پيراهن دو هزار توماني در ويترين ميلياردي
غلامرضا طريقي
به راحتي اصل مساله را گفت. راستش خودم هم باور نميكردم كه يك خواننده بنام به اين زودي برود سر اصل مطلب. فكر ميكردم لابد درباره علاقهاش از كودكي به شعر صحبت خواهد كرد تا ثابت كند از روي علاقه و سليقه خودش متن كارهاي خودش را مينويسد.
بعد از چند دقيقه گپ زدن در استوديو در حالي كه اتفاقي باهم روبهرو شده بوديم. من گفتم اصلا خوانندههايي كه خودشان سعي ميكنند به هر شكل ممكن آهنگسازي و ترانهسرايي كارهايشان را هم خودشان بكنند نميفهمم. وقتي اين جمله را گفتم تقريبا مطمئن بودم كه او دلايلي براي اثبات توانايياش در ترانهسرايي خواهد آورد و من مجبور خواهم شد سوتيهاي عجيبش در ترانهها را مثال بزنم. داشتم آماده ميشدم براي جدل با يكي از مهمترين سلبريتيهاي موسيقي كه جواب ديگري داد و در جواب من كه پرسيدم چرا با كسي كه در ترانه تخصص دارد و عمرش را براي اين كار گذاشته است همكاري نميكنيد، او گفت به خاطر پول. اين را كه گفت خلع سلاح شدم. راستش فكر ميكردم بعد از ساعتها چانه زدن ممكن است يك خواننده به اين حقيقت اعتراف كند. گفتم مگردستمزد ترانه سرا چقدر است كه شما تا اين حد به قناعت فكر ميكنيد و ادامه دادم در بهترين حالت ممكن است شما براي ده ترانه يك آلبوم بيست، سي ميليون تومان هزينه كنيد. گفت خب همين خودش كلي است. به هر حال بيست، سي ميليون تومان صرفه جويي ميكنيم. بعد شروع كرد به ليست كردن هزينههاي توليد يك آلبوم و در ميان حرفهايش از هزينههايي صحبت كرد كه مغزم سوت كشيد. گفتم خب حالا شد. وقتي شما به يك نوازنده حرفهاي همين حدود پول را ميدهيد چرا نبايد به شاعر بدهيد. گفت خب نوازنده را نميتوان حذف كرد اما ترانه را ميتوانيم خودمان يك جور سرهم كنيم. اصرار من براي اثبات اينكه بگويم كلام حداقل يك سوم كار است و ارزشش در توليد يك موسيقي كم نيست به جايي نرسيد. گفت مخاطب امروز به كلام گوش نميدهد فقط دوست دارد آهنگ را بشنود و چيزهايي هم گاهي زمزمه كند. اين پايان ماجرا نبود. هنوز تصميم داشتم مجابش كنم كه حرف ديگري زد و گفت تازه ما براي تبليغ كار به سايتهايي كه كارشان درست است بايد چند برابر هزينه توليد آلبوم بدهيم. راستش حرف ديگري نداشتم. زبانم بند آمد وقتي فهميدم كه معتقد است بايد براي ارزان درآمدن جنسش آن را با بدترين كيفيت توليد كند و بعد دهها برابر به ديگران پول بدهد كه آن را به گرانترين شكل ممكن بفروشند نميتوانستم چيزي بگويم. از جايم بلند شدم و گفتم موفق باشيد. همين.