درباره يك حذف
امتياز ويژه
محمد اطبايي
در حوزه بينالملل جدا از توليدات معمول سينمايي كه بايد واجد كيفيت لازم براي عرضه و پخش جهاني باشند، ظرفيتهاي ديگري نيز براي «فيلمهاي ساخته شده توسط كارگردانهاي زن»، «فيلمهاي كودك»، «فيلمهاي ژانر» و البته «فيلمهاي اول و دوم كارگردانها» وجود دارد و بهويژه در جشنوارههاي بينالمللي فيلم توجه خاصي به فيلم اوليها و فيلم دوميها ميشود. گاه بخش رقابتي جشنوارهها تنها به اين آثار اختصاص دارد، مانند بخش مسابقه جشنواره رتردام، بخش جريانهاي جديد جشنواره بوسان، بخش استعدادهاي جديد در شانگهاي و توكيو، جشنواره كارگردانهاي جديد، فيلمهاي جديد در نيويورك، هفته منتقدان جشنوارههاي كن و ونيز، بخش مسابقه جشنواره سائوپولو، بخش مسابقه مومباي، بخش مسابقه استكهلم، جشنواره ترانسيلوانيا روماني، جشنواره مستقل استانبول...
يا جشنوارهايي كه تنها به نمايش فيلمهاي اول يا دوم كارگردانها ميپردازند مانند جشنواره مولوديست كيف، جشنواره آنوني فرانسه، جشنواره بلفورت فرانسه، جشنواره تورين ايتاليا و... يا جشنوارههايي كه جايزه بهترين فيلم اول را دارند مانند جايزه دوربين طلايي جشنواره كن، جايزه بهترين فيلم اول در ونيز يا برلين.
اما جدا از همه اين نمونهها يكي از مهمترين كاركردهاي هر جشنواره فيلمي در دنيا، كشف استعدادهاي جديد است و تاريخ سينما نيز مويد اين نقش تاثيرگذار جشنوارهها بوده، جشنواره فيلم رتردام كه كاشف سرگئي پاراجانوف و نسل پنجم سينماگران چين است يا جشنواره فيلم لوكارنو كه كاشف سينماي نوين ايران شناخته ميشود و جشنوارههاي كن، برلين و ونيز كه چهرههاي شاخص تاريخ سينما مانند اينگمار برگمان، فدريكو فلليني، ساتيا جيت راي، آكيرا كوروساوا، سينماگران شرق اروپا و جشنواره فيلم سان دنس كه سينماي مستقل امريكا را به دنيا شناسانده است.
سينماي ايران نيز از اين قاعده مستثنا نبوده و شمار قابلتوجهي از فيلم اوليها در جشنوارههاي فجر، كودك و سينما حقيقت معرفي شدهاند.
اما شرايط پيچيده اقتصادي در يك دهه اخير و در بيشتر موارد، عدم تخصيص عادلانه كمكها و وامهاي نهادهاي سينمايي، شركتهاي شناختهشده تهيه فيلم را تقريبا از صحنه توليد فيلم در ايران خارج كرده است و بسياري از سينماگران نسلهاي پيشين كه با اين شركتهاي تهيه فيلم همكاري داشته يا صرفا با وامهاي دولتي و نهادهاي عمومي فيلم ميساختند، يا بيكار شده يا كمتر فيلمي از ايشان در يك دهه اخير ديدهايم.
هر چند در اين دهه سينماگران جوان و فيلم اولي يا دوميها فعال شده و با بودجههاي اندك و مستقل به توليد فيلم پرداخته كه سهم اين گروه از فيلمسازان گاه به رقم حيرتانگيز 40 تا 50درصد توليدات يك سال سينماي ايران نيز رسيده است! شماري از دستاندركاران سينماي ايران، اين حجم از فيلمهاي اول يا دوم كارگردانها را خطري براي سينماي ايران تلقي كردهاند! برخي نيز خواستار كنترل ورود اين سينماگران به عرصه سينماي حرفهاي و ورود نهادهايي مانند كانون كارگردانها براي بررسي صلاحيتهاي فيلم اوليها و اعطاي مجوزهاي محدود و حسابشدهتر شدهاند! متاسفانه جشنواره فيلم فجر نيز در سال گذشته بخش ويژه فيلم اوليها را حذف و اين سينماگران را از يك ظرفيت نمايشي مهم محروم كرد.
ظرفيتهاي عرصه هنر در اينجا، سينما را نميتوان با هيچ معيار غيرهنري تقسيم كرد. هنرمندان باسابقه بيترديد مورد عنايت بيشتر جامعهاند اما تنها اثر هنري است كه متر پذيرش هنردوستان است.
اما براساس عرفي كه در همه دنيا وجود دارد، استعدادهاي جوان با حمايتها و تخصيص ظرفيتهاي ويژه نمايشي كه شرح آن رفت، به سينما دوستان معرفي ميشوند و در كمال تعجب اين ظرفيتها از سينماگران جوان ايراني دريغ شده است. در هيچ جاي دنيا، براي ساخت فيلم اول يك كارگردان، معيارهاي بازدارنده وجود ندارد و حتي ابزارهاي تشويقي نيز طراحي شده است. هيچ كارگردان اولي نبايد از انجمن صنفي كارگردانها يا هر نهاد ديگري مجوز ساخت فيلم اول خود را دريافت كند.
جشنوارههاي ملي و بينالمللي فيلم در ايران نهتنها ميتوانند بخشهاي ويژه فيلمهاي اول يا دوم كارگردانها را ايجاد كنند، بلكه جاي يك جشنواره بينالمللي فيلم خاص كارگردانهاي اول يا دوم در كشورمان خالي است.
وجود اين حجم از استعدادهاي جوان، نهتنها در حوزه كارگرداني بلكه در ديگر بخشهاي سينما مانند فيلمبرداري، تدوين، فيلمنامهنويسي، موسيقي، صدا، گريم، جلوههاي ويژه و... در كشورمان يك امتياز ويژه است كه بايد به آن بها داد و از آن حمايت كرد.