• 1404 شنبه 22 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4384 -
  • 1398 يکشنبه 19 خرداد

نگاهي به جزييات فيلم «سرخ‌پوست»

كارگرداني كه دموكرات نيست

علي ولي‌اللهي

 

 

آخرش مجبور مي‌شويم جلوي سينماها تجمع كنيم و شعار بدهيم: «ما جزييات مي‌خواهيم»، «ما خرده‌ روايت مي‌خواهيم». مخاطب اين شعارها نيما جاويدي و اثر تازه اكران شده‌اش «سرخ‌پوست» است. فيلمي كه از الگوي كلاسيك و بسيار ساده شده گره‌افكني و تلاش براي گره‌گشايي استفاده مي‌كند. درست عين فيلم قبلي‌اش ملبورن و درست همين‌جاست كه كاركرد جزييات و خرده‌روايت‌ها معلوم مي‌شود. جايي كه پيمان معادي و نويد محمدزاده بي‌خودي دور خودشان مي‌چرخند چون نتيجه تلاش‌شان براي باز كردن گره خيلي وقت است كه مشخص شده و آنها بايد صرفا وقت اثر را پر كنند تا به استاندارد فيلم بلند برسند. اگر بخواهيد بعد از خواندن پاراگراف بالا مرا در دام سوال «حالا يك كلمه بگو سرخ‌پوست فيلم خوبي است يا نه؟» بيندازيد بايد بگويم كه اين شكلي بحث كردن در مورد يك اثر هنري نامردي است. يعني عوض گفتن يك بله يا خير ساده مي‌توانم شاهد مثال‌هايي بياورم از سرخ‌پوست و از كارگردان در مورد جزييات بپرسم. البته همين كه من مجبورم از كارگردان يك‌سري سوال در مورد فيلم بپرسم به قول محسن رضايي يعني يك اشكالي هست؛ چرا كه فيلم نتوانسته پاسخگوي دنياي خودش باشد. جزييات شخصيت سرگرد نعمت جاهد، جزييات شخصيت سرخ‌پوست، جزييات رابطه سرگرد با خانم مشاور و نمونه‌هايي از اين دست. جزييات گمشده‌اي كه بعد از گذشت نيم ساعت از فيلم، رمق قصه را مي‌گيرد و تنها چيزي كه مخاطب را پاي فيلم مي‌نشاند، پولي است كه براي ورود به سينما پرداخت كرده و پيدا كردن پاسخ اين سوال كه «تهش چي ميشه؟» نبودن جزييات باعث شده است كه تغيير از قطب مثبت به منفي يا بالعكس توي شخصيت قهرمان داستان خلق‌الساعه اتفاق بيفتد. در اين حد بگويم كه همان تصميم عجيب پيمان معادي در پايان فيلم ملبورن حقنه شده به نويد محمدزاده در سرخ‌پوست. در چنين شرايطي ما نبايد بپرسيم كه از جان كاراكترهايت چه مي‌خواهي آقاي كارگردان؟ چرا آنها را مجبور مي‌كني كاري كنند كه براي‌شان تعريف شده نيست؟ نبودن خرده‌ روايت در فيلم باعث شده است كه كارگردان خودش هم بي‌حوصله شود در گرفتن نماها. چون كنش‌هاي جديدي وجود ندارد كه نماهاي جديدي پيشنهاد بدهد. كارگردان چند بار مي‌تواند در گرفتن نمايي از نويد محمدزاده و پريناز ايزديار با اين تم كه سرگرد كراش دارد روي خانم مشاور كشف دوربين داشته باشد؟ كنش يكي است. تصوير يكي است. نتيجه هم قطعا يكي. مي‌توانم به اين فكر كنم كه اگر جاويدي به عنوان فيلمساز و نويسنده اين قدر تحت تاثير ايده اوليه و مركزي‌اش قرار نگيرد، چقدر مي‌تواند فيلمساز خلاق‌تري باشد. اگر كاراكترهايش را مجبور به انجام كاري نكند چقدر دموكرات‌تر به نظر مي‌رسد و اگر تنها هدفش را گره‌افكني و گره‌گشايي نگذارد چقدر به زندگي و جزييات نزديك‌تر خواهد شد. آن وقتي كه ما فيلم‌هايش را نمي‌بينيم فقط به اين خاطر كه آخرش را متوجه شويم. آن وقت تجمع جلوي سينما را تمام مي‌كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون