• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4379 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۹ خرداد

«منوچهر جراح‌زاده» که بود و چه کرد

طوفان در فنجان

سیدعمادالدین قرشی

 

 

منوچهر جراح‌زاده متولد 1312 در بندرانزلی، فارغ‌التحصیل دانشکده علوم‌بانکی، کارمند بازنشسته بانک صادرات ایران بود که در سال 1380 به‌خاطر تالیفاتی که داشت به‌عنوان کارمند بازنشسته نمونه سال انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت. جراح‌زاده، مردی آزاده بود که علاقه‌ای به خودنمایی و دیده‌شدن نداشت، به‌همین خاطر برخلاف تعدد انتشار آثارش در مطبوعات، تقریبا هیچ تصویری از وی منتشر نشد. جراح‌زاده را شاعری انقلابی و دردمند در عرصه ادبیات پایداری می‌دانند. شاهد این مدعا دفتر شعر «بر بافت‌های خون» و «کنار چشم خدا»، و حضور مکررش در کنگره‌های شعر دفاع‌مقدس بود. او تاریخ تلخ گذشته را هیچ‌گاه از یاد نبرده بود و در آثارش همواره بر استعمارگران بیگانه می‌شورید و جامعه را به ایستادگی و مقاومت فرامی‌خواند. در اشعارش روح حماسی موج می‌زد و مخاطب را به مبارزه با سلطه‌گران تا پای جان دعوت می‌کرد. همچنین، دلباخته خاندان پاک وحی بود و سروده‌های آیینی بسیاری در این زمینه داشت. گاهی که از خاطرات خود با نیمایوشیج سخن به‌میان می‌آورد، با حرارت و جدیت تمام از اعتقادات و باورهای دینی نیما، به‌ویژه ارادتش به امیرالمومنین(ع) سخن می‌گفت.

جراح‌زاده از قماش هنرمندان روشنفکر بریده از جامعه و بی‌تفاوت به آلام و مشکلات اجتماعی نبود. او سال‌ها با سرودن شعر و نوشتن داستان‌های کوتاه و طنزهای اجتماعی برای مطبوعات و رادیو کوشش می‌کرد تا در بیان مسائل و معضلات زمانه خویش نقش مثبتی ایفا کند. «موج‌سازان» عنوان کتابی از جراح‌زاده است که در قالب‌های ادبی داستان و خاطره به موضوع نقد صنعت بانکداری پرداخته است. بایستی اشاره داشت که از جراح‌زاده بیش از ده عنوان کتاب منتشر شده که برخی از آثارش، ازجمله «طوفان در فنجان»، به حیطه طنز و شوخ‌طبعی مربوط است. جراح‌زاده در این کتاب به آموزش الفبای هنر طنزنویسی شامل موضوعاتی همچون هویت تاریخی طنز، انواع طنز و این‌که چگونه طنز بنویسیم، به‌همراه چندین قصه طنز از خودش پرداخته است. جراح‌زاده قدرت پیام‌رسانی طنز را در نقد ایهام‌آمیزش می‌دانست، چنان‌که خواننده با کنکاش ذهنی به پیام برسد. او زیبایی اندیشه را از زیبایی نوشته جدایی‌ناپذیر می‌دانست و معتقد بود: «طنزهای تلخ و سیاه گرچه قدرت پیام‌رسانی بیشتری دارند ولی چون سروری نمی‌آفرینند هواخواهان کمتری دارند و همانند عزیزی هستند که در باغی زیبا به گور سپرده شده‌اند.» او با اسامی مستعار «قلندر»، «جارچی»، «دریا»، «هردمبیل»، «انزلی‌چی»، «میم‌جیم» و... سروده‌های طنز و فکاهی‌اش را عمدتا در «خورجین» و «گل‌آقا» و روزنامه «رسالت» منتشر می‌کرد. فرجام زندگی منوچهر جراح‌زاده 15 شهریور 1382 بود. روحش شاد و خاطرش گرامی باد. نمونه‌ای از نوشته‌های او را در ادامه بخوانید.

