بررسي سريال خانگي ممنوعه
ميخواهيم لوكس دورهم باشيم
حميد مشكلاني
عرصه تصوير كشور به درجهاي از رخوت رسيده كه فقط ميتوان عشق و كلاهبرداري را در آن گنجاند، زيرا راحتترين نوع نگارش فيلمنامهنويسي است. وقتي سامي عاشق بركه ميشود و زن سابقش را فراموش ميكند مخاطب و نويسنده به دنبال دليل نميگردد، دوست داشتن كه دليل نميخواهد، ديگر كلاهبرداري و خيانت هم دليل نميخواهد، چون راحت ميگوييم مردم زيادهخواه شدند! پس تا اينجاي ماجرا محتوا و فيلمنامه ميشود هيچ كه نيم بيشتري از ساختار در عرصه تصوير هم از دست ميرود، پس برويم سراغ فرم سريال كه مدت طولاني است نميتوان در رسانه خانگي اثري يافت كه در فرم جذاب و گيرا باشد، واقعا داستان اسفبارتر از اين حرفهاست، مجوزهاي پيدرپي وزارت ارشاد براي ساخت سريال شبكه خانگي حاكي از آن است كه فقط با كميت و كيفيت مالي و ظاهري پروژهها حائز اهميت است! سريال ممنوعه در فصل اول و دوم نشان داد كه فقط با چند پسر و دختر و دو عدد ماشين لوكس و حرفهاي عشقي بيمايه و چند رابطه نخنماي كليشهاي با گريمهاي بد و چند نقاشي روي دست و صورت و گردن مردان (مثلا خالكوبي) داخل پلان و چند لباس و ژست براي مرعوب كردن عوام ميتوان سريال ساخت. بازيهاي غلو شده، صدابرداري ضعيف، گريمهايي بسيار بد و ابتدايي (كلاهگيس مشخص و نافرم هادي حجازيفر و ريش و موي كاملا مصنوعي امير جعفري و...)، فضا و تيپهايي غيرباورپذير، استفاده بيش از حد از موسيقي يكنواخت بدون هيچ تنظيم يا مدولاسيوني در تم كه باعث ايجاد كنتراست شنيداري در تغيير ميزانسنها ميشود كه فقدانش واقعا ملالآور است.فيلمبرداري بهشدت شلخته، سكانس پلانهاي خستهكننده و تكراري درون اتومبيل كه بيشتر سوژه داشبورد اتومبيل است تا بازيگران از ضعفهاي كارگرداني سريال است. اينها نه فيلم است نه سريال، بلكه تيزرهاي تبليغاتي و كليپهايي است كه به سالن مد فكري و ظاهري ميماند، بدون ذرهاي شخصيتپردازي، بدون دكوپاژ، بدون ميزانسن، بدون عمق، بدون محتوا، بدون فرم، فقط لباس، اتومبيل، ژست و همه چيز ماكتي از ما خيلي باكلاس و ثروتمند هستيم. با اين نگرش و جهانبيني نميتوان سريال ساخت. بدون شك يك سال ديگر كسي اين سريال را بهخاطر نخواهد آورد. مهمتر از خود فيلم عوامل و برخي مسئولين سينمايي هستند كه به ضرب و زور ميخواهند بگويند كه اين سريال آسيبشناسي اجتماعي را در دل خود دارد، ممنوعه سراغ تغيير جنسيت رفته كه در جامعه ايران موضوعي راديكال است، اما پرداخت و بسط و گسترش آن همزادپندارانه نيست و مخاطب درد و رنج و مصايب چنين افرادي را نميتواند بهدرستي حس كند. ممنوعه بيشتر از آنكه اثري هنري باشد يا طرح مساله كند بيشتر سريالي است كه با تكيه بر تبليغات بيروني و ظواهر ساخته شده است و شبيه يك دورهمي لوكس با بازيگران جواني است كه در فضاي مجازي از چند صد هزارتا يك ميليون و نيم هم دنبالكننده دارند و همين فضاي مجازي تبديل به ملاكي براي انتخاب بازيگر و حتي نوع و نگرش در چگونگي ساخت فيلم و سريال در يكي، دو سال اخير است!