فرصت طلايي روحاني
شهاب شهسواري
خروج ايالات متحده امريكا از برجام، يك مانع جديد در مسير دولت جمهوري اسلامي ايران است. طي سه سال گذشته، اين توافق به عنوان يك دستاورد بينالمللي، چه از سوي طرفهاي خارجي و چه از سوي جمهوري اسلامي ايران تحسين ميشد و هر دو طرف به توازن و منافع دوجانبه آن افتخار ميكردند. دولت روحاني طي دو سال ابتداي دوره اول رياستجمهورياش، وقت و انرژي بسيار زيادي براي رسيدن به توافق هستهاي صرف كرد و بعد از رسيدن به اين توافق سه سال است آن را به عنوان دستاورد بزرگ دولت خود مطرح ميكند. اما بزرگترين علامت سوالي كه باقي ميماند، در ميزان توانايي دولت روحاني در گذشتن از اين پيچ خطرناك در سياست خارجي و تجارت بينالمللي است. گروهي از ناظران و تحليلگران، در مجموع نقش روحاني را در رسيدن به توافق هستهاي محدود ميدانند، هر چند كه دولت روحاني بيشترين اعتبار از برجام را براي خود كنار گذاشت و آن را دستاورد خود معرفي كرد، اما تعدادي ميگويند برجام «با يا بدون» روحاني عملي ميشد، چرا كه مذاكرات ايران و طرفهاي غربي حتي پيش از روي كار آمدن روحاني آغاز شده بود و سفره يك مصالحه در حال چيدهشدن بود. اينكه بدون روحاني چگونه توافقي حاصل ميشد يا نميشد، از اگرهاي تاريخي است و نميتوان به شكل منطقي در مورد آن چيزي گفت. اما آيا تنها توانايي روحاني و دستگاه ديپلماسياش، فقط و فقط رسيدن به برجام بود؟واقعيت اين است كه به نظر نميرسد توانايي دولت روحاني، محدود به بازي كردن در چارچوب توافق هستهاي با 1+5 باشد، چالش امروز و برجام بدون امريكا، يك فرصت بينظير براي حسن روحاني، رييسجمهور اسلامي ايران است. حسن روحاني، دوراني با عنوان «شيخ ديپلمات» شناخته ميشد. او فردي بود كه سال ۲۰۰۳ در مقام دبير شوراي عالي امنيت ملي، با وزراي خارجه تروييكاي اروپايي مذاكره ميكرد. حسن روحاني، در كتاب «امنيت ملي و ديپلماسي هستهاي» جزييات زيادي از نگاه خود به پرونده هستهاي ايران، خطاهاي مديران در تبديل صنعت هستهاي به يك چالش امنيت ملي و راهكارهاي مذاكره با كشورهاي خارجي مينويسد. روحاني سال ۱۳۹۲ با انتقاد از عملكرد دولت پيشين در مديريت كشور و در رقابت با مذاكرهكننده وقت هستهاي، سعيد جليلي، توانست راي مردم را جمع كند و هيچگاه انتقادهايش را از نحوه مديريت كشور در دوران تحريمهاي بينالمللي كنار نگذاشت. موضوعي كه باعث ميشد اين سوال پيش بيايد كه اگر روحاني در دوران تحريمها رييسجمهور بود، آيا به شكل ديگري كشور را مديريت ميكرد و نتيجهاي بهتر بهجا ميگذاشت؟ از ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ فرصت چنين تجربهاي دست نداد، چرا كه ظريف در همان هفتههاي اول وزارت خارجهاش، بيانيه ژنو را با 1+5 امضا كرد كه گسترش تحريمها را عملا متوقف ميكرد و محاصره تنگ ايران را به تدريج ميگشود. اگر فرض كنيم برجام مسيري بود كه پيش از روحاني ريلگذاري شدهبود و «با يا بدون» رياستجمهوري او، به نتيجه ميرسيد، آنگاه اين سوال پيش ميآيد كه پس روحاني چه كيفيت ديگري به جز برجام دارد؟ خروج دونالد ترامپ از برجام، اين فرصت را براي روحاني و تيمش ايجاد كرده است كه كيفيت و مزيت خود را بر دولتهاي پيش از خود ثابت كند. چالش تازه در سياست خارجي، ميتواند ايران را به سرعت به شرايط پيش از بيانيه موقت ژنو، مورخ ۳ آذر ۱۳۹۲ برگرداند؛ توافقي كه بر اثر آن اجراي تمام تحريمهاي بينالمللي تا رسيدن به توافق نهايي منجمد شدند. روحاني چه در كارزار انتخاباتي و چه در طول پنجسال گذشته از نحوه مديريت سياسي و اقتصادي كشور در سختترين دوران تحريمهاي بينالمللي، يعني سالهاي ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ انتقاد كرده است، چه از مذاكراتي كه باعث شد ايران تحت تحريم قرار بگيرد و چه از مديريت كشور براي رويارويي با تحريمها. بعد از پنج سال شعار و انتقاد، حال اين فرصت براي روحاني ايجاد شده است كه به جاي زمين تمريني، وارد زمين مسابقه شود و نشان دهد كه چگونه ميتواند تحريمها را بياثر كند و كشور را در حضور تحريمهاي بينالمللي اداره كند. روحاني از ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، دوره جديدي را شروع كرده است؛ دورهاي كه بعد از پنج سال انتظار عاقبت فرصت پيدا كرده تا همه آنچه را كه طي ۱۵ سال گذشته در مورد آن شعار داده و انتقاد كردهبود، عملي كند. روحاني، حالا ميتواند همان مديري باشد كه ۲۴ خرداد ۱۳۹۲، با وعدهها، شعارها و برنامههايش به رياستجمهوري اسلامي ايران انتخاب شد.