نقدي بر چهاردهمين نمايشگاه محيط زيست
افسانه اصغرزاده*/ هرساله، ماههاي آخر سال ميزبان نمايش دستاوردهاي زيستمحيطي تحت عنوان نمايشگاه محيط زيست است؛ اين مهم شايد عرصه خوبي باشد براي پر رنگ ساختن بايدها و نبايدهاي زيستمحيطي و شايد فرصتي باشد بيبديل، براي اثبات حقانيت محيط زيست. نمايشگاه محيط زيست بيترديد فرصتي مغتنم است كه اصل پنجاهم قانون اساسي را به يادمان ميآورد و قوانين و مقررات محيط زيست را گوشزدمان ميكند و هوشيارمان ميسازد كه براي رسيدن به توسعه پايدار ميبايست آن استفادهاي را از سرزمين به عمل آوريم كه ويژگيهاي طبيعي و اكولوژيكي سرزمين به ما ديكته ميكند.
اگرچه غرفه سازمان حفاظت محيط زيست در اين نمايشگاه به دلايل متفاوت هر سال دريغ از پارسال است، اما بيانصافي است اگر بر عملكردش نيز نگاه نزولي داشته باشيم كه محيط زيست امروز ايران بيش از پرداختن به ابعاد و ابزار، نيازمند اقدامات بهينه و كارشناسي است. كارگاهها و مناظرههايي كه كارآمدتر از قبل در طول برپايي نمايشگاه چهاردهم برگزار شده بود، با همه فراز و فرودهايش، كار خوبي براي افزايش غناي نمايشگاه بود، اما شايد خوبتر از آن وقتي مينمود كه به نحوي از همين طريق به افزايش دانش و آگاهي زيست محيطي عامه مردم از طريق رسانههاي جمعي ميپرداخت كه نمايشگاه محيط زيست با همه قدر و قيمتش جايي براي كمك به اين عرصه هست نه براي عرضه. گواه اين ادعا، درد دل همه آنهايي بود كه از عدم آگاهي رساني كافي و وافي زيستمحيطي در رسانه جمعي گله داشتند و معتقد بودند كم نيستند تعداد مردماني كه ناآگاهانه دست به تخريب محيط زيست ميزنند و اگر آگاه شوند كه هر قدمي براي تخريب محيط زيست و جنگلها و آبها و حيات وحش، تهديدي براي بقاي خودشان است، اين اتفاق نخواهد افتاد و اگر بر اندازه آگاهي رساني زيست محيطي رسانه جمعي افزوده شود، شاهد معجزه زيست محيطي در ايران خواهيم بود.
نمايشگاه چهاردهم به نگاهي شايد نبايدهايي هم داشت؛ ميگويند حتي اگر به دارويي براي درمان باور نداشته باشيد، آن تاثير لازم را نخواهد داشت... ! براي محيط زيستي كه امروز داعيه ماليات سبز بر زبالهها و ظروف يكبار مصرف دارد، دور از شأن و زيبايي است كه در پذيراييهايش حتي براي روزهاي نمايشگاه، ظروف يكبار مصرف پلاستيكي در اختيار گيرد. باور داشته باشيم براي مردمي كه به تصميمسازان و تصميمگيران محيط زيست به مثابه اسطوره مينگرند، تناقضي حتي كوچك در حرفها و عملها ميتواند توفاني بزرگ باشد؛ توفاني كه ميتواند همه زحمات پيرغلامان محيط زيست را به يكباره ببلعد. از اين رو رفتار همه ما به عنوان يك پيامآور محيط زيست براي مردمي كه ايستادن در كنار گوزن زرد را موهبتي خدايي ميدانند، براي مردمي كه امروز به دنبال صندوق حمايت از حيات وحش و گونههاي در حال انقراض ايران براي كمك به حيات وحش هستند، براي مردمي كه حال و روز اين روزهاي محيط زيست از هر چيزي برايشان با اهميتتر است و مهمتر، بايد در شأن محيط زيست بيهمتاي ايران باشد.
ايجاد صندوق حمايت از حيات وحش و گونههاي در حال انقراض ايران، به عنوان يك پيشنهاد و دستاورد ميتواند نقطه عطفي براي رسيدن به آمال مردماني باشد كه از هر صنف و صنعتي، حفاظت از محيط زيست ايران را خواستارند. اين مهم وظيفه هريك از ما را به عنوان تصميمسازان و تصميمگيران محيط زيست سنگينتر ميسازد و به ما خاطرنشان ميسازد نميتوان از بايدها و نبايدهاي محيط زيست و ارزيابي ريسك اكولوژيك و تهديد و انقراض گونهها حرف زد، اما توسعه پايدار را در حد يك واژه دور يك قاب سبز نگه داشت و تنها از آن به عنوان كلام لوكس سمينارها و همايشها ياد كرد...!
محيط زيست امروز ايران كه بيش از نياز گرفتار آز است، جرمش اين است كه ميخواهد براي فردا زنده بماند، بگذاريد كمي نفس بكشد، حالش خوب ميشود انشاءالله.
*كارشناس محيط زيست و دانشجوي دكتراي محيط زيست