پرفروشترين كتاب سال
هر چه كتاب پر خاطره تاريخ را ورق ميزنيم باز هم از ميان برگهاي پر چين آن نوري چشمانمان را خيره ميسازد كه ما را به آن روزهاي مقدسي ميبرد كه غيورمردان و دليرزنان اين مرزو بوم جان بر كف نهادند تا از خاك پاك ميهن دفاع كنند؛ بزرگاني كه چون ققنوسي براي صيانت از آزادي، استقلال و عزت ملي حتي از جان خود گذشتند تا چنين امنيت خاطري را برايمان رقم زنند. شرح رويدادهاي حماسهآفرين آن دوران نه تنها يادسپاري براي بزرگداشت است، بلكه رسالتي است بر دوش بازماندگان كه لازم است چون خون به رگهاي فرهنگي جامعه تزريق شود. از اين رو پس از جنگ تحميلي كتابهاي بسياري در اين زمينه و به ويژه نقش زنان در دفاع مقدس به چاپ رسيده است. از آن جمله ميتوان به «دا»، «خاطرات ايران» و صدها كتاب ارزشمند ديگر در اين حوزه اشاره كرد. از زبان خونين تلهاي خاكي و پلاكهاي گمنام كه بگذريم به نوشتههايي ميرسيم كه فرياد درد را از پس زندانها و اردوگاههاي عراق به تصوير ميكشند همچون كتاب «پايي كه جا ماند» تا بلكه بتوانند در زعم خود احوال اسراي ايراني و سختيهايشان را در اسارت بيان كنند. اما آنچه در اين بين كمي مغفول مانده بود پرداختن به لحظههاي پر سوزي است كه بازگوكننده مشقتهاي بانوان به اسارت گرفته شده از سوي رژيم بعثي در دوران اسارت است. تا آنكه كتاب «من زندهام» كه در پاييز سال گذشته همچون ماهي در آسمان تاريخ كتابهاي دفاع مقدس حلول كرد. «من زندهام» از معدود آثار ارزشمند دفاع مقدس، به قلم خانم معصومهآباد است. معصومهآباد كه با عنوان دختران خميني از او و همراهانش ياد ميشود، از آزادگاني است كه چهار سال از جنگ تحميلي را تنها در حالي كه 17 سال داشت تجربه كرد؛ تجربهاي تلخ كه با شيريني مقاومت همراه بود و با نشر آن خاطرات، به تابش نوري سرانجام گرفت كه زبانههاي آن، از ميان نردههاي تاريك و بيرحم اسارتگاههاي عراق تا آن سوي خاور دور درخشيد.
ايشان كه از اعضاي فعال شوراي اسلامي شهر تهران در حوزه احقاق حقوق شهروندي است، با نگارش اين كتاب، برگي از تاريخ هشت ساله دفاع مقدس را رقم زده است كه كسي ياراي قلم زدن در آن حوزه را نداشت. اين كتاب حكايت رنجها، اميدها و تلاشهاي دختري اسير در بند زندانهاي الرشيد بغداد و اردوگاههاي موصل و عنبر است، جايي كه تنها براي اعلام حيات خود به خانواده ميتواند دو كلمه بنويسد: «من زندهام».
در روزگاري كه سرانه مطالعه كشور حدود حداقل ۱۸ دقيقه است، اين كتاب توانسته است در صدر پرفروشترين كتابهاي بازار نشر قرار گيرد و اكنون به چاپ 180 برسد. كتابي كه در اين وانفساي سرانه مطالعه در شهر، تنها به بهانه معجزه كلمه مورد استقبال اقشار و سنين مختلف قرار گرفته است.
يكي از مهمترين اتفاقاتي كه براي اين كتاب پس از چاپ افتاد، تقريظ مقام معظم رهبري بر آن بود. بهطوريكه چنين فرمودند:
«كتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشك خواندم و بر آن صبر و همت و پاكي و صفا و بر اين هنرمندي در مجسم كردن زيباييها و رنجها و شاديها آفرين گفتم. گنجينه يادها و خاطرههاي مجاهدان و آزادگان، ذخيره عظيم و ارزشمندي است كه تاريخ را پربار و درسها و آموختنيها را پرشمار ميكند. خدمت بزرگي است آنها را از ذهنها و حافظهها بيرون كشيدن و به قلم و هنر و نمايش سپردن. اين نيز از نوشتههايي است كه ترجمهاش لازم است. به چهار بانوي قهرمان اين كتاب و به ويژه نويسنده و راوي هنرمند آن سلام ميفرستم.»
نامه سردار سليماني نيز يكي ديگر از رويدادهاي قابل توجه در خصوص اين كتاب است. «قاسم سليماني» فرمانده سپاه قدس ايران پس از خواندن كتاب «من زندهام» دو يادداشت براي معصومه آباد، نويسنده اين كتاب نوشته است:
«خواهرم، مثل همان برادرهاي اسيرت همه جا با تعصب مراقبت ميكردم كسي عكس روي جلد كتابت را نبيند و در تمام كتاب با ناراحتي و استرس بهدنبال اين بودم كه آيا كسي به شما جسارت كرد؟ آخر مجبور شدم روي عكست را با كاغذ بچسبانم تا نامحرمي او را نبيند.»
در دومين نامه حاج قاسم كه در «نينوا» نوشته شده است، وي با اشاره به رشادتهاي معصومه آباد ميگويد:
«خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتي، سعي كن در اين آزادي اسير نشوي. انشاءالله كتابت را به همه زبانها ترجمه ميكنم تا همه بدانند زينب بنت رسولالله چگونه بوده است وقتي كنيز او معصومه اينگونه معصوم بوده است. به تو به عنوان خواهرم، به عنوان معرف دختر مسلمان شيعه، معرف ايران اسلامي، معرف تربيت خميني افتخار ميكنيم. حقيقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم.»
از جمله ساير اقدامات فرهنگي انجام گرفته در استقبال از اين كتاب ميتوان به نشر 70 شعر در مسابقه رباعي با محوريت اين كتاب است كه براي نشر در قالب كتاب به دست مسوولان امر رسيده است. اين در حالي است كه حدود 400 رباعي ديگر نيز در ساير منابع در وصف «من زندهام» سروده شده است. علاوه بر نقد و نظم و نثر موجود، فيلمنامههاي زيادي به دست نويسنده كتاب نيز رسيده است. از ديگر فعاليتهاي فرهنگي در اين زمينه، ميتوان به پيشنهاد سمفوني «من زندهام» اشاره كرد.
از سوي ديگر به واسطه استقبال وسيع فراتر از مرزهاي ملي، كتاب «من زندهام» به سه زبان زنده دنيا انگليسي، عربي و اردو ترجمه شده است و همزمان با آيين اختتاميه مسابقه كتابخواني «كتاب و زندگي» از آن رونمايي شد. همچنين ترجمه فرانسه و آلماني اين كتاب در حال انجام است. همچنين كتاب من زندهام براي مخاطبان به صورت صوتي نيز بر روي تلفن ثابت عرضه ميشود و اينچنين كتاب «من زندهام» همچون نوري از يك آبادي در ژرفاي تاريخ به حيات بازار كتاب دفاع مقدس روح تازهاي بخشيده است تا برگي از تاريخ ديروز را براي جوانان و نوجوانان به تصوير كشد.
و در پايان چه زيبا از زبان نويسنده چنين ميشنويم:
«من زندهام كه فراموش نكنيم قصه 300 شهيد غريب اردوگاهها و زندانهاي عراق را و يادمان نرود جنگ تحميلي هشت ساله، جنگ دنيا با ايران بود و دفاع ما يك دفاع يك تنه بود. ميگ و ميراژهايي كه بمب بر سر ما ميريختند هديه شوروي و فرانسه بودند و مواد اوليه بمبهاي شيميايي گاز خردل و سيانور، تحفه آلمان به رژيم بعث عراق بود. هواپيماهاي خبرچين آواكس و ناوهايي كه نفتكشهاي عربستان و كويت را اسكورت ميكردند، همه چشم روشني امريكا به صدام بود. آنها با ناوچههايي كه به رژيم بعثي عراق پيشكش ميكردند با هواپيماهاي سوپراتاندار به سكوهاي نفتي ما حملهور ميشدند.
ناجوانمردانهتر اينكه اين جنگ، فقط جنگ سرباز و ارتش نبود بلكه آنها دامنه جنگ را به تمام شهرها و خيابانها و مردم بيسلاح و بيدفاع كشانده بودند و با موشكهاي نه متري و دوازده متري، كوچههاي دو متري را مورد اصابت قرار ميدادند تا هيچ جان پناهي براي كودكان، مادران و غيرنظاميان باقي نگذارند. حالا چطور فرزندان ما بايد باور كنند كشورهايي كه اسلحه در اختيار صدام ميگذاشتند، تغيير روش دادهاند و دوستدار صلح و مدافع حقوق بشر شدهاند.»