مرجان زهراني
تبريز، كرمان، اصفهان حتي در تهرانِ پايتخت، برخي تشكلهاي دانشجويي رودرروي هم ايستادهاند. روز دانشجو كه معمولا بزرگداشت آن به هفته ميكشد هم شايد زمان نشو و نماي اين رودررويي است. اين، حال و روز اين روزهاي اغلب دانشگاههاي كشور است، دانشگاههايي كه قرار است نخبهپرور باشند و نخبگاني كه قرار است در دانشگاه مشق دموكراسي كنند در بزنگاههايي حتي از زد و خورد يكديگر دريغ نميكنند. گاهي مديريت جناحي و جرياني دانشگاه، گاهي فشارهايي از خارج از دانشگاه و گاهي عملكرد ضعيف حراست دانشگاهها برنامههاي يك تشكل دانشجويي را لغو ميكند يا يك برنامه نيمهتمام رها ميشود. گاهي هم دانشجوياني كه اغلب ايده «آتش به اختياري» را تفسير به راي كردهاند تاب نميآورند و باب گفتوگو را ميبندند و در توهين را باز ميكنند. مساله حل نشده حوادث پس از انتخابات 88 نيز زخمي است كه فرقي ندارد مراسم بزرگداشت شهيد بهشتي باشد يا اعتراض براي معيشت كارگران و معلمان، هر بار سر باز ميكند. 3 روايت زير مصداقي از آن چيزي است كه شرح داده شد:
مردمي بودن
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تبريز در تالار وحدت اين دانشگاه يك روز پس از روز دانشجو به اين مناسبت ميزبان احمد مازني، نماينده تهران و مسعود پزشكيان، نماينده تبريز بود. برنامه اما به رسم همه برنامههاي دانشجويي با سخنراني و پرسش و پاسخ به انتها نرسيد و به تشنج كشيده شد. ماجرا از اين قرار بود كه هنگام پخش كليپ معرفي مازني به منظور دعوت به سخنراني جمعي از برخي دانشجويان با شعار «مرگ بر فتنهگر» به استقبال سخنراني نماينده تهران رفتند.
اما اين روند در مورد مسعود پزشكيان، نماينده تبريز متفاوت بود. پزشكيان در حين سخنراني با اعتراض تعدادي از دانشجويان كه در وسط سالن تجمع كرده بودند، روبهرو شد.
وي در واكنش به برخي دانشجويان معترض كه تعدادشان به كمتر از 50 نفر ميرسيد خطاب به دانشجويان معترض گفت: «من نگاه خودم را گفتم و شما هم اعتراضي داريد، بياييد نقد كنيد؛ متاسفانه جوي در دانشگاه ايجاد كردهايد كه نميشود حرف از كرسي آزادانديشي زد. با فحش دادن و فرياد كشيدن به جايي نميرسيم، منطقي كه فرياد ميزند منطق نيست، من آماده شنيدن نقدها هستم، بگوييد تا بشنوم. اگر كسي ادعاي مردمي بودن دارد، بنده هستم؛ همه دوستانم امريكا هستند و من اينجا ماندهام. بعد از چهل سال طبابت نه سهامي دارم و نه پولي از كسي گرفتهام، بنده متهمم كه با پزشكان مشكل دارم چون هنوز هم معتقدم نبايد اين همه پول به آنها داد.»
او ادامه داد: «اگر مرد هستيد وقتي در جاي من قرار گرفتيد، جوري زندگي كنيد كه من زندگي كردهام. من به عنوان نايبرييس مجلس از پاويون فرودگاه رفت و آمد نميكنم و از همان جايي ميروم كه مردم عادي عبور ميكنند. بنده به عنوان نماينده، مدعيام كه اگر از دستم بربيايد مشكلات شما را پيگيري ميكنم، با داد كشيدن نه شما به جايي ميرسيد و نه ما ميتوانيم كمك كنيم.»
پزشكيان با انتقاد از تهمتزنندگان، بيان كرد: «اگر منطق داريد، با منطق صحبت كنيد؛ در حالي تهمت و افترا ميزنيد كه زندگي من شفاف است و برخلاف مدعيان حامي شما، از هيچ امتيازي استفاده نكردهام.»
پايان سخنان پزشكيان خطاب به دانشجوياني بود كه تلاش ميكردند با متشنج كردن فضا اجازه ادامه برنامه را ندهند. در نهايت هم با «من بيكار نيستم» از پشت تريبون كنار و به سمت در خروجي سالن رفت.
من يك دانشجو هستم
حدود يك هفته قبل تصاوير و ويدئوهايي از زد و خورد دو طيف دانشجويي دانشگاه اميركبير در فضاي مجازي منتشر شد. طيفي از دانشجويان دانشگاه اميركبير روز 13 آذر تجمعي در حياط دانشگاه برگزار كردند تا با سر دادن شعار و در دست گرفتن پلاكاردهايي از كارگران و معلمان به ويژه كارگران بازداشتي نيشكر هفتتپه، معلماني كه در جريان اعتراضات بازداشت شدند حمايت و نسبت به وضعيت معيشتي اعتراض كنند.
به گفته يكي از دانشجويان حاضر در اين تجمع تعدادي از دانشجويان به آنها حمله و پلاكاردها را پاره كردند.
مرتضي محمدي يكي از مسوولان بسيج دانشجويي دانشگاه اميركبير و از حاضران در تجمع در اين باره به ايرنا گفت: «چند وقتي است كه تعدادي از دانشجويان در دانشگاههاي شريف، علامه، بابل، تهران و همچنين دانشگاه ما سازماندهي شدند. قصدشان جذب بدنه نخبگاني است تا اذهان را تحريك كنند و اين موضوعات را به كف جامعه بكشانند. در دانشگاه ما بيانيه و اعلاميه پخش كردند. هيچكدام از تشكلهاي دانشجويي ما مسووليت اين تجمع را قبول نكردند اما همه آنها در اين تجمع حضور داشتند. چراكه آنها از بيرون خط و ربط ميگيرند. در اطلاعيه آنها گفتند كه قضيه، معيشت مردم است اما با توجه به بيتجربگي آنها، شعارهايي كه سردادند، كاملا سياسي و ساختارشكنانه بود. من يك دانشجو هستم و اين صلاحيت را به بنده دادهاند.
اشاره اين عضو بسيج دانشجويي به اعتراضاتي است كه دانشجويان دانشگاه انوشيروان بابل و دانشگاه سهند تبريز برگزار كردند كه عمدتا در اين تجمعها به مشكلات صنفي اشاره كردند و شعارهاي دانشجويي دادند اما اغلب اين تجمعات با تنش همراه بوده است.
مصايب بهشتي بودن
سومين و آخرين جلسه از ويژه برنامه «من بهشتي هستم» كه در سالن شريعتي دانشگاه اصفهان 23 آبان برگزار شد، با تجمع جمعي از دانشجويان ناتمام ماند. اين برنامه با همكاري شهرداري اصفهان و دانشگاه اصفهان با عنوان «احياي انديشههاي شهيد بهشتي» و به مناسبت نودمين سالگرد تولد شهيد بهشتي تدارك ديده شده بود كه در آخرين نشست آن از عليرضا بهشتي، فرزند شهيد بهشتي براي سخنراني دعوت شده بود.
برخي دانشجويان زماني كه قرار بود عليرضا بهشتي پشت تريبون برود شروع به شعار دادن كردند و «مرگ بر فتنهگر» سر دادند. آنها معتقد بودند كه نبايد به فرزند بهشتي اجازه داده ميشد كه در اين برنامه سخنراني كند چرا كه او از محكومان دادگاههاي حوادث پس از انتخابات 88 است. اين در حالي بود كه هيچ منع قانوني براي سخنراني بهشتي در دانشگاه وجود نداشت. با اين حال اين برنامه هم به تشنج كشيدهشد و عليرضا بهشتي مراسم را ترك كرد.
راهكار غيرقانوني
سه روايت بالا تنها بخشي از تشنج، درگيري و حتي زد و خوردهايي است كه كمتر از يك ماه گذشته در دانشگاههاي كشور اتفاق افتاده است. طيفي نميتواند طيف ديگر، خواستهها و مطالبات آن را تاب بياورد و معمولا راحتترين راه را انتخاب ميكند؛ برهم زدن مراسم و توهين به سخنران و در بعضي موارد حتي حمله به دانشجويان. همين اقدام محيط دانشگاهها را كه ميتواند ظرفيتي براي همانديشي و مناظره و گفتوگو باشد به محلي تبديل كرده كه اگر خواسته گروهي مبني بر متوقف شدن يك برنامه و سخنراني محقق نشود «حمله به مراسم» راهكاري است كه ميتواند با وجود غيرقانوني بودن به اجرا درآيد.
نامهنگاري اخير دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاه علوم پزشكي كرمان با هيات نظارت بر تشكلهاي اين دانشگاه به منظور اجازه برگزاري مراسم هم يكي از موارد سوءمديريت دانشگاه در برخورد با تشكلهاي مختلف دانشگاه است. دانشجويان اين دانشگاه برگزاري ميزگردي با موضوع نقش و حقوق دانشجويان در دانشگاه، برگزاري تريبون آزاد در مورد مشكلات دانشگاه و ميزگرد پاسخگويي دانشجويي با حضور مسوولان دانشجويي دانشگاه علوم پزشكي را درخواست كردند اما با پاسخي عجيب روبرو شدند.
اين هيات اعلام كرده كه دليل رد برنامههاي اعلام شده نزديكي آنها با برنامههاي بسيج دانشجويي دانشگاه علوم پزشكي كرمان است. او دليل خود را به صحبت شفاهي چند سال قبل مستند كرده كه قرار بوده براي جلوگيري از هزينههاي اضافي برنامههاي پرهزينه ميان تشكلهاي دانشجويي تقسيم شود و حالا نوبت بسيج دانشجويي است. اين در حالي است كه دانشجويان اعلام كردهاند برنامههاي ذكر شده هزينهبردار نيست و منافاتي با برگزاري برنامههاي بسيج ندارد.
از گفتوگو به زد و خورد
اما با نگاهي به چند روايت ذكر شده اين پرسش ايجاد ميشود كه چه عواملي دانشجويان را از فضاي گفتوگو يا حتي مناظره به سمت زد و خورد و تنشهايي اينچنين سوق ميدهد.
يكي از علل آن را شايد بتوان در مديريت دروني دانشگاهها دانست. تامين امنيت سخنرانيها بر عهده حراست دانشگاهها است اما دستكم در به هم خوردن اين چند مراسم به نظر نميرسد كه حراست دانشگاهها توانايي كنترل شرايط را داشته است.
از سويي شايد برخوردهاي جرياني و جناحي مديران دانشگاهها هم به آسيبزا شدن هر چه بيشتر محيط دامن ميزند كه نمونه آن شايد پاسخ هيات نظارت بر تشكلهاي دانشگاه علوم پزشكي كرمان باشد.
با نگاهي به شعارهاي هر دو طيف در دانشگاهها به راحتي ميتوان متوجه شد كه شكاف سياسي پس از انتخابات 88 و بيپاسخ ماندن پرسشهاي ايجادشده در آن بازه زماني چقدر در ايجاد تنش در دانشگاهها موثر است.
غلامرضا ظريفيان، استاد دانشگاه و معاون وزير علوم دولت اصلاحات در توضيح علل حوادث اخير به «اعتماد» گفت: «برگزاري جلسات دانشجويي از پيش از انقلاب تاكنون مرسوم بوده است. تشكلهاي دانشجويي سعي ميكنند متناسب با رويكردهاي خود از كنشگران، نخبگان يا مسوولان كشور دعوت به عمل آورند تا شرايط موجود را تبيين كرده و به پرسشهاي آنان پاسخ دهند. گاهي هم در اين جلسات تصويري از جنبش دانشجويي در اعصار مختلف به حاضران داده ميشود و معمولا جاي مونولوگ نيست و به فضاي پرسش و پاسخ كشيده ميشود.»
او ادامه داد: «با اين حال مدتي است كه فضاهاي دانشجويي با رويكرد و نگاههاي تنگنظرانه مانع حضور برخي افراد ميشوند. فشارهاي بيروني اجازه حضور اين افراد را نميدهند و همين موضوع باعث فضاسازي و برخوردهايي از اين دست ميشود. اين در حالي است كه ساحت دانشگاه ايجاب ميكند، جريانات مختلف به بيان ديدگاههاي خود بپردازند.»
ظرفيان همچنين معتقد است: «اگر مايليم دانشگاه به تعهد اجتماعي خود عمل كند و در فضاي سكوت و انفعال قرار نگيرد بايد فضاي دانشگاهها چه حراست و مديريت و چه نهادهاي قدرت خارج از دانشگاه فضاي امني ايجاد كنند. اين كار هم به مصلحت دانشگاه و هم به مصلحت كشور است.»
معاون وزير علوم در دولت اصلاحات در پاسخ به اين پرسش كه آيا اين نشانههايي از كاهش تابآوري اجتماعي است كه به دانشگاه نيز تسري پيدا كرده، توضيح داد: «تابآوري كاهش پيدا كرده است. وقتي مسوولان كشور از تريبونها استفاده كرده و به جاي پاسخهاي برهاني و استدلالي، همهچيز را به سمت جدل و مچگيريهاي غيراخلاقي سوق ميدهند طبيعي است كه اين فضا به همه محيطهاي اجتماعي همچون دانشگاه نيز تسري مييابد. همانطور كه ميزان تابآوري جريانات سياسي كاهش يافته، همانطور كه در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي شاهد كمتحمليها هستيم طبيعتا در دانشگاهها هم به جاي گفتوگو و همگرايي و تمرين دموكراسي به سمت تهديد و پردهدري ميروند.»
اين استاد دانشگاه همچنين در پاسخ به اين سوال كه چقدر حل نشدن مسائل و مصايب انتخابات سال 88 در ايجاد اين شرايط در دانشگاهها تاثير داشته نيز توضيح داد: «در اين 9 سال دلسوزان كشور از همه جناحهاي كشور هشدار دادند كه بايد زخمهاي سال 88 التيام يابد تا بر شكافهاي داخلي دامن نزند. اين موضوع ميتوانست به كاهش شكافهاي اجتماعي كمك كرده و همبستگي سياسي ايجاد كند. با اين حال زنده نگه داشتن كينهها و برچسب زدنها باعث شده اين زخمها التيام نيافته و همواره زنده باشد كه نگرانكننده و آسيبزا است. همانطور كه اين موضوع در فضاي سياسي كشور حل نشده است طبعا در فضاي دانشگاهها نيز حل نشده و باعث بروز تنش ميشود.»
فضاي دانشگاه و دانشجويان جداي از جامعه و سياست نيست. به همان ميزان كه تابآوري اجتماعي كاهش و شكافهاي سياسي گسترش يافته، در اجتماعي كوچكتر همچون دانشگاه هم شاهد كاهش تابآوري و افزايش شكاف هستيم. دانشگاه نمايي از فضاي سياسي و اجتماعي زيست ما است، فضايي كه از شبكههاي اجتماعي تا تريبونهاي آن درگير زد و خوردهاي مجازي و تريبوني است.