• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4087 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت

ادامه از صفحه اول

تحقق آشتي ملي

ادامه حضور يا خروج هركدام از امضاكنندگان به استثناي جمهوري اسلامي ايران، تاثيري وضعي بر قوام و اعتبار حقوقي آن در عرصه روابط بين‌المللي ندارد.

برخلاف دوره رياست‌جمهوري اوباما در امريكا و احمدي‌نژاد در ايران كه به دليل خطاهاي راهبردي رخ‌داده در حوزه سياست خارجي ايران، كشور ماتحت تاثير لابي امريكا _ اسراييل با اجماع‌سازي جهاني ذيل فصل 7 منشور ملل متحد (مخل نظم و امنيت جهاني) شناخته شد، امروز با خروج ترامپ از برجام نه‌تنها اين همراه‌سازي جهاني با سياست امريكا عليه ايران صورت نگرفته است، بلكه چهار عضو ديگر داراي حق وتوي سازمان ملل متحد (چين، فرانسه، انگلستان و روسيه و عمده كشورهاي اثرگذار در مناسبات جهاني) به‌صورت يكصدا اين اقدام ترامپ را نسنجيده و مخل به نظم و امنيت جهاني و محفوظ نگه‌داشتن معاهدات بين‌المللي ثبت‌شده در سازمان ملل مي‌دانند. بنابراين مسير محكوميت اجماع جهاني برخلاف دوران پيش از برجام، امروز متوجه امريكاست.

بدون شك در كنار اين دستاوردهاي مثبت به دليل هژموني بالاي اقتصادي، تجاري و سياسي ايالات‌متحده امريكا در عرصه جهاني، موانع و محدوديت‌هايي در آينده در حوزه اقتصادي به‌ويژه مبادلات تجاري و نيز جلب و جذب سرمايه خارجي براي اقتصاد كشور رخ خواهد داد. برخلاف تحليل‌هاي مخالفان داخلي برجام موصوف به دلواپسان، اين خروج نشان داد كه مردان ديپلماسي كشور ما در مقطع تصويب برجام هوشمندانه عمل كرده‌اند، به‌گونه‌اي كه امريكا ماندن در اين معاهده را مغاير منافع ملي خويش پنداشته و از آن خارج‌شده است. اين خروج خود سند محكمي مبني بر واهي بودن اتهامات بي‌اساس قبلي آنان است. همچنان اعتقاددارم به نتيجه رساندن معاهده بين‌المللي برجام يكي از مهم‌ترين دستاوردهاي دولت روحاني است چراكه علاوه بر دفع سنگين‌ترين تهديد عليه امنيت ملي كشور، در حوزه‌هاي مبادلات مالي ناشي از فروش نفت، بيمه، بازرگاني، سرمايه‌گذاري خارجي و ارتقاي نقش و جايگاه ايران در عرصه بين‌المللي تاثيرات مثبت و ماندگار داشته است.

اقدام اخير رييس‌جمهور و مردان ديپلماتيك ايشان پس از خروج شتاب‌زده امريكا از برجام در ابراز عكس‌العمل و تصميم‌گيري خردمندانه و غيراحساسي مبني بر ادامه گفت‌وگو با ساير قدرت‌هاي باقي مانده در برجام (اتحاديه اروپا، چين، روسيه و...) را در ادامه راهبردي هوشمندانه برجام خدمت بزرگي از ناحيه ايشان به منافع ملي مي‌دانم و از آن حمايت مي‌كنم، چراكه امروز هدف ائتلاف امريكا، عربستان و رژيم اشغالگر قدس فراتر از جمهوري اسلامي، بلكه امنيت ملي ايران و موقعيت ژئوپولتيك آن است.

اين طمانينه رييس‌جمهور در تصميم مهم و تاريخي باعث خواهد شد جمهوري اسلامي ايران علاوه بر بهره‌مندي از مزاياي ديپلماتيك آن با تداوم مذاكره با ساير امضاكنندگان برجام از ظرفيت‌هاي حقوقي و ديپلماتيك مندرج در اين سند بين‌المللي به نحو احسن استفاده كرده و با درايت و هوشمندي و رصد تحولات مربوطه در راستاي مصالح ملي كشور تصميم خردمندانه و اقتضايي اتخاذ كند.

نكته مهم ديگر اينكه كشورهايي هستند كه از تصميم ترامپ حمايت كردند، علاوه بر اينكه نشان‌دهنده عمق ناپختگي تيم مذكور است در جهان اسلام نيز آثار وضعي قابل‌توجهي در حال و آينده دارد. زماني كه عربستان سعودي و بحرين در كنار اسراييل از اين تصميم (خروج امريكا از برجام) حمايت مي‌كنند، نشان‌دهنده بي‌محتوا بودن ادعاي آنها طي چند دهه اخير است كه مدعي بودند ايران و اسراييل عليه اعراب در قالب ديپلماسي پنهان عمل مي‌كنند و در حقيقت داراي منافع مشتركي عليه جهان اسلام و عرب هستند، درحالي كه مظلومان فلسطين روزانه به طرز بي‌سابقه‌اي موردحملات وحشيانه صهيونيست‌ها هستند، يكصدا شدن اين دو كشور عرب با رژيم صهيونيستي نشان‌دهنده حقانيت و صداقت راهبرد دفاع جمهوري اسلامي ايران از نهضت فلسطين و دروغ بودن حمايت كشورهاي عربي مذكور از جهان عرب است.

امروز راهبرد ماندن در برجام و تعاملات ديپلماتيك با اتحاديه اروپا سياست درست و خردمندانه است. همكاري نزديك ايران، چين، روسيه و اتحاديه اروپا در مقابل اين نقض عهد يكي از مهم‌ترين اسناد مصوب شوراي امنيت سازمان ملل امري ضروري است و در حقيقت نوعي از منافع مشترك ميان ايران و اتحاديه اروپا ايجادشده. اين اتحاديه يا بايد در اين مسير به امريكا بپيوندد كه در اين صورت هويت خودش را به عنوان يك بلوك قدرت بين‌المللي ازدست‌داده و ژاندارمي امريكا را در عرصه اقتصادي و سياسي جهان پذيرفته است يا اينكه بر اساس مواضع دقيق و حساب‌شده مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا، نخست‌وزير انگليس، صدراعظم آلمان و رييس‌جمهور فرانسه، پايبند معاهده معتبر اصلي امضاشده توسط خودشان باشند و از حقوق حقه ايران مندرج در اسناد برجام حمايت كنند.

اين خروج در عرصه داخلي نيز پيامدها و بايد‌‌هايي دارد؛ ازآنجاكه هدف اصلي ائتلاف امريكا، اسراييل و عربستان عليه موجوديت و منافع جمهوري اسلامي است، احزاب سياسي داخلي با عبور از مواضع قبلي با يا بي‌برجام (بودن آنها) در صفوف متحد عليه برجام از دولت منتخب حمايت همه‌جانبه داشته باشند و از اقدامات كمتر مرتبط با اقتضائات حوزه سياست خارجي از قبيل آتش زدن پرچم و غيره بپرهيزند. در اين راستا بيانات رهبري و مواضع رييس‌جمهور كه مبتني بر شناخت دقيق از مناسبات بين‌المللي و منافع ايران راهگشاست. اجازه ضمني رهبري به مردان حوزه سياست خارجي مبني بر مذاكره با اروپاييان به‌شرط اخذ تضمين، موضعي واقع‌بينانه و مجوزي براي تداوم اين راه توسط دولت روحاني است.

اگر تاكنون نسبت به‌ضرورت انجام گفت‌وگوي ملي، اعلام عفو عمومي و توسعه اخوت و برادري بين صفوف ملت صرفه نظر از طرز فكر آنان، قوم، نژاد، دين، مذهب و... ترديدي وجود داشت، هم‌اكنون كه كليت كشور تمام‌قد در مقابل امريكا ايستاده است، درست در شرايطي كه امريكا بنا دارد سفارت خود را به بيت‌المقدس منتقل كند، تحقق اين آشتي ملي بيش از بيش احساس مي‌شود. اميدوارم متوليان امر سياست و امنيت داخلي همگام و همراه با متصديان بخش سياست خارجي با درك اين ضرورت به‌صورت منسجم در اين مسير حركت كنند. پيش‌بيني مي‌كنم در اين صورت با پشتيباني از سياست تداوم ماندن در برجام و ارتباط با اروپا هزينه كاهش خسارت‌هاي ناشي از پيمان‌شكني امريكا عليه منافع ملي كشور كم‌هزينه‌تر شود.

 

تفاوت مديريت و توانايي

شاهد هستيم وقتي مصلحت كلي كشور و اصلاحات حكم كند، مي‌توانند از خواسته‌هاي شخصي و گروهي خود عدول كرده و بر گزينه مطلوب براي حل مشكلات جامعه و شهر تهران اجماع كنند. اگر اين نگاه بر كليت كشور در شرايط كنوني حاكم شود، مي‌توانيم با استفاده از اين الگو شاهد اجماع ملي باشيم. ديدگاه كنوني كه جريان اصلاحات به آن رسيده است در حل مشكلات كشور، ‌كارساز خواهد بود. اجماع گروه‌هاي قانون‌گرا مانع حركت‌هاي خشن و غيراصولي راديكال‌ها خواهد بود. اين الگو بايد ملكه ذهن مسوولان شود. شوراي پنجم با توجه به آنكه گروه‌هاي اصلي اصلاح‌طلب داراي راي و اظهارنظر هستند، با استفاده از اين الگو نشان داد وقتي منافع كلي اصلاحات و كشور مطرح است، مي‌توان يكصدا شد؛ هماهنگي‌اي كه مي‌تواند كارنامه درخشان و روشني براي جريان اصلاحات و مردم شهر تهران به ارمغان بياورد. شهردار جديد تهران از حزبي مي‌آيد كه دبيركل آن 8 سال است در حصر به سر مي‌برد. اميد ما آن است شرايطي به وجود آيد كه محصورين و زندانيان سياسي مورد عفو و عنايت مقام معظم رهبري قرار گرفته و گام موثري در راستاي رفع مشكلات كشور برداشته شود. مديريت شهري با مديريت‌هاي متعارف و موجود در كشور متفاوت است. مديريت شهري يك مديريت چندبعدي است. به‌طور قطع در مديريت شهري علاوه بر توليد منابع ثروت بايد جسارت، شجاعت و ريسك‌پذيري لازم را داشت. اميدوارم آقاي افشاني با شجاعت، جسارت و برنامه درستي كه مورد توجه اعضاي شورا شهر نيز واقع شده، بتواند شهر بحران‌زده تهران را كه در 14 سال گذشته اكثر مجراهاي تنفسي و مالي آن در جهت‌هاي غيرمنطقي و علمي مصرف شده است، در يك مديريت توام با برنامه و تدبير و با حداقل امكانات بيشترين بهره را برده و كارايي خوبي از خود نشان دهد. يكي از ويژگي‌هاي آقاي افشاني نزديكي ايشان به دولت است. دولت مانند شورا منتخب ملت است. يكي از الزامات شهرداري تهران، همنوايي و همگامي مديريت اين شهر با دولت است. بيشترين ضربه به تهران در دوره‌هاي گذشته به دليل اختلافات سياسي ميان دولت و شهرداري بود كه اين اختلافات ضربه بسيار زيادي به شهر و شهروندان زد. اميدوار هستم با همسويي كه اكنون ميان دولت و شهرداري شكل گرفته، مشكلات كلانشهر تهران هرچه سريع‌تر با تدبير و برنامه برطرف شود.

 

بيگانگي با تربيت

تربيت كشورمان رسوخ كرده است و سال‌ها است كه ذهن و روان كودكان اين مرز و بوم را تخريب مي‌كند.

مهم قيچي كردن دو سانت موي اضافه كودكي نيست كه از زير مقنعه او بيرون زده است و مهم درست يا نادرست بودن جزييات اين اتفاق هم نيست، بلكه آنچه مهم است و واقعيت دارد نگرش، بينش، منش و روش‌هاي تربيتي است كه ديگر به تاريخ پيوسته است و در سنتي‌ترين و متحجرترين نظام‌هاي تربيتي هم به‌كار گرفته نمي‌شود.

آري مهم نگرش‌هايي است كه كودك و نوجوان را از دريچه انسان‌شناسي خشك مقدسي مي‌نگرد و با نگاه گناه‌آلود بزرگسالي جان و تن كودكان و نوجوانان را به قضاوت مي‌گذارد و اجازه ورود دانش و تجربه‌هاي جديد دنياي تعليم و تربيت را به خود نمي‌دهد و منشي است كه نه تنها براي فرزندان فردا كه براي نسل امروز هم هيچ جذابيت و توجيهي ندارد و ثمره آن چيزي جز افزايش فاصله نسل‌ها و نفرت و گريز نيست و روش‌هايي كه تكرار بي‌حاصل روش‌هاي اشتباه در مسير تربيت است؛ مسيري كه امروزه بيش از هميشه آثارش را در گوشه و كنار اين جامعه به روشني مشاهده مي‌كنيم.

تصور نشود اين اتفاق در يك شهر مرزي و دور افتاده روي داده است كافي است، يك روز و سرزده به يكي از مدارس پايتخت برويد، هر روز و اگر نگويم در همه مدارس بلكه تقريبا در بيشتر مدارس اتفاق‌هاي مشابه مي‌افتد و جدال بين مديران ومعاونان و دانش‌آموزان قصه‌هاي تكراري و تلخ مدارس است تلخي تكراري كه موجب تنفر از درس و كلاس و مدرسه شده و مدارس را خالي كرده است از هر آنچه براي زندگي مفيد است و پر كرده از هر آنچه براي زندگي امروز و فرداي كودكان و نوجوانان مخرب است.

بي‌ترديد چنين برخوردها و روش‌هايي نه مطابق با اصول تربيت علمي و حرفه‌اي است و نه منطبق با اخلاق است و نه با رويكردهاي انساني سازگار است، چرا كه تربيت براي رشد و شكوفايي و شادابي و بالندگي است نه براي توقف و سركوب و افسردگي و تنفر.

كودكان و نوجوانان در مدارس با اين شيوه‌ها به شهرونداني با عقده‌ها و كينه‌ها و كمبودهاي عميق تبديل مي‌شوند كه در معرض هزاران آسيب اجتماعي قرار خواهند گرفت و مستعد بيماري‌هاي رواني و ذهني متعددي خواهند شد از جنس همان بيماري‌هايي‌كه چنين مربيان و معلمان و مديران و معاونان دچار آن شده‌اند و حالا بيمارگونه بر سر كودكان و نوجوانان خراب مي‌شوند و سرمايه‌هاي فرداي اين سرزمين را در زير خروارها بي‌تدبيري دفن مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون