب به نتيجه دلخواه نرسيده بودند.
فرماندار كاليفرنيا اعلاميه خود را در مكاني خواند كه معمولا در آن موقع از سال پوشيده از برف است، اما اكنون چيزي نيست به جز برهوتي خشك! وي سخنان خود را، با تاكيد بر مشكل مزمن و حاد خشكسالي در اين ايالت با اين جمله آغاز كرد: در حال حاضر دنيا تغيير كرده و ما نيز بايد رفتارمان را دگرگون كنيم.
جري براون براي رسيدن به اين ميزان كاهش در مصرف آب، دستورالعملي صادر كرده كه كليات آن شامل موارد زير ميشد:
- ممنوعيت كشت چمن در فواصل بين دو طرف بزرگراهها.
- جايگزين كردن چمنكاري در نزديك به 6/4 ميليون مترمربع زمينهاي عمومي، فضاهاي تفريحي و پاركهاي همگاني، موسسات، ادارات و ساير فضاهاي عمومي با گياهاني كه نياز كمتري به آب و مقاومت بيشتري در مقابل كمآبي دارند.
- ملزم كردن سازههاي جديد به استفاده از سيستم آبياري قطرهاي يا سيستم موسوم به ميكرو اسپري در فضاهاي سبز.
- اجبار ادارات محلي مثل شهرداريها در به كارگيري سياستهاي تشويقي و تخفيف در عوارض شهري به مالكيني كه سيستمهاي داخلي تاسيسات آببر منازل خود را با مدرنسازي در جهت كاهش ميزان مصرف مجهز كنند.
- ارايه دستورالعمل به دانشگاهها، زمينهاي بازي داراي چمن مانند گلف و فوتبال، گورستانها و ساير واحدهاي پرمصرف براي اجراي برنامههاي كاهش مصرف آب.
- ملزم كردن شركتهاي آب و فاضلاب در اجرايي كردن قيمتگذاري پلهاي آب و جريمههاي سنگين براي مشتركان پرمصرف با هدف از بين بردن انگيزههاي مصرف بيرويه آب.
براي اجراي اين دستورات، شوراي نظارت بر منابع آب و مديريت مصرف آب ايالت كاليفرنيا موظف شده تا اين دستورالعملها را با جزييات بيشتري براي مناطق و مصرفكنندگان مختلف تفكيك كرده و به آنها ابلاغ و بر اجراي آن نظارت كند. هر نهاد محلي كه در رسيدن به اين هدف كوتاهي كند، روزانه تا 10 هزار دلار از سوي دولت محلي جريمه در نظر گرفته شد.
از زمان ابلاغ اين فرمان تاكنون برخي مناطق براي اجراي اين سياستها پيشقدم شدند. براي مثال در يك منطقه، ساكنان59 هزار واحد مسكوني آمادگي خود را براي برچيدن چمن در محوطه محل سكونتشان اعلام كردند كه مساحت بالغ بر 8 ميليون مترمربع محوطه چمنكاري شده را شامل ميشد.
البته برخي از منتقدين هم اين قوانين را مكفي ندانستند و به اين موضوع اشاره ميكنند كه به جاي اين سياستها بهتر است به امر صرفهجويي در مصرف آب كشاورزي و مديريت همه جانبه منابع آبهاي سطحي توجه شود.
همه اين قوانين در حالي تصويب شد كه در كاليفرنيا از چند دهه قبل به مساله صرفهجويي در مصرف آب توجه ميشد. بهطور مثال در دبستانها به دانشآموزان روشهاي صرفهجويي در مصرف آب (مانند مسواك زدن با يك ليوان آب، نحوه استحمام بدون باز گذاشتن غيرضروري دوش و...) به عنوان امري ضروري در فرهنگسازي، آموزش داده ميشد. به علاوه در اين ايالت همواره به حفظ سلامت و چگونگي استفاده از منابع آبهاي سطحي و زيرزميني، مانند درياچهها و بركههاي آب شيرين توجه خاصي شده است. در عين حال اطلاعات فراواني از جمله تهيه نقشههاي به روز و ميزان ذخاير آب زيرزميني گردآوري شده و بهرهبرداري از اين منابع همواره تحت نظارت بوده است. اين ايالت همچنين در استفاده از آبياري قطرهاي و توسعه تكنولوژي مربوط به آن از ايالتهاي پيشگام در ايالات متحده به شمار ميآيد، اما با وجود همه اين سوابق باز هم انجام اقدامات حادتر و شديدتر مورد نظر قرار گرفته است. مطالعه و توجه به تجربههاي اين چنين به خصوص در كشورهايي كه توسعه يافته محسوب شده و به لحاظ اقليمي مخاطرات ما را تجربه كردهاند، ميتواند نوع برخورد با مشكل بحران آب در كشور ما را نيز متحول كند. متاسفانه در كشور ما در برخورد با مسائل، قاعده اين است كه نسبت به آن توجه كافي ابراز نميشود تا زماني كه وضعيت بحراني حادث شود و آنگاه نيز معمولترين اقدام، سهميهبندي است. تا مادامي كه ذخاير سدهاي اطراف تهران و شهرهاي بزرگ در حال كاهش است صحبت از صرفهجويي و ضرورت توجه مردم مطرح ميشود، اما به محض اينكه چند بارندگي رخ دهد، مجددا مساله به دست فراموشي سپرده ميشود. به نظر ميرسد كه در اين زمينه به مشكل بحران كمآبي به صورت بلندمدت و در سطح ملي توجه نميشود و براي مقابله با آن يك برنامه ملي وجود ندارد. در حالي كه از درياچه اروميه گرفته تا زايندهرود و كارون و هورالعظيم و هامون همگي نشاندهنده ابعاد ملي مساله بحران آب هستند. مثال ديگر، مساله بيابانزايي، پيشرفت كوير و مشكلات گريبانگير شهرها و روستاهايي است كه در حاشيه كوير قرار گرفته يا در بيابانها احاطه ميشوند و هيچگونه توجه سيستماتيك و جامعي به جز پروژههاي انتقال آب معطوف آن نميشود. مدتي پيش يكي از مسوولان پيشين كه در اين زمينه داراي تجربه وسيعي است مطالبي را در رسانهها مطرح كرد كه حاكي از ابعاد بسيار نگرانكننده مشكل كمآبي و استفاده غيربهينه از آب بود، مطالبي كه از سوي برخي كارشناسان، از جمله نگارنده نيز تا حد زيادي تاييد ميشوند. براي مثال تصور كنيد كه تا چند دهه ديگر شهرهايي مانند اصفهان نيز به علت بحران كمآبي قابل سكونت نباشند. شادروان دكتر منوچهر فرهنگ معتقد بود كه در واقع تنها دو شهر ايران، يعني اصفهان و اهواز به معناي واقعي شهر هستند، زيرا از هزاران سال پيش تعريف شهر و شكلگيري شهرها بر اساس موجود رودخانهاي بوده كه از ميانه آن ميگذشته است و اين ويژگي در اكثر شهرهاي بزرگ و تاريخي دنيا نيز ديده ميشود. اما متاسفانه امروز خشك شدن دائمي زايندهرود به عنوان يك واقعيت پذيرفته شده و آب در اين رودخانه نيز مانند رودخانه خشك در شيراز، فقط زمان جاري شدن سيل و به شكل موقت جريان مييابد. با ادامه اين وضعيت بيشك كارون نيز سرانجام بهتري نخواهد داشت. شايسته است كه افكار عمومي جامعه و مسوولان دولتي نسبت به مشكل آب در كشور آگاهي و حساسيت بيشتري داشته باشند. البته اين مشكلات ربطي به دولت فعلي ندارد و طي دهها سال ايجاد شده، اما آموزش عمومي در اين مورد و جلب توجه دولت و مردم به ضرورت جديت در اين امر ضروري است.
آب تهران زماني از كيفيت بسيار مطلوبي برخوردار بود اما در حال حاضر چنين نيست زيرا از يك سو با افزايش جمعيت شهر، مسوولان راهحل تعجيلي و غير بهينه را براي مقابله با كمبود آب برگزيدند كه راهي جز حفر چاه در مناطق مختلف و تزريق به شبكه از طريق آبهاي زيرزميني كه معايب خود را دارد و از طرف ديگر، فرسودگي شبكه انتقال آب لوله كشي كه از يك طرف باعث اتلاف آب ميشود و در زمان كاهش فشار در شبكه سبب افزايش آلودگيها ميشود.
نكته ديگري كه به خصوص توجه نگارنده را جلب كرده، تمايل شهرداريها به چمنكاري است. آيا دليل فرهنگي موجهي براي اين كار وجود دارد؟ آيا تاكنون كسي مبناي شروع اين شيوه ايجاد فضاي سبز را كه آب زيادي صرف آن ميشود، شناخته است؟ متاسفانه خير. با جستوجو در اسناد تاريخي متوجه ميشويم چمن كاري در نظام برنامهريزي شهري در كشور ما از فرهنگ اروپايي به عاريت گرفته شده است. در كتاب نظريه طبقه تنآسا نوشته تورستين وبلن، نويسنده به اين نكته اشاره ميكند كه علاقه مردم اروپاي غربي به چمن و ايجاد پاركهاي عمومي با چمن يكدست و سبز و چمنكاري در باغها و باغچههاي خصوصي كه از نظر وبلن كاري بيهوده و ضايعهآميز محسوب ميشود، يك ريشه تاريخي و فرهنگي دارد و آن اينكه براي اروپاييان كه هزاران سال اقوامي رمهدار بودهاند و براي معاش خود عمدتا به رمههاي گاو و گوسفند اتكا داشتهاند و به همين دليل نيز گوشت به صورت سنتي و تاكنون غذاي اصلي آنان محسوب ميشود، ديدن چمنزار به منزله اطمينان يافتن از وفور نعمت بوده و اين در حافظه تاريخي آنها چنين ثبت شده است. وبلن ميگويد به همين دليل است كه پس از اسكان و سكونت در شهرها، زيبايي محل از طريق چمن را با اميد به آينده پيوند زدهاند!
اينكه چرا شهرداريهاي ما الگويي از سابقه فرهنگي اروپاييان را اقتباس كردهاند جاي تفكر دارد و اين منظره كه در تابستانهاي گرم و خشك تهران و در كنار بزرگراهها، حجم عظيمي آب براي نگهداري چمن يعني يك شيوه آرايش محيط طبيعي كه متعلق به طبيعت اين سرزمين نيست مصرف ميشود، جاي انديشيدن دارد. در فرهنگ ما چنان كه در افسانه و شعر آمده چمنزار محل زيست وحوش و جاي شكار بوده در مفهوم پرديس ايراني جايي ندارد. پرديس ايراني به شكل سنتي، به صورت باغ، درختان سايهدار و درختان ميوه ترسيم ميشود. در سالهاي اخير باغهاي بسياري از شهرهاي بزرگ كه طي صدها سال شكل گرفتهاند با سياستهاي توسعه شهري نامناسب از ميان برداشته شوند و به جاي آن پاركها و اطراف بزرگراهها با چمن آراسته شوند، بسيار شگفتانگيز است.
بحران نسل آينده، بحران آب است بنا بر اين ما بايد از قطره قطره آب محافظت كنيم و آن را هدر ندهيم و بهترين راهكار اين است كه به جاي استفاده از آب شرب، چاهها يا منابع آب زيرزميني براي آبياري فضاي سبز، آب باران و سطحي را جمعآوري و به درستي هدايت كنيم. براي رسيدن به اين موضوع در مقطع فعلي بهترين راه به جاي ايدهپردازي يا اختراع مجدد چرخ، استفاده از تجربيات مشابه ديگر كشورهاي موفق دنيا در زمينه مديريت بحران آب البته به صورت بوميسازي شده و مبتني بر امكانات و متناسب با فرهنگ داخلي است.
بخشي از دستورالعمل فرماندار كاليفرنيا براي مديريت آب
ممنوعيت كشت چمن در فواصل بين دو طرف بزرگراهها
جايگزين كردن چمنكاري در نزديك به 6/4 ميليون مترمربع زمينهاي عمومي، فضاهاي تفريحي و پاركهاي همگاني، موسسات، ادارات و ساير فضاهاي عمومي با گياهاني كه نياز كمتري به آب و مقاومت بيشتري در مقابل كمآبي دارند.
ملزم كردن سازههاي جديد به استفاده از سيستم آبياري قطرهاي يا سيستم موسوم به ميكرواسپري در فضاهاي سبز.
اجبار ادارات محلي مثل شهرداريها در به كارگيري سياستهاي تشويقي و تخفيف در عوارض شهري به مالكيني كه سيستمهاي داخلي تاسيسات آببر منازل خود را با مدرنسازي در جهت كاهش ميزان مصرف مجهز كنند.
ارايه دستورالعمل به دانشگاهها، زمينهاي بازي داراي چمن مانند گلف و فوتبال، گورستانها و...
ملزم كردن شركتهاي آب و فاضلاب در اجرايي كردن قيمتگذاري پلهاي آب و جريمههاي سنگين براي مشتركان پرمصرف با هدف از بين بردن انگيزههاي مصرف بيرويه آب.