كتاب تاريخ
نامه به اسكندر
از ويژگيهاي منحصر به فرد فرهنگ و تمدن ايراني كه بسياري از اهل نظر نيز بر آن تاكيد كردهاند، آن است كه ايرانيان به دلايل گوناگون اين خصلت را داشتهاند كه در طول تاريخ اقوام و گروههاي مهاجمي را كه به هر دليلي به خاك كشورشان متعرض شدهاند، در خود ادغام كردهاند. يكي از نمونههاي گوياي اين امر قضيه اسكندر است. همگان به خاطر دارند كه تا همين 50 - 40 سال پيش بسياري از خانوادهها در ايران اسم فرزند خود را «اسكندر» ميگذاشتند، حال آنكه اين شخصيت كسي بود كه موجب بر اندازي امپراتوري هخامنشي و حاكميت يونانيان بر ايران شد. اما اسكندر به راستي چه كسي بود؟ به تازگي مهشيد نونهالي، مترجم سرشناس فارسي كتابي از پروفسور پيير بريان مورخ نامدار فرانسوي و بزرگترين متخصص امپراتوري هخامنشيان كه بيش از 20 سال استاد تاريخ در دانشگاه تولوز بوده با عنوان «نامه سرگشاده به اسكندر كبير» را مترجم كرده كه اين كتاب به همت نشر پارسه منتشر شده است. بريان در اين اثر به گواه قريب به اتفاق مورخان و باستانشناسان معاصر، با زبان ادبياي متفاوت از آنچه تاكنون نگاشته است، روايت جديدي از تاريخ اسكندر را پيش روي خوانندگان علاقهمند به اين عهد قرار ميدهد. از ميان آثار اين مورخ نامور معاصر، دو اثر برجستهاش، تاريخ هخامنشي از كوروش تا اسكندر (1996) و داريوش در سايه اسكندر (2003) سبكي نو از تامل بر تاريخ دنياي باستان را پيش روي خواننده فارسي زبان مينهد، در حالي كه اين اثر اخير، نامه سرگشاده به اسكندر كبير، روايتي رمانگونه است از آنچه پيير بريان در بيش از 30 سال تلاشش براي فهم تاريخ پايان عصر هخامنشي با آنها مواجه بود و براي اغلب پرسشهايش نيز پاسخهايي درخور نمييافت. اين كتاب در واقع نه تاريخ است و نه وقايعنگاري؛ روايتي است در قالب پرسشهايي تاملبرانگيز در آن روزگاري كه تاريخ هخامنشيان زير سم ستوران مقدونيان آرام آرام محو و نابود ميشد؛ پرسشهايي برآمده از ذهني خلاق درباره وقايع نبردهاي ايسوس، گرانيكوس و گوگمل با نگاهي همانديشانه و انتقادي بر روايات برآمده از بزرگترين مورخان تاريخ پايان عهد هخامنشي و تاريخ اسكندر گجستك، يعني كونتوس كورتيولوس روفوس، آريانوس، ديودودوروس سيكولوس، هيرومنوس كارديايي، و پلوتارخوس. اين اثر پرسشهايي انديشهمدار، از آغاز تا فرجام اسكندر را پيش روي خواننده فارسي زبان قرار ميدهد، تا شايد هر يك از ما در آيندهاي نه چندان دور چونان مورخي كارآزموده به يافتن پاسخهايي در خور نايل آييم.
نوزايش امپراتوري ايران
عصر صفوي (907-1148 ه. ق.) يكي از مهمترين دورانهاي تاريخ ايران است و تحولات اساسي در آن رخ ميدهد كه بسياري از آنها تا به امروز تاثيرگذارند. به همين دليل است كه تاكنون آثار متعدد و قابل توجهي درباره دوران صفويه و وجوه مختلف آن نگاشته شده است و بزرگاني چون راجر سيوري، باستانيپاريزي، لكهارت، مينورسكي، احسان اشراقي و... در اين زمينه كتاب و مقاله نوشتهاند. با اين همه به نظر ميرسد نگارش درباره اين دوره مهم تاريخي همچنان اهميت دارد و بسياري از وجوه و سويههاي عصر صفوي تاكنون مغفول و ناخوانده باقي ماندهاند. كتاب «ايران صفوي: نوزايي امپراتوري ايران» نوشته اندرو جي. نيومن با ترجمه عيسي عبدي يكي از آخرين آثار عالمانه و تحقيقي است كه در اين زمينه نگاشته شده است. نيومن استاد مطالعات اسلامي دانشگاه ادينبورو اسكاتلند و دانشآموخته دكتراي مطالعات اسلامي دانشگاه كاليفرنياست. وي در حوزههاي مختلفي از تاريخ اسلام به ويژه دوران شكلگيري تشيع و فقه امامي تا دوره صفوي صاحبنظر است كه در كنار مطالعات اسلامي در زمينه متون فارسي و عربي هم فعاليت ميكند. اثر حاضر روايتي جديد از چگونگي تكوين، تداوم و تحول دولت صفوي را با تكيه بر منابع مختلف فارسي، عربي