• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4442 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۷ مرداد

با دوستي همراه و همراز

فضل‌الله صلواتي

جناب محمدجواد حجتي از فداكاران و مبارزان دوران طاغوت و يكي از زجركشيدگان روزگار انقلاب است. با جسم ضعيف و روح بلندي كه داشت در برابر قدرت و سلطه ستمكاران پهلوي ايستاد و با دوستان يكدل و جاني كه داشت از حزب ملل اسلامي، پايداري و مقاومت نشان دادند قدرت پوشالي شاهيان را به زانو درآوردند. زندان‌هاي طولاني را تحمل كردند و سر در برابر ستم فرود نياوردند.

نام حجتي را با مبارزاني چون كاظم موسوي‌بجنوردي و سرحدي‌زاده و ديگر ياران‌شان مي‌شنيديم و بر پايداري آنها آفرين مي‌گفتيم و با نام مرحوم علي حجتي برادر كوچك‌تر ايشان و آثار او آشنا بوديم و چون كتابي يا جزوه‌اي از او مشاهده مي‌كرديم براي آزادي همه زندانيان و محمدجواد حجتي دعا مي‌كرديم، چون حكومت شاهي در سراشيبي سقوط قرار گرفت، زندانيان سياسي و مبارزاتي دسته‌دسته آزاد شدند، محمدجواد هم با دوستانش آزاد شد.

براي ديدار با ديگر زندانيان و تبعيدي‌ها به شهرهاي ديگر سفر كرد، اولين ديدار ما در يزد بود كه من در آنجا تبعيد بودم. جلسات تشكيل شد و اجتماعاتي از جوانان و مردم يزد و استقبال از ايشان كه انقلابي مبارزي بود و زنداني تازه آزاد شده‌اي بود، سخنراني‌ها مي‌كرد و خاطراتي از زندان‌هاي ستمشاهي مي‌گفت. شب بيست و دوم بهمن 57 در يزد در مجمعي با هم بوديم و چون نداي الله‌اكبر بلند شد و تلويزيون به دست انقلابيون فتح شد، هر دو با هم گريستيم كه بالاخره رنج‌ها به پايان رسيد. احساس مي‌كرديم كه ديگر عدالت پايدار مي‌شود و ستم برمي‌افتد، اشك شوق مي‌باريديم، نه ما كه هر كس در آن مجلس حاضر بود، مي‌گريست. جشن‌هاي 22 بهمن 57 يزد را با هم بوديم و شادمان از اين موفقيت كه زندان‌ها تمام شد.

ديدار دوم ما در اصفهان بود و استانداري آقاي بجنوردي كه براي ديدار ايشان به اصفهان آمده بودند و روزهايي يكديگر را مي‌ديديم.

ديدار سوم در مجلس شوراي اسلامي بود. من و ايشان و بجنوردي و آيت‌الله انواري و شهيد محلاتي ائتلاف نانوشته‌اي داشتيم. براي رفع اختلافاتي كه در آغاز مجلس اول بين حزب جمهوري و ديگران و بني‌صدر بود.

جلساتي در محضر مبارك امام مي‌رفتيم با شهيد بهشتي و رجايي و هاشمي‌رفسنجاني نشست‌هايي داشتيم، باشد كه از اختلافات و درگيري‌ها در آغاز مجلس جلوگيري كنيم. تلاش‌ها كرديم ولي چندان به نتيجه نرسيدند. حتي گاهي هم براي جلوگيري از لوايح و فرمان همايوني كه شوراي انقلاب به رييس‌جمهور تفويض كرده بود برخي پست‌ها و سمت‌ها در قانون اساسی پیشین توسط شاه داده مي‌شد.

به آن فرمان همايوني مي‌گفتند مثل رييس ورزش، رييس بانك مركزي، رييس پيشاهنگي و... آقايان وابستگان، حزب جمهوري اين فرمان‌ها را با تصويب مجلس از بني‌صدر مي‌گرفتند و به مرحوم رجايي مي‌دادند و باعث اختلاف بين گروه‌ها مي‌شد. حضرت امام خميني(ره) هم روي وحدت و يكساني و همراهي تكيه داشتند. روزي پس از ديدار امام، آقاي حجتي در نظر امام را در مجلس بيان كردند كه باعث تعطيلي دو ساعتي مجلس شد. مرحوم هاشمي‌رفسنجاني به خدمت امام رفت و بازگشت و با تشكيل مجلس گفت: امام اختيارات را به مجلس داده‌اند.

روزي من رانندگي پيكاني را به عهده داشتم و از محضر امام بازمي‌گشتيم. پهلوي من آقاي حجتي و در صندلي عقب شهيد محمد منتظري و پاسداري بودند. همان ايامي بود كه روحانيون ترور مي‌شدند. من به شوخي يا جدي به ‌آنها گفتم: عمامه‌ها را برداريد كه ترور نشويم. آقاي حجتي گفتند: در كشوري كه عمامه قاچاق باشد من مي‌خواهم كشته شوم. من به شوخي گفتم: من چه گناهي كرده‌ام كه با شما دو نفر بايد كشته شوم؟ بين آقايان حجتي و محمد منتظري بر سر نهضت آزادي بگومگو در گرفت و من براي آنكه رفع ناراحتي شود جلوي يك بستني‌فروشي توقف كردم و از آقاي محمد منتظري خواستم كه پولي به فرد همراهش بدهد تا بستني بگيرد و شيريني خورده شود.

مرحوم شهيد محمد مي‌گفت: من تاكنون چنين اسرافي نكرده‌ام و بستني غيرضروري نخورده‌ام، خدايش بيامرزد، بالاخره مجبورش كرديم كه بخرد. حتي مي‌خواست سه تا بخرد كه خودش مرتكب اين ترک اولي نشود.

آقاي حجتي پيوسته دلسوز امام و انقلاب بوده‌اند. حجتي يك‌ دفعه خدمت امام گفتند: اجازه مي‌دهيد ما كه بین حزب جمهوري و به اصطلاح ليبرال‌ها هستيم، حزبي به عنوان خط سوم تشكيل دهيم. امام فرمودند: همين مقدار اختلاف بس است. بعد از آنكه سخنراني عمومي خود را شروع كردند ضمن آن اين مطلب را گفتند كه آقاي حجتي پيشنهاد حزب سوم مي‌كند و من مخالفم، چهار سال مجلس شوراي اسلامي را با هم بوديم و توافق‌هايي داشتيم و بعد از مجلس، مقالات ارزنده ايشان را مخصوصا در روزنامه اطلاعات مي‌خواندم كه در همه جا طرفدار وحدت و دوستي و يكساني هستند و نمي‌خواهند كه بين گروه‌هاي كشور درگيري پيش آيد و در جامعه اختلافي باشد.

در روزنامه اطلاعات با ايشان ملاقات داشته‌ام و در برخي جلسات «دايره‌المعارف بزرگ اسلامي» ديداري پيش آمده و گاهي نيز به اصفهان آمده‌اند. خدايشان موفق و مويد و هماره سربلند دارد.

اصفهان. 23/5/98

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون