ادامه از صفحه اول
نمايش قبيلهاي عربستان
عربستانيها نشان دادند كه نه احترامي براي مهمان قائل هستند و نه مهمان خارج از تعارف رفتار ميكند. كشوري كه دورتر از سطح مناسبات قبيلهاي قرار دارد و به تمدن و رويههاي بينالمللي نزديكتر باشد و براي شخصيت خود نيز احترام قائل شود نسبت به بيانيه از پيش طراحي شده اعتراض ميكند. در اجلاس اتحاديه عرب كشورهاي مهمي در عمل به حاشيه رانده شدند. الجزاير به دليل آشفتگي كه در داخل كشور به وجود آمده و بخشي از آنها به دليل دخالت كشورهاي حاشيه خليج فارس بوده است، اكنون كمتر ميتواند در محافل بينالمللي صحبت كند و اظهارنظر داشته باشد و در موضع ضعف قرار گرفته است. اكنون سالهاست عضويت سوريه در اتحاديه عرب به حالت تعليق درآمده است. نخستوزير لبنان را دوسال پيش در عربستان زنداني كردند، بحرين را نيز به حالت اشغال نظامي درآوردهاند، قطر را محاصره ميكنند و در يمن نيز به جنايت عليه مردم اين كشور ادامه ميدهند و حكومت خودخواسته را به نشست دعوت ميكنند. در حال حاضر چيزي از مباني و مفاهيم اتحاديه عرب در حقيقت باقي نمانده است. از همين رو اجلاس مكه را ميتوان يك نمايش تلقي كرد. شخصي به مانند جان بولتون مشاور امنيت ملي امريكا ديكتههاي خود را به وليعهد امارات ميگويد و او نيز با سفر به عربستان همانها را در بيانيه پاياني به عربستان ميگويد.
هرچند اين بيانيه در نهايت قرائت و تصويب ميشود اما اين نشان از ديدگاههاي يكسان در ميان كشورهاي اتحاديه عرب نيست. به طور مثال قطر هيچگاه ديدگاه يكساني با عربستان سعودي نداشته است. يا عمانيها ديدگاه يكساني با عربستان ندارند. كويت و عراق نيز به همين ترتيب است. از همين رو تنها اين نشست يك رفتار قبيلهاي است. در اين نوع نمايش هيچكس احساس متضرر شدن نميكند و ارزش افزودهاي نيز براي طرف مقابل نخواهد داشت. بنابراين اعتراض چنداني به اين نوع رفتار صورت نميگيرد. سران كشورها دعوت به يك شام و ناهار و زيارت شدهاند. اما اين موضوع اصلا بيانگر ديدگاههاي يكسان ميان كشورهاي عربي نيست. اگر با توجه به بيانيهاي كه صادر شده بخواهيم نشست مكه را مورد ارزيابي قراردهيم به راحتي ميتوان چندين بيانيه به همين ترتيب منتشر كرد و هيچ هزينهاي نيز ندارد. بيانيهها از پيش آماده هستند و در نشست اعلام ميشود. اگر بنا بود بيانيههايي كه از اين نشستها خارج ميشود مبناي موضعگيري مشترك باشد اصلا اينگونه نيست. اما اگر اين كار بخواهد به عنوان يك كار تبليغاتي و حتي ديپلماسي عمومي تلقي شود، ميتوان گفت كه كار عربستان يك رفتار تبليغاتي است. اما در اصل هيچ يك از استانداردهاي بينالمللي يك نشست را رعايت نميكنند.
ايران نيز در نشست مقدماتي سازمان همكاريهاي اسلامي كه شب گذشت نشست آن در سطح سران برگزار شد، با توجه به عدم دعوت رسمي عربستان از ايران، سطح حضور در اجلاس كاهش يافت. در اين نشست يكي از مديركلهاي وزارت امور خارجه حضور پيدا كرد تا از روند كار مطلع شود و گزارشي از صحبتها ارايه كند. حضور ايران حتي در سطحي نيست كه با وزرا يا سران ساير كشورها ملاقات وجود داشته باشد. آقاي روحاني رييسجمهور كشورمان در بيانيهاي مواضع ايران در خصوص نشست را بيان كرد. بيانيه آقاي روحاني يك اقدام حداقلي براي ثبت در تاريخ بود. زيرا به صورت معمول علاوه بر دعوت دبيرخانه سازمان همكاري اسلامي كشور ميزبان نيز دعوتنامه مستقلي به اسم رييس كشور ارسال ميكرد. كه اين كار را نسبت به ايران انجام ندادند. اما بايد اين نكته را به رسانهها و ساير كشورها اعلام كرد كه دعوتنامه صرفا در حد دعوت دبيرخانه بوده و به دعوت كشور ميزبان نبوده و به همين دليل نيز ايران در سطح بالاتري در نشست مكه شركت نكرد، چرا كه بدون دعوت كشور ميزبان يك نوع توهين تلقي خواهد شد كه مقامهاي بالاتر در اين اجلاس شركت كنند. اما تاكيد بر اصول كلي مثل مساله فلسطين و اينكه بايد اين موضوع در صدر مسائل مورد تحليل و بررسي قرار گيرد و همبستگي اصل اساسي در منشور سازمان همكاريهاي اسلامي است گوشزد كردن اين مسائل اقدام قابل قبولي است به شرط آنكه بتواند ابعاد رسانهاي نيز پيدا كند، چرا كه هدف از برگزاري نشست مكه ايجاد يك موج رسانهاي بود و اين اعتراض و تبيين مواضع هم نيازمند آن است از يك موج رسانهاي برخوردار شود تا بخشي از آثار تبليغاتي نشست مكه عليه ايران را تعديل و كاهش دهد.
فلسطين تنها نيست
ولي باز هم صداي اعتراضي از سوي مسوولان اين كشور بلند نميشود. كشورهاي به اصطلاح ثروتمندتر و قدرتمندتر و استكباري، هرچه اسراييل در موضوع فلسطين بيشتر تحت فشار قرار ميگيرد، بيشتر جانب اين كشور را ميگيرند تا جايي كه امروز دولتهاي ارتجاعي را راضي به حمايت از رژيم صهيونيستي هرچند به صورت پنهاني كردهاند. دولتهاي مختلف از همسايگان نزديك گرفته تا كشورهاي دورتر، خود را به خوبي نشان دادهاند ولي هرچه زمان بيشتر ميگذرد، ملتها بيدارتر ميشوند. حس استقلالخواهي و آزادگي ملتها نهتنها از بين نميرود بلكه ملتها در مقابل زورگويان مواضع محكمتري اتخاذ ميكنند كه براي نمونه ميتوان به اعتراضات رخداده در كشورهاي منطقه، فرانسه و انگلستان و حتي امريكاي لاتين اشاره كرد. روز جهاني قدس در سال 98 در قياس با سالهاي گذشته يك تفاوت عمده دارد و آن هم موضوع افزايش بيداري ملتها است. ملتها روز به روز بيدار ميشوند و ما اميدواريم روزي اين بيداري منجر به نابودي غده سرطاني منطقه شود. تلاش كشورهاي استكباري نظير امريكا و اسراييل با همراهي پيدا و پنهان برخي كشورهاي درون و خارج از منطقه براي آنچه معامله قرن خواندهاند و خواستار انتقال فلسطينيها از شهر و كشور خود با وعده پول به مناطق ديگري هستند، به واسطه همين بيداري ملتها و هوشياري هرچه بيشتر افكار عمومي نسبت به توطئههاي استكباري عليه مردم فلسطين در نهايت به شكست خواهد انجاميد چراكه امروز و به لطف اقدامات روشنگرانهاي نظير همين روز جهاني قدس، ديگر فلسطين تنها نيست.