• 1404 چهارشنبه 11 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3225 -
  • 1394 سه‌شنبه 1 ارديبهشت

سعدي براي همه

سيد علي ميرفتاح

امروز روز سعدي است و من گفتني‌هايم را به اين مناسبت خجسته در ضميمه كرگدن گفته‌ام. سعدي بزرگ‌ترين آموزگار ما است و هرچه بيشتر به او و فرمايش‌هاي گهربار او توجه كنيم حال و روزمان بهتر خواهد شد. توجه به سعدي حرف زدن درباره سعدي نيست بلكه رجوع به آموزه‌هاي گرانقدر اوست كه خدا را شكر به لطف استادان بسيار، از پس قرن‌ها به ما رسيده است. حرف زدن درباره سعدي هم البته محاسن بسيار دارد اما حسن اصلي از قبل انس و الفت با بوستان و گلستان و قصايد و غزليات نصيب‌مان مي‌شود. ما هر چيزي كم داشته باشيم ماثورات ديني و ادبي كم نداريم و از اين حيث خداوند حجت را بر ما تمام كرده است. ما يك اقبال بلند ديگر هم داريم و آن اينكه خط و ربط‌مان تغيير چنداني نكرده و ما همچنان مي‌توانيم كتاب‌هاي هزار سال قبل به اين طرف را بخوانيم و تقريبا بفهميم. انگليسي‌ها و فرانسوي‌ها و آلماني‌ها هم البته به همان خط و ربط قديم مانده‌اند اما به همان راحتي كه ما متن‌هاي قديمي مي‌خوانيم، آنها نمي‌توانند. ملت تركيه كه بندگان خدا حتي متن 60، 70 سال پيش خودشان را هم نمي‌توانند بخوانند .  چند هفته پيش كه سر تركيه در همين ستون بحث‌مان شده بود، خيلي‌ها براي من نوشتند كه اهالي تركيه با فرهنگند و بعضي‌ها حتي جلوتر رفتند و نوشتند و به دفاع از همسايه غربي نوشتند كه ترك‌ها خيلي پيشرفت كرده‌اند و اروپايي شده‌اند و حتي از ايراني‌ها هم بافرهنگ‌ترند. من ميلي به ادامه بحث نداشتم و پي حرفم را نگرفتم اما بدم نمي‌آمد اين را به منتقدانم مي‌گفتم كه چه فرهنگي است كه آدم نتواند نامه پدربزرگش را بخواند؟ فرهنگ، لباس نيست كه آدم از اروپا وارد كند. فرهنگ تركيب چيزهاي بسياري از جمله تاريخ و ماثورات است. وقتي آدم به عمد خودش را از اين ماثورات بي‌بهره كند، چطور مي‌تواند به فرهنگش ببالد؟ بگذريم و به جايش شكر اين نعمت بيكران را به جا آوريم كه به‌‌رغم همه مصايب و مشكلات و گرفت و گيرهاي‌مان مي‌توانيم سعدي و حافظ و عطار و سنايي بخوانيم و كما بيش يك چيزهايي بفهميم. فرهنگ از آسمان كه روي سرمان نمي‌بارد. دين و تاريخ و رسوم وكتاب و خلقيات انساني را كه روي هم بريزيم، مي‌شود فرهنگ. منتها ما يك مشكل تاريخي‌مان اين است كه قدر داشته‌هايمان را نمي‌دانيم و آنچه خود داريم را از بيگانه تمنا مي‌كنيم. گفت همه حسرت فرهنگ ما را مي‌خوردند، پدرم مي‌رفت سراغ همسايه. حالا قصه ما هم همين است. همه عالم حسرت سعدي و حافظ و مولانا و فردوسي را مي‌خورند ما مي‌رويم سراغ صد پله از اينها پايين‌تر. هر كدام از اينها كه نام بردم قومي را بلكه ملتي را كفايت مي‌كنند. تركيه فقط صاحب قبر رومي است ببينيد چطور در جهان در بوق و كرنايش كرد. انگليسي‌ها ببينيد با شكسپيرشان و فرانسوي‌ها با رمبو چه مي‌كنند. آن وقت ما حتي حضور اين بزرگان را در كتاب‌هاي فارسي مدرسه كمرنگ مي‌كنيم. فارسي مدرسه، سرش را بخورد، امتحان بگيريد ببينيد چند نفر از مديران مملكت سعدي بلدند بخوانند و هوش و گوش‌شان هست كه نصايح او را در كار و بارشان عملي كنند؟ يك بار قبل از اينكه حسن روحاني رسما بر مسند پرزيدنتي تكيه زند از روي تواضع و اخلاص و خيرخواهي خواهش كردم تا فرصت دارند و هنوز كار اجرايي مثل هوار روي سرشان نريخته وقت بگذارند و در محضر يكي از استادان خوش صحبت ادبيات بنشينند و گلستان و بوستان را دوره كنند. مطمئنم حرفم را جدي نگرفتند و سعدي‌خواني را تفنني مغاير كار كلان مملكت‌داري پنداشتند. بعد هم چنان درگير كار و جلسه و سفر و كارتابل شدند كه مجال همين تفنن هم نصيب‌شان نشد. البته ايشان حتما قبلا سعدي خوانده‌اند و فرموده‌هاي او را به ياد دارند اما هنوز هم به جد معتقديم كه سعدي را بايد جدي گرفت و حتي در اوج كار و تلاش هم از او غفلت نكرد. از عمق جان معتقدم اگر روساي جمهور قبل به سعدي بيشتر عنايت مي‌كردند، اوضاع مملكت به مراتب بهتر از اين مي‌شد كه شده است. اصلا من اگر كاره‌اي بودم حتما قانوني وضع مي‌كردم كه از مديركل به بالا هفته‌اي يك روز سعدي بخوانند و اصلا پيش نياز مسووليت‌پذيري را مي‌گذاشتم دوره سعدي ضمن اينكه سعدي اين حرف‌ها را از خودش كه در نياورد. همه اين مطالب شيرين و خوشايند مأخوذ از قرآن و عترتند و آن بزرگوار با خوش‌ذوقي تمام، عربي‌ها را براي‌مان فارسي دلنشين كرده است. اگر ما نصيحت او را جدي مي‌گرفتيم كه «مفرماي كار معظم به نوخاسته» آن وقت اين همه نوخاسته بي‌هنر طلبكار مملكت نمي‌شدند و باتصميمات غلط و احساسي دمار از روزگار مملكت درنمي‌آوردند. از من مي‌شنويد، سعدي براي مذاكره هم حرف دارد و ظريف و تيمش اگر مستظهر به فرمايش سعدي باشند راحت‌تر بر آن ارقه‌هاي هفت خط تاثير مي‌گذاشتند. نگوييد سعدي مال هشت قرن پيش است و حرف‌هايش قديمي و تكراري‌ است. اگر اين حرف را بزنيد معلوم است او را و اصلا ادبيات اين سرزمين را نمي‌شناسيد. اتفاقا سعدي همچنان تر و تازه است و مي‌تواند حال ما را خوش كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها