ميهن دوستي آقاي سمبات هاكوپيان و خطاهاي هزينه بر مسوولان
نيوشا طبيبي
ايرانيان ارمنيتبار از گذشته خدمات بسياري به ميهن داشتهاند. حضور آنها در ايران، موزاييك رنگارنگ اقوام ايراني را خوش آب و رنگتر و مهربانتر كرد. آنها به درستكاري و راستگويي و راست كرداري از ديرباز شهره شده و نام نيكي براي خود ساختهاند. علاوه بر داشتن همه اين صفات اخلاقي نيك، آنها صنعتكاراني ورزيده، طباخاني ماهر و نويسندگان و فرهيختگان صاحب نامي در جامعه ايران هستند.
آقاي سمبات هاكوپيان، بنيانگذار شركت هاكوپيان، ايراني ارمني تبار ميهن دوستي است كه ناگهان وارد ميشود و مشكل لباس اعضاي تيم ملي ايران را به بهترين شكل حل ميكند. جوانان برومند تيم ملي ايران از حيث آراستگي و وجاهت زبانزد خاص و عام ميشوند و حتي رسانههاي كشورهاي رقيب و متخاصم همزبان به تحسين ميگشايند. بعد اين وجاهت و آراستگي به مقاومت جانانه و شايستگي آنها گره ميخورد و اندكي شانس هم ياري ميكند تا از ميدان پيروز خارج بشويم و كاممان شيرين شود.
در اين چند دهه گذشته ايرانيان به ناحق آماج هزار تهمت و ستم و ناروايي بودهاند و گناه آنان فقط اين بوده كه خواستهاند مستقل زندگي كنند و خود براي مقدراتشان تصميم بگيرند. ما نه كره شمالي بودهايم كه صبح به صبح جلوي مجسمه حاكمانمان سر خم كنيم و نه از ارتباط با جهانيان و سخن گفتن با بيگانگان منع شده بوديم. خلاف عادت كشورهاي غرب آسيا، چهل سال است كه انتخابات برگزار ميكنيم و حاكمانمان را خود انتخاب ميكنيم و زبان به انتقاد از آنها ميگشاييم. كيست كه بر كمبودها و كسريها اذعان نداشته باشد؟ حتي عاليترين مقامات نظام، خود منتقد بسياري از سياستها هستند و علنا زبان به انتقاد ميگشايند. نمونه ديگري از سلوك اينچنيني رهبران در اين منطقه نميتوان يافت. كار ستم بر ايران و ايراني به آنجا كشيده شده كه دشمنان حتي در عرصه فوتبال و جام جهاني - كه برگزاركنندگانش مدعي صلح و دوستي فارغ از سياست هستند - نيز مضايقي را بر ما تحميل ميكنند. اما خداي ايران هست. ايران قرنهاست كه خود رخت خويش را از ورطههاي سهمناك بيرون كشيده و اينبار هم خواهد كشيد. فقط فراموش نكنيم كه هر اختلافي كه داريم، دعواي خانگي است و در برابر بدخواه بيگانه كينهتوز بايد يك صدا و يك دست باقي بمانيم.
چند روز پيش در مهماني افطار با چند دوست از مليتهاي گوناگون بر سر ميزي نشسته بوديم. صحبت به خصوصيات ملتها كشيد و يكي از رفقاي هندي، هر ملت را با توجه به صفات عمومياش به حيواني تشبيه ميكرد. نوبت به ايرانيان كه رسيد، ايرانيان را به گرگ تشبيه كرد و توضيح داد: «شما ايرانيان با يكديگر سخت متحد هستيد، در دوران دشوار تحريمها پشت همديگر را خالي نكرديد، ايستاديد و مقاومت كرديد و مانند يك گروه گرگ كه با زيركي و اتحاد دشمن را دوره ميكنند و بر او پيروز ميشوند، حرف خود را پيش برديد.» خدا را شكر كردم كه حداقل از منظر بيروني چنين «يد واحده» به چشم ميآييم و به همين دليل است كه دشمنان، سعي دارند گسلهاي اجتماعي و اختلافات را دامن بزنند و براي تشديد اين شكافها سرمايهگذاريهاي كلان و هنگفت كرده و ميكنند.
ميهن دوستي آقاي هاكوپيان و احساس مسووليت ايشان در قبال تيم ملي كشورش، هزار بار بيشتر از مسوولان فدراسيون فوتبال ايران است كه ميدانند جام جهاني در پيش است، اما همهچيز را رها ميكنند تا لحظه آخر چه پيش آيد. پرسشي دارم، مسوولان محترم كه حداقل از يك سال پيش ميدانستند صعود تيم ملي به جام جهاني قطعي است، چرا هيچ كاري براي پوشش آنها انجام ندادند؟ به راستي آنها كه سالهاست بر مديريت فدراسيون فوتبال تكيه زدهاند، مگر مسووليتي به جز پرداختن به اين امور دارند؟ آيا دستمزدهاي كلاني كه براي انجام چنين وظايفي از خزانه ملي دريافت ميكنند رواست؟ با چه رويي نام خود را در كاروان اعزامي به جام جهاني ثبت ميكنند و با هزينه ملت به سفر ميروند؟ آنها حتي از تدبير براي لباس تيم ملي عاجز بوده و به بدترين نحو ممكن آن را پيش بردهاند.
انجام امور در دقايق پاياني گويي به رسم و شيوه و عادت در نظام اداري كشور تبديل شده. من خود شاهد بسياري از تصميمگيريها در آخرين فرصتها بودهام. فلان دستگاه ميداند كه شش ماه ديگر بايد كاري را به نتيجه برساند، به جاي برنامهريزي، وقت را تا جاي ممكن به هدر ميدهد، بعد با صرف هزينه فراوان و بالا بردن ضريب امكان اشتباه در اجرا، كاري نيمبند و پرغلط تحويل ميدهد. نمونهاش را در اجراي جشنوارههاي مختلف، بر پايي كنفرانسها و تدبير براي مهيا ساختن تيم ملي در مصاف جام جهاني ببينيد.