• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4214 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۳۰ مهر

تاكيد حسين راهداري مترجم كتاب «جنگ ارزي»

مساله، دلار نيست

آويده علم‌جميلي

 

 

اين روزها كه مسائل ارزي در ايران از سوي همگان ديدباني و پيگيري مي‌شود، اقتصاد جهان نيز درگير چالش‌هاي ارزي است. در ايران، اهميت بيش از اندازه‌اي به دلار امريكا داده شده و در جهان، عده‌اي در تلاش هستند از قدرت پول امريكا بكاهند. حسين راهداري، كارشناس مسائل ارزي در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد كه مساله مهم‌تر از روند و قدرت دلار در ايران، لزوم مراوده با اقتصادهاي عمده جهان است كه تصويب لوايح FATF آن را به ‌شدت تسهيل مي‌كند. از سوي ديگر، او بر اين باور است كه فعلا هيچ يك از ارزهاي جهاني توان كنار زدن پول ايالات متحده را ندارند، گرچه مي‌توانند تا حدي از نفود آن بكاهند. مشروح مصاحبه با مترجم كتاب «جنگ ارزي» را در پي مي‌خوانيد.

 

شما مترجم كتاب «جنگ ارزي» هستيد. اهميت اين موضوع براي اقتصاد جهان چيست؟

جنگ ارزي به‌طور خلاصه، ايجاد مزيت نسبي صادراتي از طريق كاهش ارزش پول ملي در برابر ارز شركاي اقتصادي يك كشور است به ويژه زماني كه كشور كاهش ‌دهنده ارزش پول ملي، درگير ركود اقتصادي باشد. در حقيقت بسياري بر اين باور هستند كه يكي از راهكارهاي خروج از ركود توجه به بازارهاي صادراتي است و يكي از راه‌هاي تقويت صادرات، همين كاهش ارزش پول ملي است.

براي درك عملكرد اين ابزار، بهترين مثال وضعيت فعلي كشور خودمان است كه كاهش ارزش‌ ريال، توجه به صادرات را افزايش داده است. در حقيقت، سركوب نرخ ارز سال‌هاي زيادي در كشور تداوم داشته و نرخ ارز متناسب با تورم كشور افزايش پيدا نكرده است. به همين دليل اقتصاد ايران، اقتصادي مبتني بر واردات شده است و اين واردات بي‌رويه، كشور را با چالش‌هاي متفاوتي از جمله ورشكستگي صنايع داخلي و افزايش بيكاري روبه‌رو كرده است. علاوه بر اين جذابيت واردات باعث شده كه به عنوان مثال برخي كالاها به صورت قاچاق به كشور وارد ‌شده يا حتي عده‌اي براي واردات، كارت‌هاي بازرگاني ديگران را اجاره و يا غيرقانوني استفاده كنند.

اما در بحران ارزي اخير كه سبب سقوط ارزش ريال شد، كالاهايي كه هيچ‌ وقت در تاريخ كشور به عنوان يك كالا براي صادرات در نظر گرفته نمي‌شدند، به ناگهان‌ براي صادرات جذاب شدند.

مثلا رب و گوجه‌فرنگي نمونه‌اي از كالاهاي صادراتي در چند وقت اخير بودند. البته به دليل نياز بازار داخلي و ترس از كميابي و افزايش قيمت، صادرات اين اقلام و موارد مشابه ممنوع شد ولي جالب آنكه شايد براي اولين بار در تاريخ كشور، گوجه‌فرنگي براي صادرات قاچاق شده است. اين اتفاقات بي‌سابقه در تاريخ اقتصادي كشور، يك درس مهم دارد و آن اينكه ساليان طولاني اقتصاددانان تاكيد داشتند كه ارزش ريال ايران (نسبت به شركاي تجاري) بيش از اندازه قوي است و ريال قوي به كاهش صادرات مي‌انجامد. حالا با توجه به تعديلات نرخ ارز و كاهش ارزش ريال، به عينه مشاهده مي‌شود كه صادرات جذاب شده است و افسوس كه شرايط كشور مانع از شكل‌گيري يك نهضت صادراتي است. ضمنا با توجه به اينكه نرخ ارز در كوتاه‌مدت و به ميزان زيادي افزايش يافته است، مشكلاتي را براي قشر آسيب‌پذير ايجاد كرده است. در حقيقت آنچه در ايران اتفاق افتاده سقوط ارزش ريال بر اثر يك بحران ارزي است كه تبعات انكارناپذيري براي اقتصاد كشور به دنبال داشته است. اما اگر اين اتفاقات در طولاني‌مدت و به صورت مديريت شده مي‌افتاد، مي‌توانست با بهبود صادرات به اشتغال كشور كمك كند. به راستي ما مي‌توانستيم علاوه بر برخي كالاهايي مانند نفت، محصولات پتروشيمي، پسته، زعفران و فرش كه به‌طور سنتي صادرات ما را تشكيل داده‌اند، در صادرات رب گوجه‌فرنگي و اقلام ديگري نيز مزيت نسبي صادراتي پيدا كنيم. چه ايرادي داشت كه ما توليد كننده اول رب گوجه‌فرنگي دنيا باشيم؟ اولين توليد كننده كفش دنيا؟ رسيدن به اين جايگاه، كار سختي نيست. كشورهاي به مراتب ضعيف‌تر توانسته‌اند به چنين جايگاه‌هايي در يك يا دو محصول برسند. اما ما هنوز اندر خم يك كوچه‌ايم. همان بازارهاي سنتي را نيز در حال از دست دادنيم.

امريكا با چه سازوكاري از دلار عليه كشورهايي كه با او همسو نيستند، استفاده سياسي-اقتصادي مي‌كند؟

براي اين موضوع بايد اول به اين بپردازيم كه چه شد دلار امريكا به قدرت فعلي رسيد. در حقيقت، بعد از جنگ جهاني دوم، وضعيت اقتصادي كشورهاي اروپايي اسفبار بود. اقتصاد كشورهاي درگير جنگ از هم پاشيده و در ركود فرو رفته بود. اروپاييان به اين نتيجه رسيدند كه هيچ كشوري جز امريكا نمي‌تواند لنگر ثبات پول دنيا باشد و به اين ترتيب سيستم برتون‌‌ وودز پايه‌ريزي شد. با سيستم برتون وودز، دلار امريكا به عنوان پولي قدرتمند در جهان و معادل طلا شناخته شد. پايه‌ريزي سيستم برتون وودز، پايه و اساس دلاري شدن اقتصاد دنيا بود.

از اين تاريخ تقريبا بسياري از معاملات و مبادلات اقتصادي دنيا بر اساس دلار و ارزش آن صورت گرفت. دلار تا به امروز به عنوان مهم‌ترين ابزار ذخيره ارزي كشورها به شمار مي‌رود. بيش از 50 درصد تراكنش‌هاي تجاري دنيا بر اساس دلار امريكاست. حدود 60 درصد، ذخاير ارزي دنيا نيز به دلار امريكاست. بنابراين دلار به عنوان ابزاري قدرتمند، نقش مهمي را در تبادلات اقتصادي و مالي دنيا ايفا مي‌كند.

با توجه به جايگاه منحصربه‌فرد دلار، امريكا با استفاده از آن و به عنوان كشور صادركننده دلار، درصدد است تا دنيا را تحت سيطره خود قرار دهد. قيمت‌گذاري كالاهايي همچون نفت، محصولات پتروشيمي، گندم و... در دنيا به طور عمده به دلار امريكا انجام مي‌شوند و بنابراين كشورها از دلار نيز در تبادلات و قراردادهاي خود استفاده مي‌كنند. با توجه به اينكه استفاده از ارزهاي جايگزين، ريسك نوسانات ارزي را دارد، معامله‌گران ترجيح مي‌دهند كه از ارزهاي ديگر استفاده نكنند كه اين مساله جايگاه دلار را تقويت مي‌كند. حال اگر كشوري مانند ما نخواهد از دلار استفاده كند، مجبور است كه قراردادهاي ديگري را با پذيرش كامل ريسك تبادلات ارزي بپذيرد.

استفاده سياسي و اقتصادي امريكا از دلار باعث شده كشورها به فكر جايگزيني آن در مبادلات خود بيفتند. آيا ممكن است دلار درازمدت جايگاه قدرتمندترين ارز جهان را از دست بدهد؟

در ابتدا بايد اشاره كنم كه هيچ چيز تا ابد ادامه پيدا نمي‌كند. بسياري از امپراتوري‌هاي عظيم از بين رفته‌اند و قدرت‌هاي ديگري به جاي آنها قرار گرفته‌اند. امريكا و حكمراني دلار اين كشور نيز تا ابد ادامه پيدا نخواهد كرد.

اما در شرايط فعلي، بعيد است‌ آلترناتيو جدي و قدرتمندي در كوتاه‌مدت يا ميان‌مدت براي دلار وجود داشته باشد. در حقيقت، ارزهايي بوده‌اند كه زمان طولاني است كه با نقش دلار در اقتصاد جهان مبارزه مي‌كنند و درصدد گرفتن جاي دلار هستند. مثلا يورو، يكي از ارزهاي تقريبا قدرتمند جهان است كه مي‌توانست آلترناتيوي براي دلار باشد. اما با بروز بحران بدهي‌هاي منطقه يورو و به قدرت رسيدن راستگراهاي مخالف اتحاديه اروپا در انتخابات اخير اين حوزه، آينده يورو با چالش جدي مواجه شده است.

ارز ديگري كه مي‌تواند به عنوان جايگزين دلار مطرح باشد، يوان چين است. با توجه به حجم بالاي اقتصاد چين، مي‌توان نقش خوبي را براي يوان در آينده متصور شد. البته قدرتمند شدن يوان، تاكنون محدود بوده است. اول اينكه اقتصاد و ساختار سياسي چين شكننده به نظر مي‌رسد. بنابراين، بروز بحران‌هاي سياسي و اجتماعي در چين در صورت كاهش رشد اقتصادي دور از ذهن نيست. به همين دليل نمي‌توان از يوان به عنوان يك ارز پايدار يا آلترناتيو دلار در بلندمدت از آن استفاده كرد.

پس به طور خلاصه اگر بگويم، دلار به عنوان بهترين ارز ذخيره يا مبادله‌اي جهان نيست. اما در حال حاضر ارز قدرتمندي در دنيا براي جايگزيني آن وجود ندارد و هر تغييري در ساختار قدرت ارزهاي جهان صورت بگيرد، محدود خواهد بود و اين تغييرات به صورتي نيست كه دلار را موقعيت فعلي آن‌ پايين بياورد.

يعني اقدامات كشورهايي مثل ايران، روسيه، چين، تركيه و حتي اتحاديه اروپا در كاهش هژموني دلار موثر نيست؟

براي اينكه ارزي بتواند جايگاه دلار را تا حدي اشغال كند، اقتصاد آن كشور بايد به اندازه‌اي بزرگ باشد و با ديگر اقتصادهاي دنيا تبادلات و مراودات زيادي داشته باشد. با توجه به اين موضوع، اقتصاد ايران در ابعاد اقتصاد جهاني كوچك و با تبادلات بين‌المللي محدود است و به همين دليل قادر به مقابله با كاهش هژموني دلار در دنيا نيست.

اقتصاد تركيه نيز كوچك است اما تبادلات مالي زيادي با دنيا دارد كه مي‌تواند از طريق اين تبادلات در جهت استفاده از ارزهاي جايگزين با دلار در مراودات تجاري، دلار امريكا را اذيت كند. اما نقش چنداني در ارتباط با تضعيف نقش دلار در دنيا ندارد، چون اقتصاد بزرگي در قياس با اقتصاد جهاني ندارد.

همان طور كه اشاره شد، ارز كشورهاي چين و اتحاديه اروپا مي‌توانند جايگزين جدي براي دلار امريكا باشد. در حال حاضر گزينه اروپا جدي‌تر از چين است. اگر امريكا به اروپا فشار بيشتري وارد كند، اروپا را در جهت تقويت و حمايت از يورو در برابر دلار، متحدتر مي‌كند.

روبل روسيه هم به عنوان يكي از گزينه‌هاي ديگر براي جايگزيني دلار مطرح مي‌شود اما در اين زمينه مشكلاتي وجود دارد. روسيه اقتصاد بسته‌اي دارد و عمده اقتصاد آن (مانند ايران) بر مبناي خام‌فروشي است. خود روس‌ها به دليل شرايط ناپايدار روبل، قراردادها و مراودات خود را بر مبناي دلار يا يورو منعقد مي‌كنند. اين بيانگر آن است كه حتي روسيه نيز حاضر نيست از منافع اقتصادي استفاده ار ارزهاي محكمي مانند دلار و يورو صرف‌نظر كند. بنابراين بعيد به نظر مي‌رسد كه كشوري در ميان‌مدت و كوتاه‌مدت بتواند جايگاه دلار را اشغال كند.

با توجه به اين گفته شما، ايران چه راه‌هايي براي كاهش فشار واشنگتن از طريق دلار دارد؟

در خصوص اين مورد بايد اشاره بشود كه عمده فشار به ايران به دليل محدوديت استفاده از دلار نيست، بلكه عمده فشار ناشي از بسته بودن درهاي نظام بانكي جهان به روي اقتصاد كشور است كه مبادلات پولي و بانكي را با مشكل مواجه مي‌كند و اين مشكل حتي با جايگزيني دلار با يورو و يوان نيز ادامه پيدا مي‌كند.

اگر به نظام بانكي حوزه يورو متصل بوديم يا مي‌توانستيم از بانك‌هاي چين و روسيه استفاده كنيم، قادر به مديريت مبادلات پولي و بانكي مي‌شديم و اتفاقات اخير نيز به اين شدت رخ نمي‌داد. نكته جالب در اين است كه بسياري از كشورها از جمله متحدان سياسي ايران از جمله روسيه و چين نيز تراكنش‌هاي مالي با ايران را به دليل تحريم‌ها كم كرده‌اند.

پس مساله اصلي كشور، نه استفاده از دلار، بلكه عدم اتصال به نظام بانكي دنيا يا نظام بيمه‌اي بين‌المللي است كه حمل و نقل و مبادلات تجاري را با مشكل روبه‌رو مي‌كند. استفاده نكردن از ارزي مثل دلار، در رده‌هاي بعدي مشكلات تجاري ايران قرار مي‌گيرد.

ارزش ريال بعد از تحريم‌هاي نفتي در دو سناريوي تصويب و عدم تصويب FATF چيست؟

در شرايط تحريم كه تقريبا هيچ دسترسي به نظام بانكي دنيا نداريم، تصويب يا عدم تصويب FATF تاثيري در ارزش ريال ندارد. اما اگر بخواهيم با اروپايي‌ها پايه‌اي براي مذاكره و فشار آوردن داشته باشيم، يا حتي با چين و روسيه روابط تجاري خود را ادامه دهيم‌، بايد عضو FATF شويم. ولي اين به معناي گشوده شدن درهاي نظام بانكي به روي ايران نيست. بنابراين مشكلات تحريم يك‌جانبه امريكا باقي مي‌ماند و ريال هم تحت فشار خواهد بود و كاهش ارزش را تجربه خواهد كرد.

به اقتصاد جهان بازگرديم. با توجه به تشديد جنگ تجاري، جنگ ارزي نيز تشديد مي‌شود؟

قطعا جنگ تجاري جنگ ارزي به دنبال خواهد داشت. يك بخش جنگ تجاري اين است كه كشورهايي كه تعرفه‌هاي بالايي روي كالاهاي‌شان بسته شده است، كاهش (اختياري) ارزش پول ملي را در پيش بگيرند تا از اين طريق بتوانند از توليدات خود حمايت كنند و اين يعني جنگ ارزي. از طرف ديگر هدف رييس‌جمهور فعلي امريكا از بين بردن پول‌هاي ملي براي تحت فشار قرار دادن كشورهاست. حتي چين هم از اين وضعيت مصون نبوده است. در مدتي كه جنگ تجاري بين چين و امريكا شدت گرفته است، چين بسياري از ذخاير ارزي خود را مصرف كرده تا بتواند از ارزش يوان دفاع كند و بلايي كه سر كشورهايي همچون تركيه آمده است، بر سر چين نيايد. بنابراين كاملا قابل تصور است كه جنگ تجاري ابعاد وسيع‌تري به خود بگيرد و حتي به حوزه ارزها هم كشيده شود كه تقريبا اين اتفاق افتاده است.


ساليان طولاني اقتصاددانان تاكيد داشتند كه ارزش ريال ايران (نسبت به شركاي تجاري) بيش از اندازه قوي است و ريال قوي به كاهش صادرات مي‌انجامد. حالا با توجه به تعديلات نرخ ارز و كاهش ارزش ريال، به عينه مشاهده مي‌شود كه صادرات جذاب شده است و افسوس كه شرايط كشور مانع از شكل‌گيري يك نهضت صادراتي است.

اگر كشوري مانند ما نخواهد از دلار استفاده كند، مجبور است كه قراردادهاي ديگري را با پذيرش كامل ريسك تبادلات ارزي بپذيرد. در شرايط فعلي، بعيد است‌ آلترناتيو جدي و قدرتمندي در كوتاه‌مدت يا ميان‌مدت براي دلار وجود داشته باشد.

عمده فشار به ايران به دليل محدوديت استفاده از دلار نيست، بلكه عمده فشار ناشي از بسته بودن درهاي نظام بانكي جهان به روي اقتصاد كشور است كه مبادلات پولي و بانكي را با مشكل مواجه مي‌كند و اين مشكل حتي با جايگزيني دلار با يورو و يوان نيز ادامه پيدا مي‌كند.

اگر بخواهيم با اروپايي‌ها پايه‌اي براي مذاكره و فشار آوردن داشته باشيم، يا حتي با چين و روسيه روابط تجاري خود را ادامه دهيم‌، بايد عضو FATF شويم.

در مدتي كه جنگ تجاري بين چين و امريكا شدت گرفته است، چين بسياري از ذخاير ارزي خود را مصرف كرده تا بتواند از ارزش يوان دفاع كند و بلايي كه سر كشورهايي همچون تركيه آمده است، بر سر چين نيايد. بنابراين كاملا قابل تصور است كه جنگ تجاري ابعاد وسيع‌تري به خود بگيرد و حتي به حوزه ارزها هم كشيده شود كه تقريبا اين اتفاق افتاده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون