باران بهاري و عمق خشكسالي
نيوشا طبيبي
1- بارش بارانهاي بهاري اگرچه كمبودي را جبران نميكند اما لطافت هواي بهاري و پاكي هوا را در پي دارد. آقاي نوبخت سخنگوي دولت لابد تحتتاثير همين هواي لطيف گفتهاند كه «بارشهاي بهار توانسته بخشي از كمبود آب را جبران كند. اميدواريم با مديريت صحيح مصرف از تنگناي آبي عبور كنيم.» كاهش نزولات چند ساله در ايران و برداشتهاي عظيم و بيقاعده كجا و چند بارش بهاري براي جبران حتي بخشي از كمبودها كجا؟ در رد صحبتهاي آقاي نوبخت، مديرعامل آب منطقهاي تهران كه لابد به حكم جايگاه تخصصياش براي سخن گفتن درباره آب صالحتر است، گفته است: «بارندگيهاي اخير تاثير چنداني در حل بحران آب پايتخت ندارد پيشبيني ميكنيم ورودي سدها امسال نسبت به سال قبل ۳۵۰ ميليون مترمكعب كاهش داشته باشد.» و اضافه كرده «هنوز ميزان بارندگيها نسبت به سال گذشته ۳۸ درصد منفي است، لذا نبايد فريب بارشهاي موقتي را خورد». سخن غير دقيق رييس سازمان برنامه و سخنگوي دولت آقاي نوبخت ممكن است منجر به بالا رفتن ميزان مصرف آب بشود. شكرگزار اين بارشهاي بهاري بايد بود اما «كفاف كي دهد اين بادهها به مستي ما»؟
اگر چه ميزان مصرف آب شهري در مقابل آب كشاورزي حجم بسيار كوچكي است، اما صرفهجويي و پرهيز از اسراف آب تصفيهشده، شرط عقل و انصاف است.
۲- آبگرفتگي ميدان تاريخي مشق آن هم پس از بازسازي شهرداري، اتفاق ناخوشايندي است. از يكي دو روز پيش هواشناسي خطر آبگرفتگي و جاري شدن سيل را هشدار داده بود.
هواشناسي اين هشدارها را جهت آمادگي دستگاههاي مسوول صادر ميكند نه براي توليد خبر و تفنن. آبگرفتگي اين محوطه تاريخي نشان ميدهد كه در هنگام بازسازي اخير، بيتوجهي و سهل انگاري سبب شده كه مجاري تخليه آب براي ميدان پيشبيني نشود يا به علت سهل انگاري شهرداري محترم و لابد بيسر و ساماني ناشي از نبود مديريت، مجاري تخليه دچار گرفتگي شدهاند. به هر روي بيترتيبي شهرداري تهران اندكاندك شهر را دچار مشكلات خواهد كرد. اميد كه به دور از مصلحتانديشيهاي سياسي و بر پايه منافع شهروندان، شهردار تهران انتخاب شود.
3- از انتخاب شهردار گفتم، خواستم اين نكته را هم بگويم، تهران شهري است كه بايد سالها در آن زندگي كرد تا با آن خو گرفت و آشنا شد وگرنه ميشود آنچه شده است.اي كاش حتي در انتخاب شهرداران مناطق تهران شرط زندگي در همان منطقه درنظر گرفته ميشد تا شهردار منطقه وقت و بودجه شهرداري را يكسره صرف آباداني منطقه خود كند.
۴- تخريب خانه تاريخي حسام لشگر و تبديل آن به بازار، خبر دردناك ديگري است كه به گوش ميرسد. در همين چند روز اين خانه تخريب خواهد شد تا به جاي آن يك ساختمان زشت تجاري ديگر قد بكشد.
در حالي كه همين دور و بر ما، كشورهايي از شدت فقر پيشينه براي خود ساختمانهايي ميسازند كه به نظر تاريخي و قديمي بيايد يا آثار چهل، پنجاه سال گذشته خود را ميراث تاريخي و فرهنگي به حساب ميآورند و چنان آنها را ميآرايند و برايشان جشنواره و فستيوال برگزار ميكنند كه كرور كرور گردشگر براي ديدن آنها ميآيند و پول خرج ميكنند. آيا واقعا هيچ جاي ديگري در اين شهر عظيم تهران براي ساخت پاساژ وجود ندارد كه بايد اين خانه قديمي با آن معماري ظريف و نظيفش نابود شود؟ غمانگيزتر اينكه كارشناسان رسمي دادگستري اين خانه را ساختماني با قدمت كمتر از چهل سال ارزيابي كردهاند!
۵- به اين گفتهها نگاهي بيندازيد، آيا اين سخنان زيبنده دولتي برآمده از راي اكثريت رايدهندگان است؟: «رسانهها همه بيمارند و استثنا قائل نيستم و بيماري را پخش ميكنند.»، «ايرانيها زياد مسافرت خارجي ميروند»، «اگر مردم ندارند بخورند چرا چاق هستند؟».
اين سخنان از نوع همان سخنان غير دقيق وگاه بيمنطقي هستند كه نشان ميدهند كه بعضي تصميمگيران، اطلاعاتي دقيق و درست از موضوعات حوزه مسووليت خود ندارند. كاري به گوينده اين سخنان ندارم كه همگي وزير و رييس و مشاور و معاون هستند. اگر اخبار را هر روز جستوجو كنيد دهها اظهارنظر اينچنيني مييابيد كه معمولا تصميمات ناموفق را به دنبال دارند.
مثلا براي كنترل ميزان خروج ارز از كشور سادهانگارانهترين راه، وضع عوارض هنگفت و مانعتراشي براي جلوگيري از خروج شهروندان است. به جاي اين راهكارهايي كه از آن بوي لجبازي با مردم به مشام ميرسد ميتوان با تمهيداتي، تعدد مسافرت به خارج را ساماندهي كرد. ميتوان با ابزار ميهندوستي، شهروندان را قانع كرد كه تصميماتي براي بهروزي وطن بگيرند.