زندگي مردم و زندگي مديران
نيوشا طبيبي
۱- با وجود تمام مضايقي كه دنيا و بدخواهان به كشور ما تحميل كردهاند، وضعيت عادي است و زندگي مردم جريان دارد. گرانيها و مشكلات اقتصادي كه غالبا ريشه در بيتدبيري و البته طمع محتكران و كاسبكاران و مفسدان دارد، عرصه را بر مردم تنگ ميكند، اما وضعيت با دوران جنگ تحميلي تفاوت فراوان دارد. اگر همه ايرانيان از اين فرصت براي ارتقاي وضعيت و اصلاح برخي امور ازجمله تصحيح شيوه بهرهوري و كار كردن و اصلاح الگوي مصرف و شيوههاي سازماني و اداري استفاده كنند، بهزودي ايران جهش بزرگي را تجربه خواهد كرد. گفتهاند: «نابرده رنج گنج ميسر نميشود.» رسيدن به روزگاري خوشتر و توسعه و رفاهي متقارن و متوازن البته بدون سختي به دست نميآيد و هيچ كشور ديگري هم تاكنون در سايه آسودگي نتوانسته به پيشرفت و توسعه واقعي دست پيدا كند.
۲- بسياري از مردم شرايط جديد كشور را درك كردهاند و تلاش ميكنند خود را با الگوهاي جديد تطبيق دهند تا از اين مرحله عبور كنيم، اما اكثريت قريب به اتفاق مديران مياني كشور فارغ از اوضاع سنگين و بيتحرك در اتاقهاي مديريتي خود نشستهاند و با شركت در جلسات مطول اداري (كه وقت زيادي از اين جلسات به صرف ميوه و شيريني ميگذرد) دور تسلسل كار روتين اداري را تكرار ميكنند. باعث تاسف است كه در بسياري از زيرمجموعههاي اجرايي كشور هنوز بودجه زيادي صرف خورد و خوراك و جلسات و مهماني و آگهيهاي تبريك انتصاب ميشود.در همين دو، سه روز گذشته شهر ... مملو بوده از پلاكاردهاي تبريك انتصاب به ...! قطعا طراحي و توليد و نصب اين تبليغات هزينه زيادي ايجاد كرده است. اگر هزينه اين تبريكها از جيب شخصي مدير و نماينده هم پرداخت شده باشد، باز هم مروج فرهنگ تقديس مدير دولتي است و قطعا مفاسدي هم با خود به همراه دارد. تبريك گوينده احتمالا به قصد كارهاي «خاصي» كه بعدا با جناب مدير منتصب دارد، تبريكهاي چند ميليون توماني منتشر ميكند. مدير، مستخدم مردم است. اين مفهومي است كه بايد پس از چهل سال توسط بعضي از مسوولان فهميده شود. مدير از بودجه ملي و بيتالمال «دستمزد» ميگيرد تا خدمات مشخصي را انجام دهد. براي كاري كه انجام ميدهد حق ندارد منتي بر سر مردم داشته باشد.
۳- تنبلي سيستم اجرايي كشور شايد دليلي جز پديده استخدام دايمي نداشته باشد. كارمند و مدير كمكار ميداند كه به هر صورت دستمزد خود را دريافت ميكند پس دليلي نميبيند كه كار و تلاش كند و ابتكاري به خرج دهد. مينشيند پشت ميز، نامههاي صادره و وارده را پاراف و امضا ميكند، از كاري كه زحمت برايش توليد كرده و ريسك پاسخگويي به مقام بالاتر را برايش ايجاد كند، خودداري ميكند. مراجعين را به فرداهاي ديگر و تاييد و امضاهاي ديگر حواله ميدهد و آسوده مينشيند و پيگير وام و اضافه حقوق و بن دريافتي ميشود.
در برخي از ادارات دولتي اين تصوير بسيار آشناست: جلوي ميز كارمند مربوطه ميايستند تا ايشان از صحبت با تلفن يا همكار مجاور درباره اتفاقات درون سازماني و اضافه حقوقها و كلاسهاي بازآموزي فارغ شوند، سري بالا كنند و بپرسند چه كار داري؟ غالب اين كارمندان فرد مراجع را با ضمير «تو» و بسيار نامودبانه و خشن مورد خطاب قرار ميدهند.
۴- وقت، وقت تحرك و ابتكار و كار كردن و فكر كردن به منافع ملي است. دولت بايد در كنار كارهاي بسيار پيچيدهاي كه براي اداره كشور برعهده دارد و تدبير و مديريت براي مقابله با فشارهاي خارجي و دشمنيهاي بينالمللي، فكري به حال جبهه داخلي هم بكند. شيوه عملكرد بسياري از دستگاههاي دولتي به ويژه در شهرها و استانها، هيچ تطابقي با وضعيت فعلي كشور ندارد. بسياري از مديران مياني درگير ارتقاي اداري خود و دوستانشان و آينده شغلي و سازمانيشان هستند و از كار دولت و ملت غافل هستند.
بايد هزينههاي اضافي را بهطور جدي مهار كرد، تمام توان كشور و مديريت اجرايي را براي ارتقاي توان توليد و مقاومت در مقابل دشمنيها و فشارهاي خارجي بسيج كرد. مديران موظف شوند كه با رفتار دقيق اداري و ضابطهمند و مودبانه و مهرآميز موجبات رضايت مردم را فراهم آورند و از اين راه به وحدت ملي و پشتيباني بيش از پيش ملت از دولت ياري رسانند.