مجرمها و خيابان يكطرفه
سيد علي ميرفتاح
فرض كنيد «راهنمايي و رانندگي» بنا بر ملاحظاتي دقيق و حساب شده، يكي از خيابانهاي اصلي شهر را، مثلا اتوبان چمران يا همت را، يكطرفه كند و شديد و غليظ سر و ته خيابان يا اتوبان را تابلوهاي ورودممنوع و يكطرفه بزند و در رسانهها هم واضح و مكرر به سمع و نظر مردم برساند كه «آن حالت خطرناك دوطرفه تمام شده و فصل يك طرفه فرارسيده است». در اين فرض، راهنمايي و رانندگي براي پايين آوردن هزينههاي اين اقدام بهموقع از فرهنگسازي هم غافل نيست و با دعوت از هنرمندان و كارشناسان و تشويق نخبهها ضرورت و حساسيت چنين طرح فورسي را به مردم يادآور ميشود. در ضمن مسوولان يكطرفهسازي خيابان مورد نظر از نيروي قهري نيز استفاده ميكنند و با نصب دوربين و گماردن ماموران تطميعناپذير جلوي تخطي مردم را از قانون جديد ميگيرند و خطاكاران را جريمه و مجازات ميكنند. سلمنا. خيلي هم عالي. اما به هر دليلي مردم اين يك طرفه شدن را در تضاد با منافع فردي و جمعي خويش ميبينند و از هر راهي كه بتوانند، يكطرفهها را دور ميزنند و همچنان به عادت سابق، بخوانيد عادت مالوف، عمل ميكنند. مثلا به پلاك خود برف شادي ميزنند تا دوربين نتواند خلافشان را ثبت كند. بعضيها كل مسير را دنده عقب ميروند تا به مقصد برسند، بعضيها هم با راههاي ويژهاي كه بلدند سعي ميكنند با پول و پارتي راه اختصاصي باز كنند و كار خود را با رانت پيش ببرند. متاسفانه تكنولوژي هم جلوي پاي قانونشكنان راه گذاشته و فيلترشكني رايگان در اختيارشان گذاشته. در اختيارشان نگذاشته بلكه زيرپاي ملت ريخته. درست عين ريگ بيابان. بعد از مدتي راهنمايي و رانندگي حساب كار دستش ميآيد و از روي آمار ميفهمد كه چندين و چند ميليون شهروند محترم تن به يكطرفه شدن خيابان ندادهاند و از هر فرصتي براي باز كردن راه قبلي استفاده كردهاند. در چنين فرضي دو راه بيشتر پيش پاي مسوولان امر نيست: يا اينكه از خير چنين اقدام ضروري و حياتي و حسابشدهاي بگذرند –كه بعيد است- يا اينكه عقب ننشينند بلكه سفت و سخت همه را مجرم تشخيص بدهند و مطابق قانون مجازات كنند و هيچ كس را هم نبخشند و مورد رأفت قرار ندهند. در چنين فرضهايي «آمار» خيلي مهم است و نميتوان به تعداد قانونشكنان اعتنا نكرد. اگر دهتا و صدتا و هزارتا و يك ميليون نفر فيلترشكن روي گوشيشان نصب ميكردند، حاكميت حق داشت همهشان را از دم جريمه كند و حتي در صورت لزوم براي اينكه از بقيه زهرچشم بگيرد، محض عبرت سايرين چند نفري را به سزاي عمل ننگين دور زدن فيلتر برساند و با صلابت و جديت گشت فيلتر روانه خيابانها كند. علاوه بر گشت ارشاد ميتوانيم گشت تلگرام را هم به خيابانها بفرستيم و هر نوع بيقانوني را در نطفه خفه كنيم. اما وقتي آمار خلافكاران از يك حدي بالاتر ميرود همه مسوولان امر شايسته است كه تامل كنند و عقلهايشان را روي هم بريزند بلكه راه ديگري براي يكطرفه كردن گوشيهاي دوطرفه، دوطرفه كه چه عرض كنم، هزارطرفه، درنظر بگيرند. همين الان هر كدام از مسوولان امر كه عرض بنده را ميشنوند، هرجا كه هستند در هر نهادي و سازماني و بازاري و خانوادهاي محض امتحان گوشي دور و بريهايشان را وارسي كنند ببينند چند نفر فيلترشكن نصب كردهاند و با اين كار حكم قانون را زيرپا گذاشتهاند؟ اگر از هر 10 نفر يكي، دو نفر اين كار را كردهاند چقدر خوب. بر موضعشان پافشاري كنند و بالمگسي عقب ننشينند. ما هم پشت شماييم و حمايتتان ميكنيم. اما اگر از هر 10 نفر هشت نفر فيلترشكن روي گوشي ريخته باشند، آن وقت جا دارد دست و دلشان بلرزد و نسبت به يكطرفه شدن اين خيابان دوطرفه حساب و كتاب جديدي را روي ميز كار خود بريزند. ماهواره غيرقانوني است اما برويد روي پشت بام خانهتان و اين علمكهاي بيقانوني را بشمريد تا حساب كار دستتان بيايد كه با چند مجرم/گناهكار سر و كار داريد. به آنها اضافه كنيد مجرمان فيلترشكن را. مجرمان بدحجابي، به تعبير دقيقتر لفظ «شلحجابي»، هم ايضا. بنا بر ملاحظاتي عدد ديگر مجرمان را با اين اعداد ميليوني جمع نميزنم. آيا تصوير تيره و تاري از جامعه نساختهام؟ من بيتقصيرم. آيا تصوير تيره و تاري نساختهايد؟ اشتباه نشود و حرفم را بد برداشت نكنيد. آنهايي كه با اين قلم شكسته آشنا هستند ميدانند كه او هيچگاه با تلگرام و اينستاگرام و ماهواره بر سر مهر نبوده و هرجا و هرچقدر توانسته بدشان را گفته. هنوز هم ميگويد و به آسيبها و مضار چنين مصنوعاتي واقف است. اما آيا جز فيلتر و ديوار و برخورد و نصب ورودممنوع راه ديگري براي مقابله وجود ندارد؟