و لاتين پيش روي محققان ميگشايد. نگاه كليشهاي به دوره صفوي و تمركز شرقشناسان بر باورهاي نهادينه و تكراري، صفويپژوهان را از پرداختن به زواياي ناخوانده و ناانديشيده اين عصر بازداشته است. در واقع شناخت پويايي دروني و سازوكار نظام حكومتي صفوي، ماهيت گفتمانهاي مهدويت، مناسبات مذهبي و قومي در هرم قدرت، نقش گفتمان استعلايي دربار در قوام و حفظ قلمرو دولت صفوي و دلايل مانايي آن از اهداف اين كتاب است. نويسنده همچنين از تاثير و تداوم فرهنگ ايراني و بازتاب آن در گفتمانها و سياستهاي فرهنگي صفويان غافل نمانده و با نگاهي تاريخي به ارزيابي و تاثير فرهنگ ايراني بر دوره مورد نظر پرداخته است. اندرو نيومن با اين ذهنيت انتقادي در ضمن اشاره به تحولات سياسي و اقتصادي و درك ساختار قدرت و سياستهاي موفقيتآميز برخي شاهان از جمله سياستهاي اقتصادي آنها در دوره شاهان مختلف صفوي به اصولي زيربنايي كه نشاندهنده پويايي حكومت و اقتدار صفوي است، اشاره كرده است. البته مفاهيم و انگارههايي در كتاب نيومن قابل بازنگري و نقد است، ولي در نگاه كلي، درك نوع نگرش يا رهيافت نويسنده شايد در وهله نخست براي دانشوران مهمتر از جزييات آن باشد.
زردشت تاريخي
حيات مردان نامي، همواره علاوه بر وجه تاريخي، وجهي اساطيري نيز داشته است. زردشت نيز از اين قاعده مستثنا نيست. زندگاني حقيقي وي را هالهاي از اسطوره دربر گرفته است. براي روشن ساختن زواياي تاريخي زندگاني زردشت، نخست بايد زمان و زادگاه وي را مورد بررسي قرار داد. پرداختن به اينكه او در چه زماني و در كدام منطقه ميزيسته، بسياري از ابهامات را از اصل زندگاني وي ميزدايد. موثقترين منبعي كه گاه به گاه ذكري از او به ميان ميآورد، اوستا است. بنابر شواهد موجود، شرح جامعي از زندگي وي در بخشهايي از اوستا به نام سپند، چهرداد و وشتاسب ساست آمده بود كه با گذشت زمان، اصل متن اوستايي و ترجمه پهلوي آنها از بين رفته است. اما خلاصه مطالب اين بخشها در كتاب هشتم دينكرد آمده است. مقام و جايگاه زردشت در فرهنگ ايراني پيوسته مورد توجه ايرانيان و ايران شناسان بوده است. پژوهشهاي بيشماري در اين زمينه انجام شده كه خود گواه روشني بر اهميتي است كه اين شخصيت در تاريخ داراست. به تازگي نيز نشر پارسه كتابي با عنوان زردشت در تاريخ نوشته گراردو نيولي را با ترجمه مهديه چراغيان منتشر كرده است. پروفسور گراردو نيولي، متولد 1936 در شهر رم ايران شناس برجسته و صاحبنام ايتاليايي است كه حوزه پژوهشهايش اديان و زبانهاي باستاني ايران بود. وي در تاسيس انجمن ايرانشناسي اروپا نقش مهمي داشته است. از پروفسور نيولي 8 كتاب و بيش از 200 مقاله عمدتا با موضوع تاريخ و فرهنگ ايران باستان به جا مانده است. او در سال 2012 در 75 سالگي در گذشت. كتاب حاضر پژوهشي تازه در سلسله تحقيقات زردشتشناسي است كه اين موضوع را از ديدگاهي نو بررسي ميكند و از نظريههاي مختلف موجود بهره ميجويد تا اعتبار بيشتري به اين فرد و موضوع آن ببخشد. كتاب پيش روي مجموعهاي گردآمده از چهار سخنراني نيولي در دانشگاه كاليفرنياست. وي در اين سخنرانيها، با استناد به منابع عربي، يوناني، پهلوي، اوستا و تحقيقات دانشمندان درباره زمان زندگي زردشت، به بررسي و نقد و تحليل ميپردازد و در پايان به نتايجي ارزنده نايل ميشود. از آن جا كه هيچ نظريهاي از ديده وي پنهان نمانده، اين اثر بسيار در خور ستايش است. نتايجي كه از اين چهار سخنراني به دست ميآيد، همگي زمان زردشت را بين اواخر قرن هفتم تا نيمه قرن ششم پيش از ميلاد در نظر ميگيرند. نويسنده خود ميگويد: «اميدوارم اگر مدرك جديدي خلاف اين حاصل نشود، اين مقوله را كه در مطالعه تمدن ايران باستان نقشي حياتي ايفا ميكند، به صورت اساسي برطرف كنم، به همان نحوي كه هنينگ 50 سال پيشنهاد كرد».