• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۸ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4463 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۴ شهريور

وقتي همه مثل هم بوديم ...

نيوشا طبيبي

بخشي از طبقه متوسط در ايران، بيش از آنكه درگير فراهم آوردن ضروريات زندگي باشند، مبتلا و گرفتار شركت كردن در مسابقه‌اي نفس‌گير و بيهوده هستند. رقابت و «چشم و هم‌چشمي» حتي بچه‌هاي مهدكودكي را هم گرفتار و مبتلا كرده و به تبع آنها خانواده‌ها هم درگير شده‌اند.

سه دهه پيش از امروز، سال‌هايي كه كشور درگير جنگي نابرابر و تبعات ناخواسته اين درگيري بود، اتفاق عجيبي بين خردسالان افتاد. كساني كه كودكي‌شان را در سال‌هاي اوليه پس از انقلاب سپري كرده‌اند، خوب مي‌دانند كه از چه سخن مي‌گويم. بچه‌ها به دركي بي‌نظير و فراتر از سن خود از شرايط رسيده بودند. خردسالان فهميده بودند كه خواسته‌هاي‌شان را با امكانات محدود موجود منطبق كنند. فرزندان خانواده‌هاي متمولي را مي‌شناسم كه با وجود توانايي، حاضر نبودند لباس و كفش نو به تن كنند يا خوراك گران‌قيمت چشمگير به مدرسه ببرند.

مدارس همه دولتي بودند و بچه‌هاي پولدار و مستضعف و جنگ‌زده و مهاجر همه با هم در يك جا درس مي‌خواندند. اما همان خردسالان به درجه‌اي از مهرباني رسيده بودند كه مراقب بودند مبادا با حرفي، پوشيدن لباس و كفشي يا نمايش تجمل، دل رفيق همكلاس و هم مدرسه‌اي را بسوزانند. نمي‌دانم سير حوادثي كه به سرعت طي شد، تاثيري اينچنين بر بچه‌ها گذاشته بود يا فضاي معنوي و احساسي جنگ؟ يا اساسا آدم‌ها در آن روزگار متفاوت از امروز بودند؟

در يك گردهمايي خانوادگي شنيدم كه بچه كوچك يكي از بستگان كه تازه پايش به مهدكودك باز شده، از پدرش خواسته كه با پرايد براي بردن او به مهدكودك نيايد! باوركردني نيست كه كودكي پنج و شش ساله، نگران وجهه بيروني وضعيت اقتصادي خانواده‌اش است و متاسفانه اين تلقي را پيدا كرده كه ارزش آدمي وابسته به خودرو و لباس و كفش و از اين قبيل است.

البته كه اين نتيجه طبيعي رفتار همه افراد جامعه، رسانه‌ها، راديو و تلويزيون و دستگاه‌هاي فرهنگي كشور است، فاجعه‌اي در كمين ماست كه اگر زودتر چاره‌اي برايش پيدا نكنيم، آينده كشور را تهديد خواهد كرد.

دليلي كه كارمند و مدير و مسوولي را به اختلاس و ارتشا و تقلب و ثروت‌اندوزي از راه ناصواب و از جيب مردم مي‌كشاند، همين ديدگاه مال‌اندوزي و پول‌محوري است. جامعه‌اي كه پول در آن محور و ارزش شد، دچار اين‌گونه خسارت‌ها و مشكلات مي‌شود.

چند روزي به بازگشايي مدارس باقي نمانده، بسياري از خانواده‌ها درگير تجملات مدرسه خواهند شد؛ مجبور هستند هزينه‌هاي گزافي را تحمل كنند تا فرزندشان در رقابت‌ها جا نماند و «كم نياورد». اين رقابت‌ها از پايين‌ترين سنين مدرسه آغاز مي‌شود و تا آخر دبيرستان ادامه دارد. فقط هر سال شكل و حجم و گستردگي آن تفاوت پيدا مي‌كند. بسياري از والدين خود پيشگام و پيشرو در به رخ كشيدن توانايي مالي و اقتصادي خانواده هستند و فرزندان قرباني همين ديدگاه‌هاي پول محور پدر و مادر مي‌شوند.

اي كاش مدارس غيرانتفاعي (ماهيتا با نامي كه بر خود دارند در تضاد هستند) برچيده مي‌شدند و آموزش عمومي رايگان وفق آن چيزي كه در قانون اساسي آمده دوباره برپا مي‌شد تا بچه‌ها از هر طبقه و متعلق به هر تيره و طايفه و صنفي در كنار هم زندگي كنند و از شرايط يكسان تحصيلي برخوردار شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون