• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4285 -
  • ۱۳۹۷ پنج شنبه ۲۷ دي

گفت‌وگوي نيويورك تايمز با مايكل اونداتيه

كتاب‌هاي خوشبخت هرگز نمي‌ميرند

ترجمه: بهار سرلك

 

 

مايكل اونداتيه، شاعر و نويسنده و جستارنويس كانادايي است. او با سرودن شعر قدم در دنياي ادبيات گذاشت و با انتشار داستان «مجموعه آثار بيلي بچه» مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. اما كتابي كه طرفداران سينما هم با آن آشنايي دارند، رمان «بيمار انگليسي» (1992) است كه آنتوني مينگلا، كارگردان انگليسي، نسخه سينمايي آن را روي پرده برد. در متن پيش‌رو كه از مصاحبه نيويورك‌تايمز با اونداتيه انتخاب شده است، با كتاب‌ها و نويسندگان مورد علاقه او آشنا مي‌شويم.

 

چه كتاب‌هايي روي ميز عسلي‌تان است؟

در حال بازخواني چند شاهكار قديمي مانند «قطار» از ژرژ سيمنون، «يك ماه در روستا»ي جوزف لويد كار و «همسر مارتين گوئر» نوشته جانت لوييس هستم. همچنين در حال كشف دو كتاب جديد هستم: «كارمند آبي‌پوش» نوشته ديون برند كه بخشي از آن شعر، بخشي خاطره و بخشي از آن هنر شاعري است و «سپس هيچ شاهدي نبود» از پي. آهيلان است كه زمان اشعارش در جافناي سريلانكا و در دوران جنگ است.

آخرين كتاب شاهكاري كه خوانديد چه بود؟

در واقع هنوز هم در حال خواندنش هستم. كتاب «تاريخ طبيعي و دوران باستان سلبورن» نوشته گيلبرت وايت كه ناشر كوچك «ليتل تالر بوكس» در دورست منتشر كرده است؛ اين نشر كتاب‌هاي نسخه كاغذي بزرگي درباره طبيعت دارد. كتاب در سال 1798 نوشته شده و حال‌وهوا و بسياري از ويژگي‌هاي يك رمان انگليسي بزرگ را در خود دارد به جز اينكه آب‌وهوا و چشم‌اندازها جايگزين خانواده بنت شده‌اند. همچنين ورود فصلي حشره‌هاي مهمان را بدون ذره‌اي خطا توضيح داده است. نوشتار وايت با توصيف‌هايش از بازگشت باران و توفان يا پرسه‌زني‌هاي آرام لاك‌پشت زميني، ادبيات شاهكار با سبكي تكامل‌يافته است و هر تنابنده‌اي را با صفت‌هاي نغزي به تصوير كشيده است.

كدام نويسنده‌ - رمان‌نويس، جستارنويس، خاطره‌نگار، شاعر- را كه اين روزها مي‌نويسد، تحسين مي‌كنيد؟

كتاب‌هاي خوشبخت هرگز نمي‌ميرند. خب، ويلا كاتر، جوزف روث، ميويس گالانت، رابرت كريلي، توماس ترانسترومر، پنه‌لوپه فيتزجرالد، لورين نيي‌دكر و دِرِك والكوت هنوز همراه من هستند و آنها را از روزمرّگي‌هاي شلوغ صنعت نشر دور و در امان نگه داشته‌ام. تعداد هم‌نسل‌هاي محبوبم ‌آنقدر زيادند كه نمي‌توان اينجا ذكر كرد اما برخي از آنها شامل: گراهام سوييفت «سرزمين آب»، «زندگي خيالي» از ديويد ميلوف، «اسامي» و «ليبرا» نوشته دان دوليلو، «شهر چاق» نوشته لئونارد گاردنر، «خانه گِرد» از لوييس اندريچ، «روياهاي قطار» از دنيس جانسون. مقالات آني ديلارد و دونالد ريچي. همچنين شاعراني مثل دان پترسون، فيليس وب، كارن سولي، كو اوون، برندا هيلمن و «خاطرات» آليس اوسوالد.

محبوب‌ترين قالبي كه دوست داريد بخوانيد، چيست؟ و از خواندن چه قالبي اجتناب مي‌كنيد؟

از خاطره‌نامه‌هايي خوشم مي‌آيد كه شامل جهان ديده‌نشده پيرامون نويسنده مي‌شود مانند «وراي يك مرز» نوشته سي. ال. آر. جيمز، «يادداشت‌هاي روزانه پزشك جوان» از ميخاييل بولگاكف يا «پياده‌رو‌هاي فلسطيني»رجا شهاده. خواننده كتاب‌هاي مختلفم و به ژانرهاي گوناگون در هم‌آميخته كه دچار لغزش مي‌شوند و گويي نويسنده‌اش خبر ندارد در قلمروهاي جديد به سر مي‌برد. كتاب «در سرزمين عتيقه» نوشته آميتاو گوش با آميزه‌اي از خاطره‌نويسي و تاريخ بيان‌نشده كه در سال 1992 نوشته شد هنوز هم يكي از اساسي‌ترين كتاب‌هاي زمانه ماست.

همچنين عشقي به كتاب‌هايي دارم كه با لذت به هنر مي‌پردازند؛ مثل كتاب «خانه‌اي كه جرج ساخت» اثر ويلفريد شيد درباره ترانه‌سراهايي از زمان گرشوين تا زمان حال.

از خواندن همه داستان‌هاي ژانر جنايي كه با قاتلي بدون نام شروع مي‌شوند، اجتناب مي‌كنم. در اين رمان‌ها قاتل در تمام فصل اول در تعقيب كسي است.

پيش از اين با د كترها كار مي‌كرديد و كلاسي داشتيد كه هدفش ايجاد يك پل ميان پزشكي و انسانيت بود. خواندن چه كتاب‌هايي را به دانشجويان اين كلاس توصيه كرديد؟

كتاب «زمين خوك» جان برگر، جوآن ديديون و فكر كنم چند داستان از آيساك بيبل. همچنين آن كارسون و اشعار سي. دي. رايت. اين كلاس در دانشكده پزشكي دانشگاه كلمبيا بود و آنها دانشجويان محشري بودند؛ آنها به نوعي كتاب‌ها را با درك بيشتري نسبت به دانشجويان ديگر مي‌خواندند؛ گويي كه عيب يك شخصيت در جايي مشخص و در نتيجه محدودي، مثل كبد، خانه كرده باشد. بنابراين [از نظر آنها] مي‌شود بر اين مشكل فايق آمد.

كدام فيلم‌ يا سريالي كه براساس كتاب‌ها ساخته شده‌اند، محبوب‌تان است؟

فيلم‌هاي محبوبي كه براساس داستان‌ ساخته شده‌اند «مهاجران» و «سرزمين جديد» است كه هر دو را فيلمساز سوئدي يان تروئل براساس دو رمان از ويلهلم موبرگ ساخته است. داستان «مهاجران» در سوئد قرن نوزدهم روي مي‌دهد تا زماني كه خانواده‌اي كه داستان حول محور آنها مي‌چرخد، با كشتي آنجا را ترك مي‌كنند- آنها سفري مرگبار را شروع مي‌كنند- و كتاب «سرزمين جديد» به ورود اين خانواده به امريكا در دوره «تب طلا» مي‌پردازد. اين فيلم‌ها شاهكارند؛ اثر استادانه مردي كه آنها را در جواني ساخت. همچنين هميشه عاشق «بيلياردباز» رابرت راسن هستم كه اقتباسي است از رمان والتر تويس با آن سبك فيلمبرداري مستندگونه و تدوين دِدِه آلن.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون