• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4411 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۰ تير

كتابخانه

به سرزمين پاكي خوش آمدي!

فرزانه توني|داستان «گورسفيد» ِمجيد قيصري، داستان ِزندگي دوبرادر است. دوبرادر از خانواده‌اي كه اعضايش با وجود آنكه در يك خانه زندگي مي‌كنند، مدت‌هاست همديگر را نمي‌بينند و هر كدام مسير خودشان را در زندگي پيش مي‌برند. خانواده‌اي كه روز به روز با ديده نشدن كوچك و ‌كوچك‌تر شده است.

قيصري در داستانش از تضاد افكاري بين دوبرادر كه يكي‌شان جنگ تحميلي را تجربه كرده و پس از جنگ به شهر بازگشته و تصميم به پاك‌سازي شهر را دارد، نوشته است و از ديگري كه از مشكلات اجتماعي دهه‌ هفتاد كه افرادي افراطي آن را به وجود آورده‌اند، سخن به ميان آورده‌است. في‌الواقع داستانِ «گورسفيد» نه‌تنها گوشه كنايه‌اي به آدم‌هايي با تعصب‌هاي بيجا و قانون‌هاي من‌درآورده‌شان مي‌زند، بلكه به يك نحوي هم دارد به زندگي‌ خانواده‌هايي كه در آن عشق و مسووليت‌پذيري جرياني ندارد و ديرزماني نيست كه از هم پاشيده مي‌شوند، هشدار مي‌دهد. قيصري در طول دوران داستان‌نويسي‌اش موفق به دريافت چند جايزه از جمله جايزه ادبي ‌جلال ‌آل‌احمد شده‌ است و در يكي از مصاحبه‌هايش در رابطه با اين داستان گفته «كه در زمان نوشتن «گورسفيد» موسيقي پدرخوانده را زياد گوش مي‌دادم كه كمكم مي‌كرد وارد فضا شوم.»

عاشقانه‌هاي كامو

عرفان حكمتي|بيش از نيم قرن بايد مي‌گذشت تا مكاتبات عاشقانه نويسنده‌اي بزرگ و بازيگري مشهور منتشر شود و خبرش به گوشه و كنار جهان برسد. كاترين كامو در سال ۱۹۷۹ اين نامه‌ها را از ماريا كاسارس تحويل مي‌گيرد تا بعد از نيم قرن در انتشارات گاليمار منتشر شود.

بي‌راه نيست اگر بگوييم كه اين نامه‌ها را مي‌توان مانند يك «رمان» خواند و از طريق اين گفت‌وگوي كمابيش بي‌وقفه شگفت‌انگيز به ابعاد تازه‌اي از اشخاص و رويدادها و مكان‌هاي بسيار پي برد؛ رماني با دو شخصيت يا دو راوي كه عشقي زاينده و فرساينده را دوازده سال رعايت كردند، تا در كمال خود به‌ يك تصادف ناتمام بماند.

آلبر كامو در يكي از نامه‌ها آويشني را كه از دامنه كوهي در فلاتي وحشي كنده است مي‌گذارد و براي ماريا كاسارس مي‌فرستد و ماريا در نامه‌اي آرزو مي‌كند كه‌اي كاش در جيب‌هاي آلبر جا مي‌گرفت و همه جا همراهش مي‌بود.

تحليل يونگي از افسانه تريستان

مهدي رحماني|عشق رمانتيك همان است كه ما به عنوان دلباختن به كسي ديگر يا دلباخته او بودن مي‌شناسيم. كتاب «عشق رمانتيك» افسانه تريستان وايزولت، يكي از نخستين افسانه‌هاي عاشقانه را بازگو مي‌كند و از آن به‌ عنوان مرجعي براي توصيف جوهر و معناي عشق رمانتيك استفاده مي‌كند. نويسنده اين كتاب با استفاده از ديدگاه‌هاي يونگ، از بسياري از عقايد ناخودآگاه مشترك بين زن و مرد درباره عشق پرده برمي‌دارد و نشان مي‌دهد كه چطور اين گرايش‌ها به‌طور سمبوليك در افسانه تريستان بيان شده‌اند، و دروغ چطور تصورات ما را از افسانه‌هاي عشقي در هم مي‌شكند. سپس به‌نحوي دلنشين دوباره تعريف مي‌كند كه عشق چه بايد و چه مي‌تواند باشد. «عشق رمانتيك» تحليل و تفسير يونگي اسطوره تريستان و ايزولت است كه بر نمادها و نشانه‌هاي اين اسطوره به منزله سرمنشا دريافت روانشناختي تاكيد مي‌كند. البته هدف نويسنده اين نبوده كه به مطالعه پژوهشي اين اسطوره به عنوان يك اثر ادبي بپردازد. بنابراين براي حفظ و خدشه‌دار نشدن جريان روايتي و تفسيري، از هر ارجاع پانوشتي و حاشيه‌اي ضمن روايت اسطوره خودداري كرده است. بارانه عماديان مترجم كتاب مي‌گويد همواره در طول تاريخ، به اسطوره تريستان و ايزولت توجه چشمگيري شده و همين نكته بيانگر آن است كه اين داستان چيزي بيش از يك داستان تكراري و بارها از نو و از نو نوشته‌شده عشقي است و به‌گونه‌اي بازتاباننده نياتي است كه در كنه احساسات عشق‌ورزانه انساني نهفته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون