دو پند تاريكخانهاي
شهرام شهيدي
مردي در جاي دنجي نشسته بود و فكر ميكرد. يك نفر ديگر كه از آنجا ميگذشت تا ديد مرد گوشه عزلت را انتخاب كرده با سر و صدا تمركز مرد را به هم ريخت. از او پرسيدند بنده خدا كه با كسي كاري نداشت. تو خودش بود. چرا اين كار را كردي؟ جواب داد: داشت فكر ميكرد. من هم قبل از اينكه مرتكب جرمي شود پيشگيري كردم و فكر مجرمانهاش را برهم زدم. بايد از من تشكر هم بكنيد. حالا من هم دست كمي ندارم. ديدم بهتر است در اين روزگار كه شما هم يا از سر بيكاري يا بي حوصلگي جايي نشستهايد، سعي كنم به جاي مطالب روتين هر روزه كمي شما را با ريزهكاريهاي اطرافتان آشنا كنم. در واقع چند وصيت و سفارش دارم برايتان. اين كار چند حسن دارد. اول اينكه شما را شايد از بيحوصلگي در بياورد. دوم اينكه نميگذارد شما براي دقايقي هم كه شده در لاك خودتان فرو برويد و فكر كنيد. سوم اينكه وقتي فكر نكنيد مسلما كسي هم نميتواند مزاحمتان شده و پاپيچتان شود. آخرش هم اينكه اگر خواندن اين خزعبلات براي شما آب نداشته باشد براي ما كه نان دارد. يك حقالتحريري ميزنيم به جيب بالاخره.
اولين نصيحت من به شما اين است كه نبايد به هيچكس در زندگي اعتماد كامل داشته باشيد. اصولا اعتقاد قلبي و راسخ به لزوم اجراي طرح زوج و فرد خودروها ميتواند شما را در اين راه خيلي كمك كند. مثلا از نظر من همين دولت مصر شباهت زيادي با طرح زوج و فرد خودروها دارد. آدم تكليفش را نميداند بعد از سقوط حسني مبارك به مصر بگويد كشور دوست و برادر خيانت. انگار روزهاي زوج دوست است روزهاي فرد دشمن. حالا نمونه مشابه داخلي هم زياد دارد كه شما فكر كنيد حجب و حيا نميگذارد بگويم !
وصيت دوم من براي آباداني اين كشور شناخت دقيق سياستمداران است. به نظر من يك نهيليست دنيا را سياه ميبيند. يك ايدهآليست آن را سفيد آرزو ميكند و يك سياستمدار آن را رنگ ميكند. شما اگر خواهان دنيايي رنگي هستيد بايد يك سياستمدار خبره گير بياوريد رنگتان كند.