«معروف است که برنارد شاو، نویسنده شوخ‌طبع انگلستان، وقتی پا به خاک امریکا گذاشت و مجسمه بانوی مشعل به دست و تاج بر سر را دید پرسید: این مجسمه کیست؟ وقتی جواب شنید که مجسمه آزادی است، اندکی به فکر فرو رفت و گفت: در کشور ما هم همین‌طور است؛ معمولا مجسمه اشخاص سرشناس را بعد از مرگ‌شان می‌سازند.

نمی‌دانم چرا هروقت به یاد این حکایت می‌افتم به‌خاطر می‌آورم که آزادی نسبی است و آزادی مطلق وجود ندارد و انسان وقتی که جدازیستی را کنار گذاشته و اجتماعی شده، آزادی خود را به قانون قبیله فروخته و اجبارا برای این‌که نه تجاوز کند و نه مورد تجاوز قرار گیرد، در گذرگاه زیست به قانون توسل جسته تا در کنار سایرین هم‌زیستی مسالمت‌آمیزی داشته باشد. فلذا، آن‌که در چارچوب قانون لطمه به آزادی دیگران وارد آورد قانون‌شکن نامیده می‌شود و چون انسان طبعا گرایش به آزادی دارد، اگر آزادی توسط قانون مهار نگردد، قانون جنگل حکم‌فرما می‌شود و بعد، آن‌که زورش بیشتر است آزادی دیگران را می‌بلعد.

سوءاستفاده از آزادی نوعی قانون‌شکنی است ولی ایثار آزادی فردی، برای سلامتی و سالم‌سازی جامعه کاری است مفید. مرد عیالوار تمام آزادی‌های فردی خود را به خانواده‌اش می‌بخشد و مردان سپاهی و سرباز آن را فدای مکتب و میهن می‌کنند، در حالی‌که قانون‌شکنی مغرور، جلوی بیمارستان بوق می‌زند، از محل عبور عابرین پیاده می‌گذرد، اتومبیلش را در پیاده‌رو پارک می‌کند و محتکری از خدا بی‌خبر، ارزاق عمومی مردم را انبار می‌کند و با گران‌فروشی، به‌جای بالا رفتن از دیوار مردم و دزدی با خوف و خطر، در کمال آرامش جیب‌شان را خالی می‌کند، بدون این‌که حتی لقب دزد را یدک بکشد.

این‌ها با به کار بردن کلمه آزادی، آزادانه عمل خلاف کرده و به کارشان مباهات هم می‌کنند، وقتی صحبت از منطق آزادی فردی، اجتماعی، زبان، قلم و... به میان می‌آید از فهمش عاجز می‌مانند و توجیهی قیاس به نفس می‌نمایند یا سفسطه می‌کنندکه آیا آزادانه عمل کردن جرم است؟ و نمی‌دانند برای تصویب هر قانونی که در جهت رفاه و حفظ آزادی جامعه است میلیون‌ها ریال هزینه می‌شود و سزاوار نیست با خودخواهی آن‌را شکست. اگر فرشته عدالت با چشم بسته قانون‌شکنی‌ها را نبیند، مردم که می‌بینند!

آزادی مرزی و حریمی دارد. هرکه پایش را فراتر از محدوده‌اش بگذارد باید قلم پایش با چوب قانون شکسته شود. یا لااقل در رستوران رایگان و خانه بی‌کرایه زندان به آسایش و استراحت بپردازد ولو آن‌که دائما نق بزند که آزادی‌اش سلب شده. به‌هرحال، آزادی تا آن‌جا مطلوب است که به آزادی دیگران لطمه‌ای وارد نسازد. چنانچه هرکس آزاد باشد تا آنچه دلش می‌خواهد انجام دهد، قانون جنگل حاکم می‌شود و همه از آن ضرر می‌بینند حتی اگر زورمند باشند و آن‌وقت است که باید مجسمه آزادی را به یادگار بسازند!

باید همانند ماهی در حریم آب آزاد زیست.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون