• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4497 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۴ آبان

الهان عمر در واشنگتن پست نوشت

شكست استراتژي «فشار حداكثري» بر ايران

ترجمه: هديه عابدي

 

 

در اغلب اوقات سياست تحريم، سياستي نسنجيده و غيرمنسجم بوده و تاثير عكس داشته است.

طي چند سال اخير شاهد بهبود در روابط دوجانبه ايران و امريكا بوديم، اما تحريم‌هايي كه دولت ترامپ عليه جمهوري اسلامي وضع كرد، باعث نابود شدن طبقه متوسط اين كشور شد، خصومت عليه امريكا را افزايش داد و تنش‌ها ميان دو كشور را به سطحي خطرناك رساند. الهان عمر، عضو دموكرات مجلس سناي امريكا كه يكي از مخالفين سرسخت دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا محسوب مي‌شود در مقاله‌اي در واشنگتن پست نوشت: كمتر از 3 هفته پيش بود كه گفت‌وگوي تلفني ترامپ با رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهور تركيه باعث به وجود آمدن موجي از اتفاقات بي‌ثبات‌كننده شد كه امنيت ملي امريكا، خاورميانه و جهان را بر هم زد. آنچه پس از حمله تركيه به شمال شرق سوريه اتفاق افتاد، فاجعه بود. در پي اين حمله، ده‌ها هزار غيرنظامي مجبور به فرار شده‌اند، صدها جنگجوي داعش از زندان گريخته‌اند و شورشيان مورد حمايت تركيه نيز بنا بر مستندات موجود، متهم هستند كه جناياتي را عليه كردها مرتكب شده‌اند.

ضروري است عاملان اين جنايات به خاطر اقدامات‌شان پاسخگو باشند و جامعه بين‌الملل نيز از مردم كردستان حمايت كند. هر دو حزب كنگره امريكا نيز به درستي حمله تركيه را محكوم كردند، اما تنها واكنش عملي‌شان به اين اقدام، اتخاذ يك سياست بود: اعمال تحريم‌هاي سخت.

ترامپ در بيانيه‌اي كه روز 14 اكتبر با موضوع تحريم‌هاي تركيه منتشر كرد، مي‌گويد: اگر رهبران تركيه اين مسير خطرناك و مخرب را ادامه دهند، من كاملا آماده‌ام اقتصاد تركيه را به سرعت نابود كنم. روز سه‌شنبه ترامپ با پايان عمليات تركيه در خاك سوريه، كليه تحريم‌ها را لغو كرد، اما تهديد كرد در صورت تكرار در آينده «تحريم‌هاي فلج‌كننده» بيشتري را عليه آنكارا وضع خواهد كرد.

اين تحولات به خوبي نشان مي‌دهند استراتژي «فشار حداكثري» بر ايران و ونزوئلا سياستي شكست‌خورده است و درست همان طوري كه در مورد اين دو كشور شاهد هستيم اين تحريم‌ها باعث يك فاجعه انساني و ژئوپوليتيك مي‌شوند. در بسياري از موارد براي انتخاب بهترين شيوه عمل در حوزه سياست خارجي، كشور ما متكي بر استفاده از يك مجموعه ابزار محدود و انجام ماهرانه كارها بدون نياز به تمركز بوده است. و در اغلب اوقات، سياست تحريم، سياستي نسنجيده و غيرمنسجم بوده و تاثير عكس داشته است.

تحقيقات نشان مي‌دهند تحريم‌ها به ندرت باعث رسيدن به اهداف مورد نظر مي‌شوند. در بدترين حالت، تحريم‌ها به مردم عادي - كه در بيشتر موارد ظاهرا قصد كمك به آنها را داريم - آسيب مي‌زنند و هيچ تغييري را نيز در رفتار كشور به وجود نمي‌آورند. در مورد ناقضان حقوق بشر نيز تحقيقات نشان مي‌دهند وقتي تحريم‌هاي اقتصادي وضع مي‌شوند، موارد نقض حقوق بشر نسبت به زماني كه تحريمي وجود ندارد، بيشتر اتفاق مي‌افتند.

تحريم‌ها نبايد خود هدف نهايي باشند، اما اغلب بدون اينكه برنامه‌اي براي هدف بعدي داشته باشيم از تحريم به عنوان يك اهرم فشار استفاده مي‌كنيم و به اين نگاه نمي‌كنيم كه آيا تحريم‌ها ما را به اهداف مورد نظر رسانده‌اند يا خير.

طي چند سال اخير شاهد بهبود در روابط دوجانبه ايران و امريكا بوديم، اما تحريم‌هايي كه دولت ترامپ عليه جمهوري اسلامي وضع كرد باعث نابود شدن طبقه متوسط اين كشور شد، خصومت عليه امريكا را افزايش داد و تنش‌ها ميان دو كشور را به سطحي خطرناك رساند.

تحريم‌ها به طور همزمان علاوه بر افزايش اعتبار حكومت ايران در داخل، باعث اتحاد فعالان حقوق بشر و حاكميت ايران در تقابل با اين استراتژي شده است. كمياب شدن داروهاي حياتي يكي از آثار ناگواري است كه در نتيجه تحريم‌ها به وجود آمده است، در صورتي كه مي‌شد به‌راحتي جلوي اين مشكل را گرفت. گروهي از فعالان حقوق زنان اخيرا در بيانيه‌اي نوشتند: مدافعان تحريم ادعا مي‌كنند به فكر مردم ايرانند، اما سياست‌هاي آنها يك ملت را خسته، افسرده و نااميد كرده است. تحريم و فشار اقتصادي، بدنه يك جامعه را هدف قرار مي‌دهد.

همين منطق واپس‌گرا در مورد ونزوئلا نيز صدق مي‌كند؛ جايي كه دولت ترامپ قصد داشت نيكولا مادورو را با تحريم‌هاي گسترده عليه نفت و بانك مركزي اين كشور از حكومت خلع كند، اما در نهايت ونزوئلا را وارد بحراني كرد كه ممكن است حتي منجر به جنگ داخلي شود.

شكي نيست كه بحران اقتصادي ونزوئلا عمدتا ناشي از سوءمديريت دولت ونزوئلا بوده است: مادورو وارث مشكلاتي بود كه قابل‌ حل بودند اما نتوانست به آنها رسيدگي كند. با اين حال تحريم‌هاي امريكا فاجعه اقتصادي ونزوئلا را بدتر كرده است و همين مساله به يك پيروزي تبليغاتي براي مادورو منجر شد. او اكنون مي‌تواند تقصير را گردن امريكا بيندازد و در عين حال قدرت را حفظ كند.

هر دوي اين موارد ناشي از يك مشكل بزرگ‌تر هستند. سياستگذاران امريكا اغلب بدون اينكه احتمال موفقيت يا عواقب انساني را در نظر بگيرند به سرعت حكومت‌هايي را كه با ما موافق نيستند، تحت تحريم قرار مي‌دهند.

انتقاد من به سياست تحريم، شامل همه موارد نمي‌شود. استفاده از قانون ماگنيتسكي كه اشخاص را به خاطر نقض صريح حقوق بشر تحت تحريم قرار مي‌دهد، مي‌تواند مكانيسم مهمي براي پاسخگو كردن افراد باشد، آن هم به اين شرط كه به شكل مستمر استفاده شود، نه اينكه تنها رقباي سياسي‌مان را هدف قرار دهد. كمپين‌هاي تحريم مردمي، مثل جنبش ضد آپارتايد در افريقاي جنوبي نيز مي‌تواند نهادهاي تحت تحريم را وادار كند به دنبال راه‌حلي صلح‌آميز بگردند.

اما تحريم‌هاي اقتصادي اغلب، به جاي اينكه غيرنظاميان را تقويت كنند، طوري طراحي مي‌شوند كه بيشترين رنج را به آنها تحميل مي‌كنند. ما چندين دهه كوبا را تحت تحريم‌هاي همه‌جانبه قرار داديم، اما اين موضوع كوچك‌ترين تأثيري بر دولت كوبا نگذاشت و تنها مردم عادي اين كشور را متحمل رنج‌هاي فراوان كرد. در نهايت باراك اوباما توانست با ديپلماسي و مذاكره مستقيم پيشرفتي را در مساله كوبا حاصل كند.

همين استراتژي در مورد سوريه نيز صدق مي‌كند؛ مي‌توانستيم براي ايجاد يك منطقه حائل در شمال سوريه مذاكره كنيم تا كساني كه خارج از محدوده تحت كنترل دولت بشار اسد قرار دارند بتوانند زندگي صلح‌آميزي داشته باشند و بدين وسيله به تركيه نيز اجازه كشتار كردهاي بي‌گناه را ندهيم. اما حل ريشه‌اي مشكلات نيازمند سياست خارجي‌اي است كه اولويتش جنگ نظامي يا اقتصادي نباشد. وقت آن رسيده كه دست از اتكا بر اين سياست شكست‌خورده و نخ‌نما‌ برداريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون