عكاسي از فاصله هفت متري يوز
داستان عكاسي از يوزي كه ليلي نام گرفت
فريبرز حيدري
خرداد 1390 سفري به پارك ملي توران به همراه «ليلي خلعتبري» و «مهدي چلاني» داشتيم، هدف ما در اين سفر عكاسي از پستانداران نبود بلكه قصد داشتيم از آگاماي توران عكس بگيريم. من كنار پنجره ماشين نشسته و خيالپردازي ميكردم- اينجا زيستگاه يوز است، روي اين يال اين تپه اگر يك يوز بود چه اتفاقي ميشد!- خانم خلعتبري كه راننده بود به يكباره گفت يوز و پايش را روي ترمز فشار داد. از سراشيبي كنار من يك يوز پايين آمد، جالب اينكه دوربين من روشن و روي حالت زوم و كاملا آماده عكاسي بود؛ در واقع چنان من در حال خيالپردازي بودم كه خودم را براي چنين واقعهاي آماده كرده بودم.
يوز از شش، هفت متري جلوي ماشين عبور كرد و كنار پنجره در فاصله حدودا هفت متري ايستاد، من همين طور كه عكس ميگرفتم تنها هالهاي را در جاده ديدم. كساني كه عكاسي نميكردند گفتند توله حدودا يك ساله قصد عبور از جاده را داشته و يوز مادر براي حفظ امنيت تولهاش و اينكه تصادف نميكند، ايستاده بوده است.
مجموع زماني كه ما يوز مادر را ديديم تا زماني كه از تيررس ما خارج شد، 20 ثانيه طول كشيد و در طول اين زمان من نزديك به 64 فريم از يوز عكاسي كردم. فكر ميكنم فاصله هفت متر تا يوز نسبت به آنچه حتي محيطبانان ديده بودند، در ايران ركورد محسوب ميشود. البته آقاي درهشوري عزيز عكسهايي از يوز از فاصله نزديك دارد اما عمدتا در اين تصاوير يوز زير يك بوته «خف»(پنهان شدن) كرده است، اما به شكل آزاد اين تصاوير آنهم از گونهاي مانند يوز كه كمتر از 50 فرد آن در طبيعت ايران باقي مانده است، شبيه معجزه به نظر ميرسد.
اگر من اين تصاوير را نگرفته بودم، فكر ميكردم خواب و خيال است، همه البته اين طور فكر ميكردند كه اگر اين ثبت اتفاق نيفتاده بود رويايي بيش نبوده است كه يكي از يوزهاي ايران در فاصله هفت متري ما بايستد. پس از پخش شدن اين تصاوير خبرگزاريهاي مختلف آن را پوشش دادند و ميتوانم بگويم در طول عمر عكاسي حيات وحش من، بهترين اتفاقي كه براي من افتاد، ثبت اين لحظه بود.
بعدها نام اين يوز ماده را به نام خانم خلعتبري، ليلي گذاشتند و چندين بار دوربينهاي تلهاي تصوير او را ثبت كردند و تا چند سال اخبار اين يوز را دنبال ميكرديم كه به زادآوري خود ادامه ميدهد، اميدوارم هر جا كه هست، زنده باشد.