• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4504 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۶ آبان

شاعرانگي در سياست و روشنفكري

رضا مختاري اصفهاني

محمدتقي صبوري معروف به ملك‎الشعرا بهار اگرچه لقب و عنوانش را از شاعري داشت، اما او سياستمدار، روشنفكر، روزنامه‎نگار و اديبي توانا بود. او از شاعري براي حاكمان آغاز كرد و در اولين سروده‎هايش مدح و ستايش مظفرالدين‎شاه و حاكمان خراسان را گفت، اما به مرور زمان شاعري منتقد، آزاديخواه و متجدد شد. از همين رو در شعرش سعي كرد زبان مردمان باشد و در انتقاد از مقابله محمدعلي‎شاه قاجار با مشروطه چنين سرود:

با شه ايران ز آزادي سخن‎گفتن خطاست/ كار ايران با خداست

مذهب شاهنشه ايران ز مذهب‎ها جداست/ كار ايران با خداست

شاهي كه به اعتقاد بهار، همرهانش سفلگان و بيگانگان بودند و اين همرهي او را به سقوط و تباهي مي‎كشاند. او كه با انقلاب مشروطه كسوت شاعرِ مردم را به تن كرده بود، به جاي مدح و ستايش شاه، او را نصيحت مي‎كرد:

پند بپذير ‌اي ملك زين پاك‎گوهر دايگان/ نيكي از زشتان مجوي و ياري از همسايگان

كشور تو خسروا گنجي است، گنجي شايگان/ ترسم اين گنج از كفت شاها برآيد رايگان

شاعرِ مردم بودن اما در نظر بهار، بر وفق مراد آنان سخن‎گفتن نبود. شاعرِ مردم منتقد آنان هم بود. از خصايص نكوهيده عوام انتقاد مي‎كرد و از تعصبات‌شان مي‎ناليد:

دل من خون شد در آرزوي فهم درست/‌اي جگر نوبت توست

جان به لب آمد و نشنيد كم جان كلا م/ داد از دست عوام

شايد بر مبناي همين نگاه بود كه در عرصه سياست محافظه‎كاري كنار گذاشته و برخلاف جريان حاكم بر جامعه از اصلاحات و اقداماتي مانند آموزش نسوان دفاع كند. همين موضوع موجب شد اعتبارنامه‎اش در مجلس سوم با اعتراض سيدحسن مدرس مواجه شود. همچنين در دفاع از اصلاحات از بالا و دولت مقتدر با حسن وثوق‎الدوله همراه شد چرا كه معتقد بود ملت ايران اتكالي است و تحولات تنها از طريق نخبگان و از بالا امكان‌پذير است. البته در حمايتش از وثوق و قرارداد 1919 به گرفتن مبلغي از رييس‎الوزرا هم متهم بود. او اما در اين باره به محتواي قرارداد در اصلاحات اقتصادي، اداري، سياسي و نظامي مي‎انديشيد؛ اصلاحاتي كه بعدها بخشي از آن با كودتاي سوم اسفند 1299 و با سردمداري يك نظامي مجال تحقق يافت؛ اتفاقي كه از نگاه بهار، با سركوب چكمه‎پوشان نظامي همراه بود. شايد در انتقاد از نخبگان مخالف قرارداد كه در تهييج مردمان عوام كوشيدند، اين ابيات را سرود:

از خواص است هر آن بد كه رود بر اشخاص/ داد از دست خواص...

عالم رند نمايد به هزاران تدبير/ عاميان را تسخير

عامي ساده بكوشد به هزاران اخلاص/ داد از دست خواص

بهار با سلطه نظاميان چندان مخالف بود كه با وجود برخي اختلافات با سيدحسن مدرس، با او در فراكسيون اقليت مجلس پنجم همراه شد. اين همراهي اما فرجامي نيافت. رضاخان به شاهي رسيد و بهار از فعاليت‎هاي سياسي كناره گرفت. اين كناره‎گيري اما برايش كنج عافيت به همراه نداشت. مدتي بازداشت و تبعيد را به جان خريد. با اين همه، از تاييد آنچه در مسير اصلاحات و تجدد در دوره سلطنت رضاشاه انجام شد، فروگذاري نكرد. در اين باره حتي اشعاري از جمله در ستايش تاسيس دانشگاه تهران سرود. بهار از اين حيث روشنفكري منحصر به فرد بود. مطلق‎انديشي نمي‎كرد و از تاييد آنچه قبول داشت، حتي اگر توسط مخالفان سياسي‎اش پيگيري مي‎شد، ابايي نداشت. اگرچه به روش اجرا انتقاد داشت، در مقام روشنفكر و روزنامه‎نگار، وكالت مجلس و وزارت را نيز تجربه كرد. شايد بر مبناي همين ويژگي بود كه در نظر منتقدانش، شخصيت ملك‎الشعرا بهار داراي نوسان بود. شاعر روشنفكري كه گويي احساسات شاعرانگي را با منطق سياست و روشنفكري درآميخته بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون