ادامه از صفحه اول
امريكا اول يا امريكا تنها
بسياري از طرفداران ترامپ از حضور نظامي در آسياي جنوب شرقي گرفته تا كمك به پروژه سوادآموزي در كنگو را خرجي غيرضروري از جيب خود ميدانند، و از رييسجمهور ميخواهند اين بودجهها را قطع كند. از سوي ديگر ترامپ با وضع تعرفه روي كالاهاي وارداتي، قصد دارد توليد امريكا را تقويت كند.
در نگاه اول به نظر سياست عجيبي نيست. چرا كه نه؟ واردات گران ميشود و محصول داخلي فروش ميرود. اين راهكاري است كه احتمالا گروه بزرگي در ايران هم با آن موافقند، اما براي اثبات ناكارآمدي آن كافي است به كيفيت و قيمت خودروي ايراني بعد از چند دهه نگاه كنيم.
چرا صنايع در كشوري مثل كرهجنوبي كه محصولاتش با بهترين محصولات دنيا رقابت كردهاند چنين پيشرفت كردهاند و محصولات ايراني با وجود چند دهه حمايت دولتي عليه وارادت همچنان كيفيت و قيمت مطلوبي ندارند؟ تمام مساله همين است.
ترامپ امريكا را منزويتر ميكند. انزوايي خودساخته كه البته مصرف سياسي دارد. از ناتو، سازمان پيمان آتلانتيك شمالي، انتقاد ميكند. از اتحاديه اروپا دل خوشي ندارد. از خروج انگليس از اتحاديه اروپا خشنود است و از درگيري لفظي با نخست وزير نزديكترين متحد امريكا يعني كانادا ابايي ندارد.
ترامپ با جهانيشدن ستيز دارد. دنياي قبل از جهانيشدن را دوست دارد، وقتي معدنهاي زغالسنگ امريكا كار ميكرد و وقتي كفش مكزيكي و اسباببازي چيني و ماشين ژاپني بازارهاي امريكا را تسخير نكرده بود. وقتي هر آنچه ميخواست امريكايي بود و امريكايي. دلش براي آن روزها تنگ شده است. او براي برگرداندن امريكا به آن دوره مصمم است نظم امروز را به هم زند. اما مثل همه سياستمداران و حكومتهايي كه در برابر موججهانيشدن ايستادند و غرق شدند يك نكته را فراموش كرده است. كفش مكزيكي و اسباببازي چيني و ماشين ژاپني با تكنولوژي آلماني و بانكداري انگليسي و مديريت امريكا در هم تنيده است. خدمات و كالاهاي امريكايي هم در ديگر كشورها فراوانتر شده است. توليد امروز فرامليتي است. جغرافي در اقتصاد امروز مهم نيست و كشيدن ديوار بلندتر به دور امريكا به معني ضربه به صنايعي است كه امريكا در آن مزيت نسبي دارد. اين نكتهاي است كه امروز بسياري در شرق و غرب عالم فراموش كردهاند يا دستكم تظاهر ميكنند كه فراموش كردهاند. اما دير يا زود مصرفكننده امريكايي است كه بايد هزينه گران شدن خدمات و كالاها را پرداخت كند.
جاي خالي بهشتي
برخي كه در محل حادثه حضور داشتند از من درخواست داشتند كه خود را به بيمارستان طرفه براي شناسايي اجساد برسانم. تلخترين لحظه زندگي من لحظهاي بود كه به سردخانه بيمارستان طرفه رسيدم زيرا بسياري از دوستان و ياراني را كه تا روز قبل كنار يكديگر بوديم، از دست داده بودم و اين سختترين لحظه زندگي من بود. شهيد بهشتي از محبوبيت ويژهاي ميان مردم و مسوولان برخوردار بود. يكي از شهداي آن حادثه تلخ مرحوم صادقي، نماينده مردم ايذه در مجلس شوراي اسلامي بود. ايشان پدر دكتر محمد صادقي، نماينده فعلي مجلس بودند. وقتي كه من از سردخانه بيرون آمدم پسر مرحوم صادقي كه آن روزها سن و سالي نداشت؛ مرا در آغوش گرفت و گفت: ما كه ميدانيم پدرمان شهيد شده است از دكتر بهشتي چه خبر؟ كه اين نشان از محبوبيت و اهميت بالاي دكتر بهشتي براي مردم داشت.