منكر و معروف در جامعه امروزي
صاحبان قدرت مخاطب اين امر و نهيها قرار ميگرفتند كه فلان ظلم را مرتكب نشوند يا بهمان كار نيك را انجام دهند. در گذشته رفتارهاي افراد مصداق و زمينه بروز اين حكم كلي بودند. نكته جالب اينكه امر و نهيكننده هم شخص حقيقي بود و امر و نهي شونده نيز ماهيتي حقيقي داشت. ولي آيا امروز هم ميتوانيم افراد حقيقي را مخاطب امر و نهي خودمان قرار دهيم؟ پاسخ از يك سو مثبت است. زيرا امروز هم ميتوانيم و حتي ميبايد نسبت به رفتار افراد و كارگزاران حكومتي امر به معروف و نهي از منكر كنيم و اين كار را ميتوانيم به صورت فردي انجام دهيم و هر كس برحسب وظيفه و درك خود آن را به اجرا بگذارد. ولي اين پاسخ از منظر ديگر منفي نيز هست زيرا اين نوع امر به معروف و نهي از منكر در جامعه جديد، بخش بسيار كوچكي از امر به معروف و نهي از منكر را شامل ميشوند. امروز چند تحول مهم در اين مقوله صورت گرفته است. در مخاطب و موضوع، در گوينده و در شيوه و ابزار بيان.
نخستين تفاوت در موضوع و مخاطب است. امر به معروف در جامعه مدرن را نميتوان در توصيه به انجام فلان كار خوب يا نهي از انجام بهمان كار بد خلاصه كرد. مثلا اينكه به ديگران نيكي كن يا رشوه نگير. وجه غالب امر به معروف و نهي از منكر در جامعه امروزي، اصلاحات ساختاري است. به عبارت ديگر توصيه به اينكه كسي رشوه نگيرد در برابر توصيه و اقدام به اينكه ساختاري ايجاد شود كه امكان و انگيزه رشوهگيري را كم كند، بسيار كماهميت است. بنابراين موضوع و در نتيجه مخاطب امر به معروف و نهي از منكر، از فرد و رفتار فردي فراتر رفته و ابعاد ساختاري و غيرشخصي پيدا ميكند. همچنين در بخش گوينده، نيز از چارچوبهاي فردي فراتر رفته است، زيرا انجام هدف مذكور بيش از اينكه فردي باشد، جمعي است و لذا امر به معروف و نهي از منكر بايد از طريق و درون سازماندهي و تشكيلات مثل احزاب و انجمنها صورت پذيرد. ضمن اينكه امر به معروف و نهي از منكر فقط محدود به بيان نميشود، مشاركتهاي اجتماعي و انجام اعتراضات؛ لازمه انجام اين وظيفه است و اين امور نيازمند سازماندهي و تشكيلات است. بنابراين گمان نكنيم كه در مقام امركننده به معروف و نهيكننده از منكر بايد به صورت فردي عمل كنيم. نه در فهم معروف و منكر و نه در پيشبرد اهداف آن نميتوانيم بهصورت فردي موفق شويم.
در مقام بيان نيز وسايل ارتباطجمعي و استفاده از شيوههاي گوناگون مثل رسانهها، كتاب، شعر، فيلم. سينما، تئاتر، نقاشي و حتي معماري و... نه تنها براي امر به معروف و نهي از منكر بهتر و موثرتر عمل ميكنند، بلكه استفاده از اينها به نسبت يك ضرورت نيز هست. از اينجاست كه متوجه ميشويم بيشتر حرفههاي جامعه مدرن به ظرف و قالب اصلي براي انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر درآمدهاند. براي نمونه وقتي كه كوشش براي رفع فقر و زدودن آن از چهره جامعه امر به معروف تلقي شود، در اين صورت مصداقهاي مهم اين رفتار مشخص است و هرچه باشد صدقه دادن به اين و آن نيست. كسي كه به صورت اجتماعي توليد را افزايش ميدهد، امر به معروف موثرتري ميكند تا كسي كه به صورت فردي توصيه ميكند به فقرا كمك شود. بنابراين وظيفه ماست كه درك دقيقتري از مفهوم و مصداق امر به معروف و نهي از منكر در جامعه جديد داشته باشيم تا مبادا با برداشتهاي سنتي خود اين اصطلاح و عمل ضروري براي جامعه مدرن را نابود كنيم. اگر نمايندگان بكوشند كه تعبير قديمي از اين مفهوم را در قانونگذاري منعكس كنند تنها نتيجه آن جز تهي كردن و حتي نامطلوب نمودن اين اصطلاح نزد افكار عمومي نخواهد بود.