• 1404 چهارشنبه 11 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3225 -
  • 1394 سه‌شنبه 1 ارديبهشت

مشروح سخنان سيدعباس عراقچي در همايش مذاكرات هسته‌اي لوزان از ديدگاه علوم سياسي

امروز غرب به برنامه‌هسته‌اي كه روزي تهديد مي‌خواند احترام مي‌گذارد

گروه ديپلماسي|  نخستين نكته اين است ما در حال حاضر هيچ توافقي نداريم. ما يك توافق در يك مرحله خواهيم داشت كه اگر محقق شود در پايان ماه ژوئن و البته شايد هم زودتر خواهد بود. آنچه كه ما در حال حاضر در اختيار داريم كه به عنوان بيانيه مطبوعاتي لوزان معروف است مجموعه‌اي از راه‌حل‌هاست. دوستاني كه بيانيه را حسابي شخم زده‌اند دقت كرده‌اند كه در اين بيانيه حرف از راه‌حل‌ها (Solutions) است. اين راه‌حل‌ها، شاخص‌هاي ما در رسيدن به يك توافق هستند. اكنون در همه موضوعات مورد مذاكره از جمله غني‌سازي، نطنز، فردو، اراك، نظارت‌ها، تحريم‌ها اعم از تحريم‌هاي شوراي امنيت و ساير تحريم‌ها به يك مجموعه راه‌حل رسيده‌ايم و مي‌دانيم چطور مي‌توان مشكل را حل كرد. بايد اين راه‌حل‌ها با تمام جزييات را مكتوب كنيم و البته كار سختي است. نمي‌توانم بگويم اين روند سخت‌تر از گذشته است بلكه احتمالا آسان‌تر از گذشته خواهد بود اما به هرحال اين مرحله هم سختي‌هاي خود را دارد. ممكن است زياده‌خواهي و رفتارهاي طرف مقابل باعث شود مذاكره درخصوص جزييات به توافق منتهي نشود يا طولاني‌تر از زمان مدنظر شود. همواره دست‌هايي به دنبال عدم تحقق توافق نهايي هستند كه يك نمونه از اين كارشكني‌ها آخرين تلاشي است كه از سوي كنگره صورت گرفت. البته بايد همين جا بگويم كه اين مساله كه كنگره به ميدان آمده و با نقد اوباما مي‌خواهد كه راسا در جريان توافق نهايي قرار بگيرد به اين معناست كه اين توافق از نظر كنگره توافق مطلوبي نيست. اگر آنطور كه برخي تصور مي‌كنند بود كه در سايه اين راهكارها كلاه سر ما رفته بود كه كنگره بايد از اوباما مي‌خواست مسير طي‌شده را ادامه دهد. من از شنيدن حرف منتقدان در دو هفته گذشته و در جلسه امروز واقعا اميدوار شدم. آنچه كه منتقدان مطرح مي‌كنند ناشي از دغدغه‌ها و نگراني‌هاي جدي است كه به جزييات مذاكرات مربوط مي‌شود و از ما مي‌خواهند كه در مسائل مختلف مثلا در بحث لغو يا بازگشت تحريم‌ها يا اعتماد به آژانس انرژي اتمي در بازرسي‌ها اشتباهي نكنيم. البته برخي ايرادهايي هم كه مطرح مي‌كنند، ناشي از كمبود اطلاعات است. منتقدان هم با ما هم‌‌عقيده هستند كه در دستاوردهاي كلان ما خدشه‌اي وجود ندارد. آنچه كه به عنوان خواسته كلان مطرح كرده‌ايم و به دنبال تحقق آن بوديم به دست آمده است. البته بايد در جزييات توافق حواس‌مان را جمع كرده و مراقب باشيم كه حقي از ما ضايع نشود. خواسته‌هاي ما و اهداف كلان ما در مذاكرات هماني بود كه رهبر معظم انقلاب در سخنراني اخير خود كه بسيار مهم، حكيمانه و حساب‌شده بود به آن اشاره كردند كه خطوط قرمز و چارچوب‌هاي اساسي را به دولت گفته‌اند و انتظار دارند تا رعايت شود. يكي از اشتباهاتي كه صورت مي‌گيرد و در صحبت‌هاي دكتر ايزدي هم وجود داشت اين است كه هدف مذاكرات را برداشته شدن تحريم‌ها مي‌بينند يا ايراد مي‌گيرند كه ظاهرا هدف تيم هسته‌اي رسيدن به توافق است نه برداشته شدن تحريم‌ها. اين نگاه ناشي از اين است كه ما تنها براي لغو تحريم‌ها به مذاكره روي آورديم و تحريم‌ها ما را مجبور به ورود به روند مذاكرات كرد. اين نگاه به هيچ‌وجه درست نيست و نه راه ما به عنوان تيم مذاكره‌كننده هسته‌اي و نه نگاه مقامات ارشد نظام است. آنچه كه باعث شد ما وارد روند مذاكرات شويم اين بود كه ما در عرصه فناوري صلح‌آميز هسته‌اي به آنچه كه مي‌خواستيم رسيديم و با دست پر به مذاكرات روي آورديم و به دنبال تثبيت آن و مورد شناسايي بين‌المللي قرار گرفتن آن در سطح   بين‌المللي بوديم.
هدف اول ما در مذاكرات حتي پيش از تثبيت هسته‌اي اين بود كه در يك آوردگاه اراده‌ها بين ما و كشورهاي غربي به رهبري امريكا، ما اراده خود را به طرف مقابل تحميل كنيم. غني‌سازي با همه اهميتي كه براي ما دارد در حقيقت موضوعي براي يك دعواي بزرگ‌تر بود. امريكا و كشورهاي غربي به دنبال تحميل اين مساله به جمهوري اسلامي ايران بودند كه ما نبايد غني‌سازي داشته باشيم. ما نيز خطاب به طرف غربي مي‌گفتيم به اين دليل كه تو مي‌خواهي براي ما تعيين تكليف كني ما مي‌خواهيم غني‌سازي داشته باشيم.
ما هيچ‌وقت از غربي‌ها نخواستيم حق ما را به رسميت بشناسند چرا كه اين حق وجود دارد. ما از غربي‌ها مي‌خواستيم كه به اجراي حق ما احترام بگذارند و در شرايطي كه ما حق خود را اجرا مي‌كنيم آنها به اين روند احترام بگذارند و به دليل آن ما را تحريم نكنند. غني‌سازي نياز فوري نيروگاه‌هاي ما نبود اما ما 10 سال مقاومت كرده و زير بار سلطه و حرف زور نرفتيم.
در شش قطعنامه فصل هفتي شوراي امنيت تاكيد مي‌شود كه ايران بايد بلادرنگ غني‌سازي خود را تعليق كند، اراك را متوقف كرده، فوردو را تعطيل كند، پروتكل الحاقي را اجرا كند و ما به همه اين قطعنامه‌ها «نه» گفتيم به اين دليل است كه رمز قدرت جمهوري اسلامي در اين بود. ما با اين روش توانستيم آنها را به پاي ميز مذاكره بكشانيم. در اين نبرد و آوردگاه ۱۰ ساله چه كسي در نهايت عقب‌نشيني كرد و حرف چه كسي به كرسي نشست؟ اين جمهوري اسلامي است كه از دل شش قطعنامه فصل 7 شوراي امنيت سازمان ملل با حق غني‌سازي بيرون آمد. در اين فشار ۱۰ ساله دشمن از همه ابزارها مانند تحريم‌هاي اقتصادي، تهديد نظامي و قطعنامه‌هاي شوراي امنيت استفاده كرده و اجماع بين‌المللي هم به قول خودشان عليه ما ايجاد كردند. در نهايت چه كسي سياست غني‌سازي صفر را كنار گذاشت؟ چه كسي اعتراف كرد كه با اين مردم بايد با زبان كرامت سخن گفت؟ خواست اول ما اين بود كه به جهان اثبات بكنيم كه جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند بايستد و مقاومت كند و بر تحقق خواسته خود پافشاري كند. اين استراتژي رمز قدرت ما در آينده است و نه سلاح هسته‌اي. اين خواسته‌اي است كه ما در جريان مذاكرات به تثبيت رسانديم و با دستان پر ايستاده‌ايم. خواسته دوم ما تثبيت برنامه هسته‌اي بوده و اين امر كه اجراي غني‌سازي ما به عنوان يك امر مورد شناسايي بين‌المللي قرار بگيرد. برنامه هسته‌اي ايران از نظر قطعنامه‌هاي شوراي امنيت تهديد عليه صلح و امنيت بين‌المللي شناخته شده است. در يك پروسه مذاكراتي اين برنامه از آن تهديدي كه خوانده مي‌شد به يك برنامه مورد احترام از نظر شوراي امنيت تبديل مي‌شود. در اين پروسه حتي از كشورهاي ديگر خواسته مي‌شود كه با ايران همكاري هسته‌اي داشته باشند.
در يك پروسه ۱۰ الي ۱۵ ساله ما به يك كشور داراي غني‌سازي صنعتي با پيشرفته‌ترين ماشين‌ها تبديل خواهيم شد كه از نظر شوراي امنيت و حقوق بين‌المللي مشروعيت داشته و مورد احترام است. اين روند را با روندي مقايسه كنيد كه اگر مي‌خواستيم بدون مذاكره طي بكنيم در ميانه آن قرار داشتيم. حتي اگر تحريم و تهديد نظامي هم در كار نبود و آنها صرفا مي‌گفتند به برنامه هسته‌اي شما اعتماد نداريم و با شما همكاري نمي‌كنيم تا زماني كه اين برنامه را به يك برنامه‌اي كه به آن اطمينان داشته باشيم تبديل كنيم، باز هم همين توافق حاصل مي‌شد. برنامه هسته‌اي ما تثبيت شده است: در نطنز غني‌سازي با حدود 5 هزار ماشين و يك محدوديت ۱۰ ساله ادامه خواهد يافت. غني‌سازي ما بايد آينده صنعتي داشته باشد و اين مساله‌اي است كه مقام معظم رهبري هم در زماني كه بحث 190 هزارسو را مطرح كردند، به آن اشاره داشته و اين مساله را بسيار روشن تبيين كردند. آينده غني‌سازي ما بايد تامين شود. اين آينده را تحقيق و توسعه تامين خواهد كرد. ماشين‌هاي موجودIR1، آينده ما نيست و با اين ماشين‌ها نمي‌توان دست به غني‌سازي صنعتي زد. اگر ۱۹۰ هزار سو ملاك باشد كه هست، با ماشين IR1 محقق نخواهد شد. فرض كنيد نطنز با ظرفيت 50 هزار ماشين را از ماشين‌هاي IR1 پر بكنيم. 50 هزار سو سالانه در اختيار ما قرار خواهد گرفت. براي اينكه به ۱۹۰ هزار سو برسيم، بايد نطنز 3 تا 4 سال با ماشين‌هاي IR1 كار كند تا سوخت يك سال يك نيروگاه تامين شود. اگر هيچ مذاكره، توافق، تحريم يا تهديد نظامي هم در كار نبود باز هم ما بايد ماشين‌هاي IR1 را جمع كرده و با ماشين‌هاي پيشرفته‌تر كار مي‌كرديم. ظرفيت ماشين IR8، 20 سو است و نطنز اگر با اين ماشين پر شود از عهده تامين سوخت 5 نيروگاه برخواهد آمد. نبايد نگران ماشين‌هاي IR1 باشيم كه در انبار قرار مي‌گيرد بلكه اين ماشين‌ها با تحقيق و توسعه جايگزين خواهند شد. يكي از مهم‌ترين و حساس‌ترين قسمت‌هاي بحث ما كه تا آخرين لحظات در لوزان ادامه داشت همين بحث تحقيق و توسعه بود. واقعيت ديگري كه وجود دارد اين است كه ماشين‌هاي IR8 كه ماشين‌هاي ايده‌آلي در آينده براي ما هستند حتي در شرايط غيرمذاكراتي هم تا 8 سال ديگر قابل بهره‌برداري نبودند چرا كه روند تحقيق و توسعه اين ماشين طولاني است. آنچه كه در توافق خواهد بود اين است كه نهايتا با ادامه تحقيق و توسعه ما موافقت شده است. تحقيق و توسعه روي ماشين‌هاي IR4,5,6,8 ادامه پيدا خواهد كرد. ماشين‌هاي IR1 هم ديگر تحقيق و توسعه‌اي ندارند و ما به دنبال سرمايه‌گذاري روي ماشين‌هاي جديدتر هستيم. با چشم‌اندازي كه در حال حاضر در مذاكرات وجود دارد پس از 10 سال كه محدوديت توليد پايان مي‌يابد و تحقيق و توسعه هم در اين فاصله توسعه يافته است، برآورد ما اين است كه در يك فاصله دو تا حداكثر پنج ساله ما به ظرفيت غني‌سازي يك ميليون سو خواهيم رسيد. نكته اصلي اين است كه در اين فاصله هيچ نيازي از كشور تعطيل نمي‌شود. خواسته بعدي ما اراك و حفظ رآكتور آب سنگين است. دوستاني كه دنبال مي‌كنند حتما بايد مصاحبه آقاي اوباما كه حدود يك سال پيش انجام شد را شنيده باشند كه در آن گفته بود رآكتور آب سنگين را در ايران نمي‌پذيريم. در جريان مذاكرات هم تا آخرين لحظات طرف مقابل مي‌گفت كه اين مصاحبه رييس‌جمهور را چه كنيم؟ در طول مذاكرات آنها حتي حاضر نبودند اسم رآكتور آب سنگين را ببرند. در توافق ژنو كه مورد بررسي جدي دوستان قرار گرفته است، از رآكتور اراك به عنوان رآكتوري كه آژانس به آن مي‌گويد IR 40 نام برده شده است. حاضر نبودند عبارت آب سنگين اراك را قيد كنند. شما اين را با سخنراني آخر جان كري در لوزان مقايسه كنيد كه از واژه آب سنگين اراك استفاده كرد. دليل مخالفت آنها با رآكتور آب سنگين اراك اين بود كه آب سنگين به دليل ميزان پلوتونيومي كه دارد سريع‌ترين و آسان‌ترين راه براي رسيدن به بمب است. رآكتور موجود ما در اراك اگر كامل شود و شروع به كار بكند در سال حدود ۱۰ كيلوگرم پلوتونيم توليد مي‌كند كه مواد لازم براي يك بمب را تامين مي‌كند. با ديدگاهي كه بالادست را نگاه مي‌كند نبايد اراك را از دست بدهيم. با ديدگاهي كه به دنبال حفظ تكنولوژي آب سنگين و حفظ منافع آن براي مقاصد صلح‌آميز است، مي‌توان اراك را با ايجاد تغييراتي و تغيير قلب رآكتور كه ميزان توليد پلوتونيوم در سوخت آن به زير يك كيلو كاهش پيدا كند، نگراني‌ها را مرتفع كرد. آقاي دكتر متقي، شما مي‌گوييد نمي‌شود؟ دانشمندان هسته‌اي ما همان كساني كه به آنها افتخار مي‌كنيد، مي‌گويند مي‌شود و اين يكي از بزرگ‌ترين افتخارات ما است. در توافق ژنو گفته شده است كه بايد نگراني‌ها درباره رآكتوري كه آژانس به آن IR40 مي‌گويد، برطرف شود. در مذاكرات سوال كرديم كه اين نگراني چگونه بايد برطرف شود؟ گفتند آب سنگين را جمع كنيد كه ما گفتيم اصلا از اين شوخي‌ها نداريم. ساعت‌ها بحث و جدل صورت گرفت و پيشنهاد جديد آنها اين بود كه آب سبك بسازيد كه با مخالفت ما روبه رو شد. بعد از يك مدت آنها گفتند ما خودمان براي شما رآكتور آب سبك مدرن مي‌سازيم و تامين مالي آن را نيز به عهده مي‌گيريم كه باز هم با مخالفت ما روبه‌رو شد. دستورالعمل ما اين بود كه ماهيت آب سنگين اراك بايد حفظ شود. بر همين اساس آنها گفتند يك رآكتور تركيبي بسازيد كه هم با آب سبك و هم با آب سنگين كار كند كه ايده ظاهرا بدي نبود. طرف مقابل با طرحي در دست آمد و ادعا كرد كه يك ميليون دلار به متخصصان امريكايي پول داده‌ايم تا اين طرح را بنويسند. دانشمندان و متخصصان سازمان اين طرح را بررسي كردند و ديدند كه ماهيت در اين طرح هم آب سبك است. اين طرح هم با مخالفت ما روبه‌رو شد. در اين مقطع بود كه دانشمندان هسته‌اي ما وارد شدند و يك طرحي جديد را ارايه كردند. بر اساس اين طرح قلب موجود خارج شده و قلب ديگري را جايگزين مي‌كنيم كه ميزان توليد پلوتونيوم را به زير يك كيلو كاهش مي‌دهد. امريكايي‌ها ابتدا با ترديد با اين طرح روبه‌رو شدند و شايد ده‌ها ساعت متخصصين ما و آنها جر و بحث كردند و بالاخره اذعان كردند به اينكه طراحي ايران عملياتي و درست است و ميزان پلوتونيوم توليدي را كاهش مي‌دهد. بعد از اينكه متخصصان اين طرح را تاييد كردند، هيات‌هاي مذاكره گفتند كه بحث فني حل شده، بحث سياسي حل نشده است و ما چطور به كنگره بگوييم كه رآكتور آب سنگين ايران را پذيرفتيم؟ بالاخره آنها اين امر را پذيرفتند كه البته موضوعات پشت پرده ديگري نيز وجود دارد كه قطعا نمي‌توانم برزبان بياورم.
