صداي مخالف
شبهه ايجاد مانع براي نيروهاي اطلاعاتي
حسين شريعتمداري در سرمقاله روز يكشنبه خود نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي كشور را مخاطب قرار داده است. اين مقاله تلاش ميكند به اين پرسش پاسخ دهد كه «كدام چرخ اينكالسكه نميچرخد؟!» شريعتمداري با اشاره به شرايط پيشآمده در بازار ارز و طلا مينويسد: «روي سخن در اين وجيزه با مراكز اطلاعاتي و امنيتي كشور است كه در اين ميان چه كردهاند؟!»
مهمترين بخش اين سرمقاله جايي است كه شريعتمداري با طرح سوالي شبهه «ايجاد مانع براي نيروهاي اطلاعاتي» را طرح كرده و مينويسد: «با شناختي كه از تعهد انقلابي و پاكباختگي توام با كارآمدي و توانمندي سربازان گمنام امام زمان (عج) در دست است، حتي در دورترين افق ذهن هم كمترين احتمال بيتوجهي آن عزيزان به ماجراي مورد اشاره جايي ندارد و همين نكته است كه سوال ياد شده در صدر اين وجيزه را پيچيدهتر ميكند! و به اين احتمال دامن ميزند كه مبادا در مسير انجام ماموريت آن عزيزان مانعي پديد آورده باشند؟! چه كساني به عزيزان وزارت اطلاعات اجازه پيگيري و كشف سرنخها را نميدهند؟! يا پس از كشف سرنخها، در مسير بازداشت مفسدان اقتصادي سنگاندازي ميكنند؟! اين احتمال با توجه به مواردي از رانتخواريها و سوءاستفادههاي كلان مالي كه در برخي از دستگاههاي دولتي اتفاق افتاده است، قوت بيشتري ميگيرد.»
اين سرمقاله بدون اعتنا به گزارشهايي كه اخيرا از نقش دو صرافي در التهاب ارزي كشور منتشر شده بود، ميپرسد: «چه كساني همزمان با تهديد امريكا به تحريم بيشتر، قيمت سكه و ارز را افزايش ميدهند؟ اگر اين افزايش از يك كانون و مركز واحد مديريت نميشود چرا كاملا هماهنگ است؟!»
او يكبار ديگر در پايان اين مقاله شبهه خود را در «بستن» و «ايجاد مانع» براي نيروهاي اطلاعاتي اينگونه تكرار ميكند: «آيا مقابله با پادوهاي داخلي دشمن و جريان آلودهاي كه آشكارا براي تحميل فشار اقتصادي و تنگي معيشت به مردم تلاش ميكند وظيفه وزارت اطلاعات نيست؟! دشمن سگهاي هار خود را رها كرده است، چرا بايد سنگها بسته باشند؟!»
گزارش جوان از عروسيهاي لاكچري
روزنامه جوان در بخش اجتماعي گزارشي را از برگزاركنندگان مراسم عروسي كه ميگويد غيرمجاز هستند، منتشر كرده است؛ گزارشي كه مربوط به «ودينگ پلنر»ها ميشود.
روزنامه جوان خبر ميدهد كه فاكتورهاي اين ميهمانيهاي عروسي چند صد ميليوني است. اما آنها «غيرمجاز» هستند و «هيچكس جلودار فعاليتهاي غيرقانوني آنها نيست چون ميدانند غيرمجاز هستند، نه در فضاي واقعي كه پاتوقشان در صفحات مجازي است.»
جزيياتي كه جوان از اين عروسيها منتشر ميكند نيز قابل توجه است. از ساخت فيلم عروسي در خارج تا حضور سلبريتيها در ميهماني عروسي. جوان مينويسد: «چرا برخي از اين موسسات چند صدميليون فاكتور ميدهند؟ جواب ساده است. آنها شما را به آتن، مادريد يا سواحل «نيس» در جنوب فرانسه هم ميبرند و بخشي از فيلمبرداري آنجا صورت ميگيرد. روز عروسي هم به شكلي حرفهاي و مدرن اين فيلم براي ميهمانان شما نمايش داده ميشود.» اين گزارش ميافزايد: «جالب اينكه برخي از اين موسسات ميتوانند چند سلبريتي مشهور را هم به عروسي شما بياورند و دقايقي در كنار شما باشند تا ميهمانان بيشتر شگفتزده شوند. اين تشريفات آرايشگرهاي خاص را هم براي مراسم شما كنار گذاشتهاند. آرايشگرهايي كه مشتريان خاص خود را دارند و دسترسي به آنها ساده نيست. هرچه پول بدهيد، خدمات ميگيريد؛ ميتوانيد شب عروسي در يك هتل پنج ستاره اقامت كنيد و از تمام خدمات شنا و ماساژ و غيرهاش بهرهمند شويد. هم اقامت خارج از كشور و هم هتلهاي لوكس داخلي موجود هستند.»
بوي كباب نيست، خر داغ ميكنند
روزنامههاي اصولگرا همچنان مشغول تبيين موضعگيري ترامپ در مورد مذاكره بدون پيششرط با ايران هستند. در اين ميان يك گزاره تكراري در اكثر اين رسانهها از جمله كيهان، وطن امروز، فرهيختگان و صبح نو مشاهده ميشود. گزارهاي كه كيهان آن را با صراحت بيشتري اين گونه به عنوان تيتر خود انتخاب كرده است: «مذاكره با ترامپ طرح مشترك امريكا و مفسدان اقتصادي».
همين نگاه را در روزنامه وطن امروز نيز ميتوان مشاهده كرد. جايي كه در سرمقاله روز يكشنبه خود آورده است: «در چند روزي كه از پيشنهاد مذاكره ترامپ گذشته اما ديوانگان متعددي در مملكت پيدا شدهاند. اين البته شايد بيادبي باشد كه همه آنها را ديوانه بناميم. دقيقتر اين است چنين رسانهها و افرادي را شركاي تجاري ترامپ بدانيم.» نويسنده مقاله اصلي روزنامه وطن امروز در ادامه به برخي سياسيون حمله كرده، مينويسد: «بهنظرم ترامپ به پشتوانه بوقهاي رسانهاي همين تاجران و خائنان ديوانهنما بود كه دقيقا پس از امضا انداختن پاي برگه خروج از برجام، حرف از بازگشت قطعي ايرانيها براي مذاكره ميزد. مسابقه علي مطهري و ناطقنوري به عنوان نابغههاي عرصه سياست مُدن اما در اين ميدان ديدني است.» او در نهايت خطاب به آنها با همان ادبيات متناسب با روزنامه خود مينويسد: «آقايان اين بوي كباب نيست كه ميآيد، باور كنيد خر داغ كردهاند!»