• 1404 دوشنبه 26 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4384 -
  • 1398 يکشنبه 19 خرداد

نگاهي ديگر به فيلم سرخ‌پوست

تاريخ خودت را بساز

احسان صارمي

 

 

در سال‌هاي گذشته همواره اشاره به بخشي از تاريخ ايران و برسازي آن در ابعاد سينمايي مناقشه‌برانگيز بوده است. كافي است هنرمند يك برهه تاريخي را از منظر خود به تصوير كشد تا مورد حمله منتقدانش قرار گيرد و متهم به تحريف تاريخ شود؛ بدون آنكه بپذيريم يا باور داشته باشيم سينما خاصيت‌ تاريخ‌داني را داشته باشد. در سوي ديگر، برخي منتقدان با رد حافظِ تاريخ بودن سينما، اين هنر را تنها يك بستر براي بازي هنرمند با تاريخ مي‌دانند.

با اين حال فضاي ايران چندان براي بازي هنرمندانه با تاريخ مساعد نيست. همه‌چيز بايد برابر با همان دنياي تجربه شده باشد و آن هم با يك قرائت مشخص. قضيه براي عصر معاصر هم سخت‌تر مي‌شود. تصويري كه نمي‌توان در دل آن خدشه‌اي وارد كرد و بدان ورودي انتحاري داشت. بايد دست به عصا رفت تا مبادا انتقادهايي از جنس مخالفان «اژدها وارد مي‌شود» بر سرت خراب شود.

در دنياي فلسفه دو واژه انتزاعي و انضمامي دو مفهوم متقابل را منعكس مي‌كنند. امور انتزاعي فرازماني و فرامكاني در برابر امور انضمامي زمان و مكان‌محور. قرائت كنوني از سينما و تاريخ در ايران هنرمند را مجاب به انضمامي‌شدن مي‌كند. تلاش براي رسيدن به قرائت شخصي تنها به يك شيوه ممكن است و آن هم تركيب انضمامي و انتزاعي بودن است. رسيدن به اين تركيب موفقيت بزرگي براي سينماگر محسوب مي‌شود چرا كه در كنار زمان‌مندي تاريخي، مي‌تواند جهان شخصي خود را در دل تاريخ برسازي كند.

نمونه موفق چنين امري «سرخ‌پوست» است. داستان فرار يك زنداني در پي تعطيلي يك زندان قديمي. همه‌چيز به نظر به دوران پهلوي مربوط است. نظاميان با كت و شلوارهاي آبي‌رنگ و كلاه‌هاي لبه‌دار با نشان‌هايي از نظام سلطنتي اما پرسش اول: اين زندان كجاست؟ شخصيت‌ها هر يك به لهجه‌اي سخن مي‌گويند. بومي‌ها هم به نظر لباس محلي بلوچي به تن دارند يا شايد جنوب هرمزگان، جايي نزديك به جاسك؛ ولي خبري از طبيعت مخصوص منطقه نيست. باران‌هاي شديد و زمين‌هاي سرسبز. آسماني كه سخاوت زاگرس دارد و در آن دوردست‌، فرودگاهي كه كمتر از چند ساعت سه پرواز را تجربه مي‌كند. اينجا يك مكان خيالي است.

پرسش دوم: در چه زماني سير مي‌كنيم؟ جايي در فيلم گفته مي‌شود قهرمان ناپيداي فيلم متولد 1311 است و اكنون در 35 سالگي خود به سر مي‌برد، پس فيلم گويا در بهار 1346 به سر مي‌‌برد اما چرا 1346 فيلم چنين جذاب است؟ ساخت فرودگاه در چنين سالي تازه در شيراز و بندرعباس به پايان رسيده و اصفهان هنوز فرودگاهي با چنين ابعادي ندارد. پس ما با يك زمان غيرواقعي روبه‌روييم؛ يك زمان كه نيما جاويدي آن را خلق كرده است.

اين وضعيت زماني جذاب مي‌شود كه فيلم ساختار سينماي اين روزهاي ايران را مي‌شكند و آن هم تركيب نماهاي وايد و اكستريم كلوزآپ است؛ نماهاي فراموش‌شده‌اي كه زيبايي سينما را مخدوش كرده و فرصتي براي جلوه‌گري دوربين نمي‌دهد. «سرخ‌پوست» تجلي تصاوير وايدي است كه مي‌تواند به مكان، همان مكان برساخته، شخصيت بدهد. نماهايي هوايي از زندان يا دشتي كه قرار است بستر يك فرودگاه شود، به عريان بودگي فضاي فيلم دامن مي‌زند؛ عريان‌بودني كه نمي‌تواند قهرمانش را عيان سازد.

همين وضعيت به جذاب‌تر شدن و دوست‌داشتني‌تر شدن بدمن فيلم كمك مي‌كند. نويد محمدزاده، همچون بازرس ژاور بينوايان، به دنبال يافتن مردي است كه پانزده سال خدمت موفقش را خدشه‌دار مي‌كند؛ پس بايد بر او چيره شود. در دشت وسيع بي‌نام، او بازنده شيريني است كه در برابر يك وضع دشوار (dilemma) قرار مي‌گيرد، وضعي كه مكان و زمان انضمامي/انتزاعي آن را مي‌آفرينند. شايد اين تنها بدمن محبوب سينماي ايران، بدمني است برون‌ريز. بدمني كه عاشق مي‌شود، خشم مي‌ورزد، سماجت مي‌كند و در نهايت تسليم مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون