غلامحسين مظلومي از رنج بيماري رهيد
بدرود فاتح اسطورهيي دروازهها
رامتين جباري / قرار بود سرطان لعنتي را دريبل بزند. اما مرد پنجگله داربي پايتخت حالا و در آستانه شهرآورد تهران پسران آبي را تنها گذاشت تا باور كنيم سرطان شوخي نيست. غلامحسين خان مظلومي هم رفت تا يك ستاره پر فروغ ديگر آسمان لاجوردي خاموش شود؛ ستارهيي متعصب كه روي تخت بيمارستان هم لحظهيي پيراهن آبي را از تن جدا نكرد تا با غول سرطان مثل يك استقلالي اصيل و تمام عيار جنگيده باشد تا آخرين لحظه! جنگيد و ايستاد و مقاومت كرد و درد كشيد و كم آورد و رفت، اما پا پس نكشيد، كه اين عادت ديرينه مهاجم زهردار آبيها بود، صبور اما پراميد ادامه ميداد؛ مثل آذر ۱۳۵۳ كه يك تنه مقابل پرسپوليس ايستاد و جنگيد، آن روز هم تاج و غلامحسين برنده ميدان نبودند، اما او يكتنه آنقدر به در بسته كوبيد تا تك گل تاجيها را در دقيقه ۶۰ بزند و با تني خسته، زخمي و پرعطش به رختكن برود. كمتر از پنج ماه بعد اما فرصت مغتنمي بود براي رفع عطش؛ غلامحسين مظلومي براي جبران شكست قبلي فقط 11 دقيقه زمان ميخواست تا هواداران آبي را از جا بكند و به آسمان بچسباند. ستاره آبيها مرد دو گله آن داربي شد تا با شكست سه بر يك حريف ديرينه، تاجيها انتقام سختي گرفته باشند. حالا اما براي داربي ۷۹ آقاي متخصص گل، پيش گلر اسطورهيي آبيهاست و از آن بالا بازي پسران آبي را تماشا ميكند. نه! اين مرگ لعنتي را نميشود با فانتزي نويسي قابل تحمل كرد. لعنت به سرطان. لعنت به كسي كه آخر اين همه خاطرههاي خوب را تلخ مينويسد. تلختر از تلخ. حالا چه فرقي ميكند كه غلامحسين مظلومي آقاي گل سهدوره از جام تختجمشيد ايران بود و با ۶۵ گل بهترين گلزن هميشگي اين جام، آنهم در روزهايي كه مهد بزرگان فوتبال ايران بود، يا عنوان آقاي گلي آسيا، يا عنوان بهترين بازيكن بازيهاي آسيايي تهران در سال ۱۹۷۴ و چندين و چند عنوان و افتخار ديگر. اين تصوير آخر، نبرد آخر، اين حريف آخر، تازگيها ويرانگر همه خاطرههاي خوب شده! نام پرآوازه فوتبال ايران، كه با ۳۷ گل در فقط ۴۸ باري كه پيراهن ايران را پوشيد، وقتي كه بايد ميبرد، باخت تا بازهم باور كنيم سرطان شوخي نيست. سرطاني كه نه پير ميشناسد، نه جوان. نه ورزشكار و نه غيرورزشكار، نه اسطوره و نه عامي، نه ناصر حجازي و نه غلامحسين مظلومي. بيخبر ميآيد و باخبر ميبرد تا زندگي را براي همه زهر كند. سري به معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان بزنيد و از آمار سرطان در كشور بپرسيد! بايد از غلامحسين مظلومي مينوشتم، اما وقتي «سرطان» فصل مشترك همه اخبار مرگ اين روزهاي ما است كه موزيك و تئاتر و واليبال و فوتبال را به هم پيوند ميزند و همچنان ادامه ميدهد، از ناي مرثيهنويسي معمول ميافتي و جاي مرور نوستالژي و خاطره، چراها هي بزرگتر و بزرگتر ميشود! غلامحسين مظلومي 65 سال عمر كرد، ناصر حجازي عزيز ۶۱ سال، حسين معدني ۴۳، مجيد بهرامي ۳۳ و مرتضي پاشايي فقط ۳۰ سال! و سرطان كه زيادي عمر ميكند.
درباره مهاجم سرطلايي
مهاجم پيشين تيم ملي فوتبال ايران و باشگاه استقلال كه به «سرطلايي» معروف بود، روز گذشته در سن 65 سالگي درگذشت. غلامحسين مظلومي بههمراه تيم ملي جوانان در بازيهاي 1969 تايلند لقب آقاي گلي را با به ثمر رساندن 6 گل به خود اختصاص داد و همچنين دو سال بعد بار ديگر در بازيهاي جوانان آسيا اينبار در فيليپين با زدن پنج گل عنوان آقاي گلي را به دست آورد. وي در بازيهاي آسيايي تهران با زدن پنج گل لقب بهترين مهاجم آسيا در سال 1974 را به دست آورد. مظلومي در المپيك مونترال كانادا بههمراه تيم ملي فوتبال ايران حضور داشت و تنها گل ايران در مقابل تيم ملي فوتبال كوبا را به ثمر رساند. او در تيم ملي با زدن 37 گل در 48 بازي براي سالهاي متمادي عنوان بهترين گلزن رده ملي را در اختيار داشت. وي در سال 1347 و زماني كه در حال گذراندن دوران تحصيلي بود به تيم استقلال (تاج سابق) پيوست و مجموعا 9سال براي اين تيم بازي كرد و در سال 1971 در حالي كه آبيپوشان نخستين قهرماني در جام باشگاههاي آسيا را كسب كردند او با زدن پنج گل بهترين گلزن مسابقات شد.
مظلومي در اين مدت در اين تيم و شهباز با به ثمر رساندن 65 گل در جام تختجمشيد و جام باشگاههاي ايران و سه دوره كسب عنوان گلزن برتر ليگ تختجمشيد (دوره اول 15 گل دوره دوم 10 گل و دوره چهارم 19 گل) داراي يك ركورد است. همچنين در سه دوره شركت اين تيم در جام ميلز با زدن 26 گل آقاي گل مسابقات ميلز بود. در سال 1356 پس از جدايي از شهباز به الوصل امارات پيوست و با درخشش او الوصل قهرمان جام حذفي امارات شد و مظلومي با زدن 9 گل بهترين گلزن مسابقات شد. در سن 29سالگي در بازي با ذوبآهن مينيسك پاي او دچار آسيب شديد شد و با اينكه آن زمان جراحي مينيسك بهسادگي مقدور نبود ولي او بازگشت موفقيت آميزي به فوتبال داشت و مجددا براي تيم ملي انتخاب شد اما پس از چند ماه در بازي با تيم سابق خود نفت آبادان دچار آسيب ديدگي مجدد شد و در سن 30سالگي در حالي كه در اوج دوران بازيگري بود مجبور به خداحافظي از فوتبال شد. غلامحسين مظلومي پس از كسب افتخارات زياد در دوران بازيگري در تيم ملي و رده باشگاهي به جرگه مربيان پيوست. او داراي مدرك مربيگري A ،B،C آسيايي و داراي مدرك B اروپا (اتحاديه فوتبال انگليس) بود و كارنامه مربيگرياش بهشرح زير است :
سرمربي تيم فوتبال بزرگسالان استقلال در سال 1367
سرمربي تيم فوتبال اميد ايران سال 1368
سرمربي تيم فوتبال استقلال اهواز ليگ آزادگان سالهاي 1371 و 1373
سرمربي تيم فوتبال شهرداري كرمان، مقاومت تهران، كشتيسازي بندرعباس، پتروشيمي ماهشهر و موتوژن تبريز، استقلال نوين تهران و پيام تهران در ليگ دسته يك
مدير فني تيمهاي ملي نوجوانان و جوانان ايران
سرمربي تيم ملي نوجوانان ايران
مديرفني تيمهاي پايه استقلال و پاس
سرپرست تيم فوتبال بزرگسالان استقلال در سال 1388
عضو كميته فني باشگاه استقلال در سال 1389
سرپرست تيم فوتبال بزرگسالان شاهين بوشهر در ليگ برتر (جام خليج فارس)
در سالي كه مرحوم ناصر حجازي سرمربي تيم محمدان بنگلادش بود به مظلومي پيشنهاد مربيگري ابوهاني بنگلادش شد ولي اين پيشنهاد را رد كرد.
افتخارات
قهرماني 3 دوره جام ميلز هندوستان با تيم استقلال
آقاي گلي جام ميلز هندوستان با 26 گل
بهترين گلزن سه دوره از جام تختجمشيد
بهترين گلزن باشگاههاي آسيا با 9 گل زده
بهترين بازيكن آسيا در سال 1974 در مسابقات المپيك آسيايي تهران
آقاي گلي در المپيك آسيايي تهران با پنج گل
دو دوره قهرماني و كسب مدالهاي طلا در جام ملتهاي آسيا همراه با تيم ملي ايران
قهرماني و كسب طلا با تيم ملي در المپيك آسيايي تهران
يك دوره قهرمان جام قهرمانان باشگاههاي آسيا با تيم استقلال (تاج سابق)
زننده تنها گل تيم ملي ايران به تيم ملي كوبا در المپيك مونترال كانادا 1976
حضور در دو دوره مقدماتي جام جهاني 1974 آلمان غربي و 1978 آرژانتين
بالاترين گل ملي با به ثمر رساندن 77/0 گل در هر بازي
بهترين گلزن تاريخ ليگ تختجمشيد با 65 گل
دو دوره آقاي گلي مسابقات جوانان آسيا
بهترين گلزن باشگاه استقلال در داربي تهران با پنج گل (همراه با علي جباري)
آقاي گل جام ملتهاي آسيا 1976.