فردو منطقه مصونيت است. سوال اينجاست كه چرا فردو ايجاد شد؟ فردو ظرفيت ۳ هزار ماشين را دارد و ارزش صنعتي براي ما ندارد. وقتي كه شما يك تاسيسات غني‌سازي با ظرفيت ۵۰ هزار ماشين در اختيار داريد يك جاي كوچكي با ۳ هزار ظرفيت ارزش صنعتي ندارد. فردو ارزش علمي هم ندارد چراكه كاري كه در فردو مي‌توان انجام داد در جاهاي ديگر نيز مي‌توان انجام داد. فردو ارزش راهبردي دارد چراكه نمي‌توان به فردو حمله كرد و جاي كاملا مصوني است. اين مصونيت براي غني‌سازي داخل فردو نيست بلكه مصونيت براي غني‌سازي در نطنز است. دوستاني كه اهل فن هستند اين مباني استراتژيك را متوجه مي‌شوند. فردو پشتوانه و بيمه نطنز و ساير تاسيسات ما است. همه دشمنان ما مي‌دانند كه كوچك‌ترين تعرضي به نطنز بكنند، فردو چه خواهد كرد. در طول مذاكرات نيز دستور و خط قرمز ما اين بوده است كه ارزش راهبردي فردو بايد حفظ شود و حفظ شد. ۱۰۴۴ ماشين در فردو با تمام زيرساخت‌هاي آن آماده است. برگشت‌پذيري در برنامه هسته‌اي ما يك ساعت است. فردو ظرفيت راهبردي خود را حفظ كرده است و آنچه خط قرمز ما در حفظ ارزش راهبردي فردو بوده حفظ شده است.
ما در برنامه هسته‌اي خود به آنچه مي‌خواستيم رسيده و آن را تثبيت كرديم. غني‌سازي و تاسيسات هسته‌اي و تحقيق و توسعه وجود خواهند داشت. در اراك هيچ چيزي از ميان نمي‌رود و حتي مدرنيزه هم مي‌شود و ايزوتوپ‌هاي بيشتري توليد و كار تحقيقاتي بهتري انجام خواهد داد. ضمنا برنامه هسته‌اي ما مورد احترام جامعه بين‌الملل نيز خواهد بود و كسي توان تعرض به آن را نخواهد داشت. شوراي امنيت بر اين برنامه صحه مي‌گذارد. پس خواسته اصلي ما در تثبيت برنامه هسته‌اي محقق شده است.  در مقابل داشته‌هاي هسته‌اي دو مساله را داده‌ايم كه البته در اصل يك چيز داده‌ايم و آن هم اعتماد نسبت به برنامه هسته‌اي‌مان است. ما در مقابل تثبيت برنامه هسته‌اي خود، اعتماد نسبت به اينكه برنامه ما صلح‌آميز است و خواهد ماند را داده‌ايم. اين اعتماد را از دو طريق داده‌ايم: پذيرش برخي محدوديت‌ها و پذيرش برخي نظارت‌ها. پذيرش محدوديت‌ها مثل اين است كه تا۱۰ سال ظرفيت غني‌سازي ما شش هزار ماشين باشد. تا ۱۵ سال مركز غني‌سازي جديد ايجاد نكنيم. تا ۱۵ سال كارخانه آب سنگين جديد نسازيم. اين محدوديت‌ها را پذيرفتيم كه بتوانيم اعتماد ايجاد كنيم.  در محدوديت‌هايي كه پذيرفتيم دو اصل را مدنظر داشته‌ايم: هيچ محدوديتي را دايمي نپذيرفتيم و دوره‌هاي مختلفي دارد. دعواي اصلي ما بر سر غني‌سازي بود كه چند سال باشد، كه ۱۰ سال شد اما براي تثبيت آن ۱۰ سال پذيرفتيم كه تا 15 سال مركز غني‌سازي جديد نسازيم. اصل دوم اين است كه بر اثر پذيرش اين محدوديت‌ها هيچ نيازي از كشور تعطيل نمي‌شود. اين‌طور نيست كه نيازي را تعطيل كرده باشيم تا اعتمادسازي كنيم. اگر ۱۵ سال ديگر مركز غني‌سازي نمي‌سازيم به‌اين معنا است كه احتياجي هم به آن نداريم. فردو و نطنز مي‌تواند بعد از ۱۰ سال، يك ميليون سو توليدي داشته و پنج نيروگاه را تامين كند.
در نظارت‌هايي كه پذيرفتيم مهم‌ترين اصل آن پروتكل الحاقي و كد 1/3 است كه اين را در گذشته نيز پذيرفته بوديم. در پذيرفتن نظارت‌ها نيز دقت كرديم كه سوءاستفاده از نظارت‌ها صورت نگيرد. ما با اصل نظارت مشكلي نداريم. وقتي برنامه هسته‌اي مخفي نظامي نداريم مي‌توانند هر اندازه كه مي‌خواهند بازرسي داشته باشند. آنچه ما با آن مشكل داريم سوءاستفاده از نظارت است كه به اسم نظارت جاسوسي كنند كه درباره همه اين موارد، مشورت‌ها صورت گرفته است و اگر پيشنهادي باشد قبول مي‌كنيم. در نهايت با توجه به سخنان دكتر جمشيدي كه گفتند امريكا به دنبال مهار ايران است و مذاكرات بخشي از اين استراتژي است. بايد اين سوال را مطرح كنم كه آيا مذاكرات بخشي از اين استراتژي است يا تحريم‌ها؟ اگر قبول داريم كه امريكا به دنبال منزوي و محدود كردن ايران است، بايد بپذيريم كه آنها مي‌خواهند ايران را با تحريم مهار كنند. استراتژي آنها اكنون به استراتژي تحريم محور تبديل شده است. اگر اين مساله را قبول داريم نبايد اجازه مي‌داديم تحريم‌ها اعمال شود و نبايد اجازه دهيم تحريم‌ها ادامه يابد. با اين منطق، مذاكراتي كه منجر به تحريم‌هاي بيشتر مي‌شد، روال غلطي بود. مذاكراتي كه براي يك قطعنامه جديد مشروعيت‌سازي مي‌كرد در استراتژي امريكا بازي مي‌كرد. اگر اعتقاد داريم كه استراتژي امريكا تحريم محور است، بايد تحريم‌ها برداشته شود. دستاوردهايي كه به آن رسيده‌ايم، متعلق به كل ملت ايران است و ارتباطي به اين دولت و آن دولت ندارد. دولت‌ها و تيم هسته‌اي به عنوان خدمتگزار وظيفه خود را انجام مي‌دهند. اين دستاورد، ثمره كار ملتي است كه 10 سال مقاومت كردند. مردمي كه در مقابل تحريم‌هاي اقتصادي كمبودها و فشارها را تحمل و ايستادگي كردند تا دشمن مجبور شود پاي ميز مذاكره بنشيند. دستاورد كساني است كه با توانايي نظامي خود دشمن را نااميد از تهديدهاي نظامي كردند. از تمام منتقدان، مخالفان و مردم مي‌خواهم كه نگاه ملي به موضوع هسته‌اي داشته باشيم و نگاه‌هاي جناحي و فروملي را كنار بگذاريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها