• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4500 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۱ آبان

به مناسبت درگذشت استاد مظاهر مصفا شاعر و اديب معاصر

شعر آخر شاعر را با خود برد

فاروق مظلومي

 

 

استاد مظاهر مصفا رفت مثل خيلي‌ها كه رفته‌اند. همه مي‌روند. اما تاسف اين است كه كسي نمي‌آيد. او از خاك تفرش آمد و به خاك تفرش بازگشت. دكتر مصفا مرد سعادتمندي بود. سعادت همسر فرزانه و فرزندان خوب را داشت. رفتن در وسط پاييز هم كم سعادت نيست. پاييز در مزار رونقي ديگر دارد. دكتر مظاهر مصفا بنا به اقوال بستگان و دوستان رنج‌خواه نبود اما رنج كشيد و رنج ديد و رنج برد. مرد بود و مرد ماند و مرد مُرد. سخن از رفعت ادبي ايشان در تخصص و بضاعت من نيست، چراكه ارتباط بنده با ادبيات آكادميك و صورت‌هاي شعر فارسي فقط جدّ براي درست خواندن و لذت بردن است همين بس كه استاد مصفا را برجستگان ادبيات و شعر از قصيده‌سرايان و مصححان ممتاز معاصر مي‌دانند. اكنون سوال است كه چرا افرادي همانند استاد مصفا يادشان فقط با مرگ زنده مي‌شود. قبول كه مرگ بزرگان كمتر از زندگي نيست اما عمر هر قدر هم بلند براي بزرگان كوتاه است و چه حجمي از غفلت لازم است تا سال‌هاي حاصلخيزي بزرگان يك كشور را خشكسال كنيم؟ كدام پشيماني و اعتذار مي‌تواند اين غفلت را موجه كند؟ آه مي‌ماند و افسوس. از سال 84 كه با تمهيدات مسوولان وقت، ايشان بالاجبار از همكاري با دانشگاه تهران فارغ شدند 14 سال مي‌گذرد. 14 سال يك عمر نيست 100 عمر است. خانه‌نشيني شاعر و استادي كه از يگانه‌هاي زمانه خود بود، روا نبود اما جفا بود. جز يادمان‌ها و تذكره‌هاي مطبوعاتي كه گاهي هم طراري شبانه و رندي روزانه بودند چه حركت محركي براي حضور مجدد استاد مصفا، جريان‌ساز قصيده انجام شد؟ در آن دوره شايد بعضي از اساتيد دايم‌المحبوب از كمرنگ شدن حضور بزرگان در جوامع ادبي خوشحال نشدند اما ناراحت هم نبودند، چراكه ناراحتي نشانه و عارضه مشهود دارد. انگار تاريخ بزرگواري اين سرزمين را دوباره بايد مرور كنيم.

از تاريخ خلق اين مطلع استاد مصفا بي‌خبرم اما گويي تاريخ انقضا ندارد.

دردا كه آفتابِ مروت به خون نشست

فرياد ‌اي فتي كه فتوت به خون نشست

... مرگ وفاي به عهد است. وفا به اولين عهد بسته بعد از تولد «كه روزي مي‌روم». ما بيشتر از هر معشوق به مرگ فكر مي‌كنيم. مرگ صنم است و روزي در لحظه‌اي عزيز همه‌مان اين ترانه استاد مصفا را كه حسين قوامي در برنامه گل‌هاي رنگارنگ خوانده بود، مي‌خوانيم.

صنما بيا كه به عهد بسته، وفا كنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون