• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4107 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۱ خرداد

فرديت منتشر

سيد علي ميرفتاح

اواخر زمان شاه كه تازه تلويزيون‌هاي ترانزيستوري به بازار آمده بود، يكي از شركت‌هاي تبليغاتي براي توشيبا تيزري ساخته بود كه صداي ملت را درآورد. منتها چون خيلي زود آتش انقلاب تيز شد و صداهاي اعتراض به بلندترين حدش رسيد، انتقاد به تبليغات و رسانه چندان مسموع واقع نشد. در تيزر توشيبا، يكي از مدل‌هاي ژاپني، شاد و سبكسر، تلويزيون پرتابل ترانزيستوري را يك دستي بلند مي‌كرد و خندان و چرخان از كادر بيرون مي‌رفت. در اين موقع صداي گوينده- آميخته با شيطنت مردانه- روي تصوير مي‌آمد كه خوشگل‌هاي ژاپني به راحتي بلند مي‌شوند و با شما همه جا مي‌آيند، حتي اتاق خواب. منظور نريتور از خوشگل‌هاي ژاپني همين تلويزيون‌هاي خوش‌آب‌ورنگ و سبكي بود كه به راحتي مي‌شد جابه‌جاي‌شان كرد. تا قبل از اين تلويزيون يك كمد بزرگ بود كه در شاه‌نشين خانه استقرار مي‌يافت و چفت و بست حسابي داشت و معمولا تماشا كردنش با نحوي از سرموني همراه بود. خاطرم هست كه پدرم هميشه عصرها براي اينكه ما بچه‌ها به درس و مشق‌مان برسيم، در تلويزيون را قفل مي‌كرد و شب‌ها هم بيش از يكي، دو ساعت اجازه‌مان نمي‌داد كه جلويش بنشينيم و در تصويرش غرق شويم. بحث داغ شدن لامپ‌ها هم بود. هر از چندگاه بايد دست روي سقف تلويزيون مي‌گذاشتيم و ميزان داغ شدنش را مي‌سنجيديم. بارها شده بود كه وسط مرد شش ميليون دلاري يا آيرون‌سايد پدرم تلويزيون را مي‌بست تا خنك شود، ايضا ما هم از كار و زندگي عقب نيفتيم... شايد اگر مرده‌هاي پنجاه سال قبل سر از خاك بردارند و نسبت امروزي ما را با تلويزيون ببينند، خيلي زود سكته كنند و به زير خاك برگردند. من و شما هم اگر بتوانيم از وضعيتي كه در آن قرار داريم فاصله بگيريم و از زاويه‌اي ديگر وضع و حال امروزمان را برانداز كنيم چه بسا از هيبت درك واقعيت موجود بلرزيم و پس بيفتيم. آن خوشگل‌هاي ژاپني به هندي و سنگاپوري و فنلاندي و امريكايي تعميم پيدا كرده‌اند و اتاق خواب كه سهل است با شما حتي به مستراح و حمام هم مي‌آيند. حضرت امير خطاب به خداي متعال مي‌گويد لايمكن الفرار من حكومتك. از قلمرو حكمراني تو نمي‌توان گريخت. بلاتشبيه، از اين تعبير اقتباس لفظي مي‌كنم و مي‌گويم كه از قلمرو برودكستينگ جهاني نمي‌شود گريخت. حتي در كوره‌دهات افغانستان هم بشقاب و ريسيور مي‌بينيد كه مردمان را با دنياي غربي پيوند مي‌زند. آن ترانه مبتذلي كه چهل سال پيش مي‌خواند اين‌ور و اون ور مي‌برم، كنار دريا مي‌برم، امروز تحقق تام و تمام يافته و ما خواسته و نخواسته به جاهايي مي‌رويم و سر از اماكني درمي‌آوريم كه حيرت‌آور است... شايد فكر كنيد من اين حرف‌ها را در دشمني با وضعيت فعلي رسانه‌ها مي‌زنم. البته منكر نمي‌شوم كه من با اين وضعيت همدل نيستم. منتقد آنم، بلكه مخالف آنم. اما مخالفت و موافقت ما تغييري در اين وضعيت ايجاد نمي‌كند. سعي من بيشتر اين است كه خودم و شما را بر اين وضعيت واقف كنم. اگر بتوانيم بر آنچه هستيم خودآگاهي يابيم، آن وقت مديريتش آسان‌تر خواهد بود. اما اگر نفهميم و ندانيم چه بلايي سرمان آمده آن وقت خيلي زود باد رسانه‌هاي فراگير ما را با خود خواهد برد و دنياي‌مان را تباه خواهد كرد. يك تذكر ديگر هم بايد بدهم. مهار دنيا از دست خدا در نرفته. خطاست اگر فكر كنيم كار و بار دنيا تمام و كمال دست شيطان افتاده نعوذبالله ديگر زور نيروي‌هاي خير به شر منتشر نمي‌رسد. نه. اينها همه در ذيل اراده حضرت حق شرف وقوع يافته و در زمره ابتلائاتي است كه بشر بايد از سر بگذراند تا به كمال مطلوب برسد. اين را گفتم تا فكر نكنيد از تغيير وضعيت دنياي امروز نااميدم... اما سوال؟ مشكل اين فراگيري رسانه‌هاي ديداري و شنيداري چيست؟ دگرديسي آن تلويزيون‌هاي مبله قديمي و تبديل و تكثيرشان در اسمارت‌فون‌هاي ارزان‌قيمت چه ايرادي دارد كه بايد زانوي غم بغل بگيريم و ابراز ناخرسندي كنيم؟ مردم كتاب نمي‌خوانند؟ خب نخوانند. زمان قديم هم مردم چندان فرهيخته‌تر از امروز نبودند. فكر نمي‌كنند؟ اسلاف‌شان هم چندان فكر نمي‌كردند؟ آيا همه دارند شبيه هم مي‌شوند و فرديت‌شان را به دست خود و پاي درس تلويزيون از بين مي‌برند؟... اينجا ديگر نمي‌شود گفت «خب بكنند» يا «به جهنم» يا «كي اينها فرديت داشتند كه حالا ندارند». نه. چيزي كه ما را از ديگر موجودات متمايز مي‌كند همين فرديت بي‌بديل است و چيزي هم كه رسانه‌ها به نفع جهان سرمايه‌داري سعي در نابودي‌اش دارند همين فرديت است. آنها دارند ما را تبديل به توليدات يك شكل كارخانه‌اي مي‌كنند كه مهر تاييدش دست رسانه‌هاست. ما را دارند به شكل عجيبي شبيه به هم مي‌كنند. نه تنها ظاهرمان شبيه به هم است بلكه عين هم فكر مي‌كنيم، عين هم نگاه مي‌كنيم، عين هم مي‌پسنديم يا پس مي‌زنيم و عين هم مصرف مي‌كنيم. بدتر از اين بالاتر از اين، آنها دارند فرديت ما را هم در قالب مي‌ريزند و يك شكلش مي‌كنند. اسمش را مي‌شود گذاشت فرديت منتشر. مشكل من هم با رسانه‌ها همين است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون