• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4241 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۶ آذر

نگاهي به اجراهاي فستيوال تادااِكس

ارزشِ تداوم

گروه فرهنگ و هنر| هشتمين سالانه هنرهاي ديجيتال تهران (تادااِكس) به شكل همزمان در آواسنتر، پلتفرم داربست و نبشي‌سنتر برگزار شد. جدا از اينستاليشن‌هايي كه در نبشي و داربست نمايش داده شد، چهارده اجرا در آواسنتر و يك اجرا در داربست اجرا شد. امسال بين اجراهاي موسيقي الكترونيك صدا/تصوير چند اجرا با ژانرهاي ديگر موسيقي از جمله ماكان اشگواري (الكترونيك/اكسپريمنتال پاپ)، گروه اوبد (پراگرسيو راك/اكسپريمنتال) و ميشاييل شفر (وكال جز) هم وجود داشت كه بيشتر به سبب وجود ويژوال در دسته هنرهاي ديجيتال قرار گرفته بودند. البته به نظر مي‌رسيد حضور و مشاركت «خانه شماره 4» در برگزاري برخي اجراها دليل چينش متنوع‌تر آرتيست‌ها شده است و تيم روزنامه‌نگارانِ موسيقي كادانس در تمام اجراها حضور يافته و برخي اجراها را براي روزنامه اعتماد مورد تحليل قرار داده است. آنچه در ادامه مي‌خوانيد نگاه گيتي بنايي، مهدي محمدي‌سنج، محمدرضا توانا، سينا چراغي و عليرضا مهراد به زواياي مختلف اجراهاي تادااِكس است.

اجراي بهروز موسوي و يانا هاينس

درست پس از يك اجراي نا‌اميد‌كننده از نريمان علي‌اكبر و محمد رجبي، شنيدن موسيقي بهروز موسوي و ديدن تصاوير يانا هاينس خستگي را از تن مخاطب درآورد. دقت كنيد كه پاركينگ آواسنتر (محل برگزاري) سيستم گرمايش هم ندارد و شما در حال لرزيدن از سرماي شمال تهران هستيد و صداي بد سالن هم عذاب‌آور است. در اين حالت فقط يك اجرا با محتوايي باكيفيت مي‌تواند كاري كند كه همه اين موارد را فراموش كنيد. موسيقي ريتميك موسوي سرزنده، گرم و دوست‌داشتني بود و تصاوير هاينس هم از مفهومي‌ترين حالات تا نماهاي طبيعي و زنده به شكل خوبي داستان‌سرايي مي‌كرد. در توضيحات اين اجرا آمده بود كه آشنايي موسوي و هاينس در برلين و اتفاقات پيرامون آن در شكل‌گيري اين پروژه نقش داشته است. بدون شك موسيقي الكترونيك در سبك‌هايي كه شنونده و مخاطب را به حركت درمي‌آورد مناسب چنين فضاهايي (آزاد با مخاطباني كه مي‌توانند بايستند، راه بروند يا بنشينند) است.

اجراي آي‌دي‌اف‌تي

در دنياي وسيع موسيقي الكترونيك، بخشي با عنوان «هنر صدا» (Sound Art) شناخته مي‌شود كه تمركزش روي طراحي و مهندسي صداست و كاربردهاي مختلفي دارد. اين اجرا از اين دسته به‌شمار مي‌رفت و در واقع صداهايي بود كه به نظر مناسب يك نمايشگاه عكاسي يا نقاشي است تا اجراي زنده! ويژوال نيز در تمام اجرا تنها دو ستون آتشين بود كه گاهي اوقات كمي زبانه مي‌كشيد. درمجموع اگر كسي به هواي شنيدن موسيقي به اين اجرا آمده با نااميدي محض مجبور بود سالن را ترك كند. شايد خصلت برخي زيرشاخه‌هاي موسيقي الكترونيك مثل دارك امبينت، همين فضاي تاريك و غيرريتميك باشد اما خلاقيت در صداسازي و پروراندن موسيقي همراه با ويژوال بسيار مهم است. اي‌كاش ويژوال كمي پوياتر و با محتوا به نمايش درمي‌آمد تا حداقل مخاطب مي‌توانست از جنبه بصري با آن همراه شود. شايد اين تركيب صدا و تصوير مناسب بخش چيدمان‌هاي شنيداري يا ديداري تادااِكس بود تا اجراي صحنه‌اي.

اجراي هيونگ جونگ كيم

بي‌نظير! اگر كه در تادااكس موفق به ديدن اين اجرا نشديد، همين‌ حالا نام اين هنرمند را در گوگل جست‌وجو كنيد (Hyungjoong Kim) و اجراهايش را ببينيد. يكي از بهترين و باكيفيت‌ترين اجراهاي اين دوره بدون شك اجراي اين هنرمند چندرسانه‌اي اهل كره‌جنوبي بود. عنوان اجرا «ديتا، طبيعت، تكامل پيوسته» (Data.Nature.Anagenesis) بود و مفهومش «تغيير زندگي.» در توضيح اجرا آمده بود كه اين صداها و تصاوير برمبناي موضوعاتي مثل رشد و تكثير دي‌ان‌اِي، الگوريتم‌هاي ژنتيكي و موضوعاتي اينچنيني ساخته ‌و پرداخته شده‌اند. نيمه نخست اجرا سير تحولي يك سلول تا رسيدن به پديده هوش مصنوعي را توصيف مي‌كرد و نيمه دوم آن از تصوير شبيه‌سازي ‌شده جنيني آغاز و به انبوهي از ديتاها و خطاهاي دنياي تكنولوژي وصل ‌شد. صدا و موسيقي اجرا كاملا حس هوش مصنوعي و دنياي وب و جهان فناوري را تداعي مي‌كرد و تصاوير نيز بيانگر حقيقتي بودند كه شايد از آن غافل شديم؛ يعني حقيقت وجودي ما و پيدايش دنياي بي‌انتهايي از داده و اطلاعات. با وجود آنكه كيم اسم ‌و رسم چنداني بين موزيسين‌هاي الكترونيك جهان ندارد اما قطعا يكي از بهترين هنرمندان بين‌المللي است كه شاهد حضورش در ايران بوده‌ايم.

نگاهي ديگر

آيا فرآيند تكامل باعث بهتر شدن وضع بشر شده؟ هيونگ ‌جونگ كيم در پرفورمنس‌تر و تميز خود پاسخ هوشمندانه‌اي به اين پرسش مي‌دهد. با فرم‌هاي ابتدايي حيات شروع مي‌كند و به مرور همه ‌چيز را توسعه مي‌دهد. در گذر از تك‌ياخته‌ها به موجودات پيشرفته‌تر، پالت رنگي صداها بسيط‌تر، موتيف‌هاي ريتيميك پيچيده‌تر و تصاوير، رنگارنگ مي‌شوند. هوشمندي او اما در پرداخت به انسان است. به عقيده كيم، تكامل ما را پيچيده‌تر و قوي‌تر كرده اما همزمان «خطا» را نيز افزون ساخته است. خطاهايي چون جنگ، آشوب، پورنوگرافي، ترامپ! نكته مثبت ديگر اجتناب او از بيان سوم شخص است آن هم به لطف لباسي مخصوص كه او را تبديل به قسمتي از ويژوال اجرا كرده بود‌. كيم خود را آن تافته جدا بافته يا چيزي وراي زيبايي‌ها و البته خطاهاي بشري نمي‌داند.

اجراي آرش پندي و مرتضي قهرمانيان

همه‌ چيز به مرور بهتر و بهتر شد؛ از يك اينتروي حوصله‌سربر و طولاني تا پاياني هيجان‌انگيز و حساب‌ شده، از تصاوير انتزاعي با پرداختِ ضعيف و بي‌منظور تا رِندبازي‌ پر از حركت با تصاوير خانوادگي قديمي. «پارادوكس عجيب» آرش پندي و مرتضي قهرمانيان به لحاظ فرم و استايل در طيف متنوعي قرار مي‌گرفت. از فضايي سيال و امبينت‌ گونه تا جنبشي رقصان از groove‌هاي هدونيك. تنوعي كه البته بر بستر الفبايي ساده و محدود بنا شد. پالت‌بسته‌اي از صداهاي سرد و خيس و چند دقيقه از يك فيلم قديمي خانوادگي. آرش پندي سراغ موسيقي دستگاهي مي‌رود. در نيمه اول اجرا استفاده‌اي صريح و در نيمه دوم با ورود فواصل موسيقي ايراني به overtone‌ها بهره‌اي ضمني از «رديف» مي‌برد. مولفان در مجموع سراغ «نوستالژي» مي‌روند اما گرفتار پرداخت غُرغُرو، منفعل و تاريك متداول در فرهنگ عامه امروزي نمي‌شوند. در اينجا خاطرات خوش گذشته به‌مثابه سوختي است براي ساختن و لذت‌ بردن از لحظه حال و نه فرار از آينده و سرزنش حالي كه امروز داريم...

اجراي وحيد قادري و راضيه كوشكي

روز سوم اين رويداد ميزبان اجراي هنرمنداني از ايران، كره‌‌جنوبي و فرانسه بود كه از ميان آنها اجراي زنده وحيد قادري و راضيه كوشكي شاخص‌تر از سايرين جلوه كرد. اجراي صدا و تصويري كه حدود يك ساعت به طول انجاميد و به حدي چشمگير و جذاب بود كه همه مخاطبان حاضر در سالن چه ايستاده و چه نشسته روي كف بتني سرد سالن مشتاقانه آن را دنبال كردند. اجرا با قطعه‌اي در فضاي «چيل اوت» در لحظاتي با ميل به «تكنو» آغاز شد. در ادامه قطعاتي در حال و هواي دارك امبينت و ويپرويو شنيده شد و سپس موسيقي در لحظاتي فضاي پُست دابستپي (چيزي شبيه به كارهاي امون توبين) به خود گرفت. سكانسي هم وجود داشت كه تداعي‌گر آثار «جان هاپكينز» با همان گروو‌هاي سنگين و در عين ‌حال گليچي يا منقطع بود. همچنين بايد به بريك‌داون‌هاي (لحظه سقوط فضاي موسيقي از شلوغي به خلوتي) مناسب اين اجرا اشاره كنيم. اكثر قطعات حول محور موسيقي آي‌دي‌ام (IDM) يا همان موسيقي رقص هوشمند (برمبناي تجربه‌گرايي و غيرقابل‌پيش‌بيني بودن) شكل گرفته بودند و بر همين اساس اجرا نيز به شكلي غافلگير‌كننده پيش رفت. ناگفته نماند كه ريتم‌هاي موسيقي وحيد قادري به موسيقي جنوب ايران بسيار نزديك بوده و تركيب همين ويژگي با سبك‌هاي ديگر موسيقي الكترونيك آثارش را متفاوت و منحصربه‌فرد كرده است. اما بايد گفت كه موسيقي وحيد در كنار ويژوال راضيه كوشكي معناي ديگري پيدا كرده و براي مخاطب ملموس‌تر شده بود. استفاده راضيه از رنگ‌ها و نقش‌هاي انتزاعي و آبستره، بسيار خيره‌كننده و خلاقانه بود. روايتگر بودن تصاوير، به‌هم‌ پيوستگي و انسجام در ارايه به همراهي و هماهنگي كامل با صدا ازجمله ديگر نكات برجسته اين اجرا بود.

اجراي زابينا هيوجو

ضعف كيفي صداي سالن در اجراي «نفس/ حفره» (Breath/ Void) از زابينا هيوجو هنرمند اهل كره‌جنوبي، خود را نشان داد. در اين اجراي تجربي و الكتروآكوستيك طيف وسيعي از فركانس‌هاي صوتي وجود داشت كه بسياري از آنها به دليل شرايط آكوستيكي نامناسب و تداخل با صداهاي مزاحم، قابل‌ شنيدن نبود. هيوجو در اين ارايه با استفاده از تجهيزات دست‌ساز خود و دميدن نفس خود در آنها، مجموعه‌اي از نويزهاي مختلف را توليد كرد. نمايش صدا و تصويري كه به ‌جز چند صحنه كوتاه در قالب صفحات رنگي ويژوال خاصي نداشت و در مجموع متفاوت، كمي نامتعارف و فاقد جذابيت بود.

اجراي آنابل پلي و هوگو آرسيه

آخرين اجراي روز سوم تادااكس به هنرمندان فرانسوي اختصاص داشت. موسيقي الكترونيك تجربي اين اجرا متعلق به آنابل پلي بود و بين سبك‌هاي «دِرُون»، «نويز» و «الكتروآكوستيك» جابه‌جا مي‌شد. ويژوال اجرا نيز برعهده هوگو آرسيه بود. تصاوير سه‌بعدي مولدي (Generative) كه در لحظه و همگام با صدا توليد مي‌شدند. تركيب هماهنگ و پيش‌رونده صدا و موسيقي عامل مهمي بود تا مخاطب بتواند با اجرا همراه شود. اكثر مخاطبان اين اجراي پرشور و نسبتا طولاني تا آخرين لحظه مشتاق و پيگير بودند.

پايان

آنچه در مدت يك هفته اتفاق افتاد بي‌شك براي تادااِكس دستاورد جديدي نسبت به رويداد سال‌هاي قبل بود. برخي از نگارنده‌هاي اين متن اعتقاد دارند مواردي مثل موقعيت جغرافيايي محل برگزاري در شمال تهران يا شرايط سالن كه در پاركينگ مجتمع تجاري قرار داشت از معايب اين فستيوال بود و دقيقا در نقطه مقابل تعدادي اعتقاد دارند فستيوال‌هاي موسيقي الكترونيك در نقاط مختلف دنيا با چنين شرايطي برگزار مي‌شوند. حضور آرتيست‌هاي گمنام و سطح پايين در كنار آرتيست‌هاي بين‌المللي اتفاق مثبتي است كه پذيرا بودن و ريسك‌پذيري اين فستيوال را نشان مي‌دهد يا نبودن سليقه و ديدگاهِ استاندارد. اما با وجود هر كمبود يا نقصي در روزهاي پاياني تادااكس به معناي واقعي تبديل به «فستيوال» شد و اين به خودي خود مهم‌ترين اتفاق بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون