• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4272 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۲ دي

خودنگاري دانشگاهي

سيدحسن اسلامي‌اردكاني

اين شعر عربي معروف است كه «مردم روغني صاف در شيشه‌ها مي‌بينند، اما نمي‌دانند چه بر سر كنجد مي‌آيد (يري الناس دهناً في قوارير صافيه/ ولم يدرِ ما يجري علي رأس سمسم). داستان نام‌آوران، افراد موفق، حرفه‌اي‌ها، استادان بنام و نويسندگان معروف از اين قاعده بيرون نيست. شكل‌گيري هويت حرفه‌اي نيازمند تحمل مرارت‌ها، افتادن و برخاستن، افتادن و برخاستن دوباره، درس‌آموزي مدام و اشتياق سوزان به پيش رفتن و خوديابي است. گرچه اين فرآيند دشوار با خواندن كتاب‌هاي خوديار (self-help) شدني نيست، خواندن سرگذشت كساني كه اين مسير را پيموده‌اند، مفيد است. با اين همه، كساني كه اين مسير را رفته‌اند، گاه به دلايلي ترجيح مي‌دهند كه از فراز و فرود زندگي خود چيزي نگويند. برخي از سر تواضع چنين مي‌كنند، برخي فرصت آن را ندارند و برخي نگران آن هستند كه اين كارشان نوعي خودستايي قلمداد شود و چون «به سري كه درد نمي‌كند، دستمال نمي‌بندند» سكوت مي‌كنند. برخي نيز در عين اشتياق، تكنيك آن را بلد نيستند و هنگام گزارش حالات خود تصور مي‌كنند بايد حتي از مسائل كاملا خصوصي يا علائق شخصي خويش سخن بنويسند و با سياه كردن صفحات فراوان مخاطب را خسته كنند.

در نتيجه كم هستند استاداني كه توان، فرصت، شجاعت و مهارت خودنگاري عالمانه را داشته باشند و بكوشند تصويري گرچه ناقص از مسيري كه طي كرده‌اند رسم كنند. با اين همه، كتاب «خودمردم‌نگاري هويت دانشگاهي: چگونه هويت انسان ايراني به عنوان پژوهشگر يا انسان دانشگاهي شكل مي‌گيرد؟» (نعمت‌الله فاضلي، تهران، تيسا، 1396، ‌109 ص) متفاوت است.فاضلي در اين كتاب كه در اصل سخنراني او بوده، بي‌آنكه نگران انگ خودنمايي باشد يا در دام درازگويي افتد، روايتي خودمردم‌نگارانه از زندگي و فرآيند هويت‌يابي علمي خود به دست مي‌دهد و زندگي علمي خود را در متني گسترده‌تر روايت مي‌كند. او كه برآمده از روستاست، آرام راه خود را به دانشگاه و فضاي علمي و عرصه پژوهشي كشور باز مي‌كند و اينك در جايي است كه حق دارد از عوامل و سازه‌هاي اين هويت علمي سخن گويد. كتاب را كه به دست گرفتم يك نفس تا آخر خواندم. سپس انديشيدم اگر قرار بود چنين كاري كنم، بخشي از آنچه مي‌گفتم و مي‌نوشتم با آنچه فاضلي نوشته است، يكي مي‌شد. همدلي با اين نوشته و نگرش عامل نوشتن اين يادداشت بوده است.

فاضلي در اين متن مختصر به دشواري‌هاي زيست دانشگاهي اشاره مي‌كند، اما به جاي گله و مويه كردن، به سويه‌هاي روشن قضيه نگاهي مثبت دارد. زيست عالمانه نيازمند جديت، پشتكار، خواندن مدام و نوشتن است. آري، لازمه موفقيت در كار دانشگاهي «سختكوشي، پركاري و پشتكار زياد است.» اما در كتاب‌هاي رايج روش تحقيق و مانند آن از اين عادت‌واره‌ها سخني نمي‌گويند (همان، ص53)

دانشگاهي بودن نوعي زندگي است و كسي كه مي‌خواهد آكادميك باشد بايد زيست او نيز دانشگاهي باشد، نه تاجرانه. دانشوري مستلزم خواندن، نوشتن و خودانديشي مدام است. آنان كه از سر ضرورت مي‌نويسند و نوشتن را نوعي «تكليف» مي‌دانند، در كار خود موفق نمي‌شوند. كساني كه خواندن برايشان دشوار است، در كار خود ناكام مي‌مانند. كسي كه نه از خواندن و نوشتن لذت شخصي نمي‌برد، هنگامي كه دست به قلم مي‌گيرد و مثلا مقاله‌اي مي‌نويسد، مانند روبات عمل مي‌كند تا جايي كه ما اصولا متوجه حضور نويسنده يا موضع شخصي او نمي‌شويم. اين نكته را پيش‌تر در مقاله «فربهي يا آماس؛ تحليل ساختار مقالات (نا) علمي- پژوهشي در علوم انساني» (روش‌شناسي علوم انساني، شماره 74-75، بهار و تابستان 1392) طرح كرده بودم كه يكي از مشكلات عمده مقالات علمي- پژوهشي ما فقدان صداي شخصي و پرهيز از داوري و «غياب» نويسنده است. ديدن همين ايده در كتاب حاضر گوياي گسترش اين نگراني است. همچنين در اين كتاب شاهد تاكيد مكرر نويسنده بر نوشتن به مثابه يكي از اجزاي اصلي هويت دانشگاهي هستيم. به واقع، در فرهنگ علمي ما گاه نه‌ تنها نوشتن مطلوب نيست بلكه ننوشتن يا كم نوشتن به نوعي ارزش به شمار مي‌رود. اين نكته‌اي است كه در مقاله «تقابل پرنويسي و خوب‌نويسي در توليد علم: تحليلي انتقادي» (راهبرد فرهنگ، شماره 25، بهار 1393) نيز به آن پرداخته‌ام. فاضلي بر اهميت خاستگاه روستايي خود و نقشي كه در سختكوشي علمي وي داشته است، تاكيد خاصي دارد. در اين نوشته مختصر، فاضلي از منظري مردم‌شناسانه كار و بار خود را ارزيابي مي‌كند و مسيري را كه رفته است به روشني تصوير مي‌كند و دغدغه‌هاي خود را باز مي‌گويد. از اين جهت در سنت نگارش كتاب‌هايي چون المنقذ من الضلال غزالي قرار مي‌گيرد. غزالي در اين كتاب، البته به نوعي ديگر، رشد و شكوفايي علمي و سپس ترديدها و رها كردن نظاميه را با صميمت خاصي روايت مي‌كند.

سخن كوتاه، خواندن كتاب فاضلي برايم لذت‌بخش بود و پيشنهادم به اهل فرهنگ و علم و بخصوص دانشجويان خواندن يا دست‌كم مرور اين كتاب است كه در آن به جاي تاكيد و برجسته‌سازي دشواري‌هاي ساختاري علم‌ورزي در ايران، به منش‌ها و عادت‌واره‌هاي ضروري براي علم‌ورزي مي‌پردازد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون