بررسي رفتارهايي كه مانع از جذب توريست به ايران شده است
چگونه ضد گردشگري عمل كردهايم
گروه اجتماعي| بيش از 4 ماه از تشكيل وزارتخانه براي فعاليت در سه موضوع مهم يعني «ميراث فرهنگي»، «گردشگري» و «صنايعدستي» سپري شده است و بيش از گذشته موضوع گردشگري و درآمد حاصل از آن اهميت پيدا كرده است. اين بحث درحالي هميشه مطرح بوده كه درآمدهاي نفتي هيچگاه اجازه عرض اندام به بخشهاي ديگر را نداده است. اما الان وضعيت تغيير كرده است. از يكسو تحريمهاي ناجوانمردانه امريكا حتي رسيدن دارو به ما را دچار مشكل كرده و از سوي ديگر سالهاست كه بزرگان كشور بر پايان وابستگي به نفت تاكيد كردهاند. اينك بيش از هر زمان ديگري در موقعيتي قرار داريم كه به اصطلاح بايد بندناف نفت از بودجه و برعكس آن را ببريم. آنچه به شكلي نامنظم و غيراصولي در سالهاي اخير جريان دارد به ما نشان داده است ايران با وجود نداشتن زيرساختهاي مختلفي كه تحقق گردشگري لوكس را براي ما سخت ميكند اما در شاخهاي چون گردشگري سلامت به خوبي عمل كرده است. در حال حاضر ايران ميزبان توريستهاي سلامت از كشورهاي عربي چه همسايگان غربي و چه كشورهاي حوزه خليجفارس است. موضوعي كه ابتدا مورد توجه كشورهايي نظير عراق، پاكستان و افغانستان بود اينك علاقهمنداني از اروپا هم دارد. اين در حالي است كه در همه اين سالها ايرانيان مقيم خارج پتانسيل بالقوه اين عرصه گردشگري بودهاند. جالب اينجاست كه دولتمردان افغانستان در اين عرصه گلهمند هستند كه ايران چشمش را بر گردشگران سلامت اين كشور بسته و اين پتانسيل دستكم 400 ميليون دلار در سال است. جالبتر اينكه تاسيس و راهاندازي بيمارستان رضوي در مشهد با همين هدف و جذب بيماراني از افغانستان و پاكستان انجام شده بود. اگر از چرايي اين موضوع كه چرا چشم بر گردشگري سلامت افغانها بستهايم يا چرا آن طور كه بايد و شايد نتوانستهايم درآمد حاصل از اين شاخه گردشگري را در توسعه كشور نشان دهيم بد نيست به همانديشياي اشاره كنيم كه نامي متفاوت داشته و به آسيبشناسي چرايي ناتواني ايران در توسعه گردشگري پرداخته است؛ نشست «ضد راهبرد در برنامه گردشگري ايران» كه با هدف بررسي و تحليل برنامهها و شناسايي راهبردهاي ايران براي توسعه گردشگري و جايگاه گردشگري در مقابله با تحريمها برگزار شده است. عليرضا زماني، فعال حوزه گردشگري، سيدامير منصوري، عضو هيات علمي دانشگاه تهران و سعيد شفيعا، عضو هيات علمي پژوهشكده نظر و دبير پنل در گالري نظرگاه به طرح ديدگاههاي خود در اين باره پرداختند. در اين بحث با طرح اين سوال كه «راهبرد دولت پس از انقلاب در مورد گردشگري چه بوده است؟» موضوع را به چالش كشيد.عليرضا زماني با بيان اين نكته كه وزارتخانه شدن سازمان گردشگري، اين نهاد را صاحب متولي كرده است، اضافه كرد: «در 30 سال گذشته، گردشگري در روندي رو به رشد در حال ارتقا است. در زمان جنگ، اولويتهاي كشور اجازه پرداختن به گردشگري را نميداد، در دوره سازندگي هم گردشگري دغدغه دولت نبود و در سالهاي ۷۷ و ۷۸ هم گروههاي فشاري در داخل ايران، مخالف حضور گردشگر خارجي بودند.» او در بيان دليل اين عدم پذيرش گفت: «شايد هنوز يك باور عمومي در علما و صاحبنظران ما وجود دارد كه عليرغم تاكيد بر مهماننوازي و ذكر آيات و احاديث درباره گراميداشت مهمان، توريست خارجي را به سادگي نميپذيرند. به نظر من اين باور غلط ناشي از اين است كه ما فرهنگ خود را در مقابل فرهنگ مهمان، غالب نميدانيم و اين ترس وجود دارد كه فرهنگ مهمان روي فرهنگ ما اثر بگذارد.»زماني، يكي از دلايل نداشتن راهبرد در گردشگري را فقدان نظام جامع آماري و در نتيجه نبود الفباي برنامهريزي براي گردشگري دانست. او افزود: «از طرفي تغيير مرتب روسا و متوليان گردشگري در ايران امكان به ثمر نشستن برنامههاي مديران را كم ميكند.»
سيدامير منصوري با تعريف ضدراهبرد درباره عملكرد كشور در حوزه گردشگري گفت: «ضد راهبرد، اقداماتي است كه در جهت منكوب كردن، حذف و تضعيف فرآيند توسعه صورت ميگيرد. اقدامات اين سالها در زمينه گردشگري، مجموعه ضدراهبردهايي را رقم زده كه با توسعه گردشگري مغاير است.» او تشريح كرد: «باور غلط عمومي در ايران، رونق گردشگري را افزايش تعداد گردشگر خارجي ميشناسد. اولين برنامهها در دولت آقاي هاشمي رفسنجاني براي رونق گردشگري نوشته شد و سازمان برنامه عدد بزرگي را به سود حاصل از گردشگري خارجي اختصاص داد و اين يعني در اولين قدم سراغ آخرين هدف رفتن. چنين اقدامي كه براي توسعه گردشگري انجام ميشود بيش از توسعه در جهت تخريب و توقف آن حركت ميكند.» منصوري اضافه كرد: «راهبردي كه به آن توجه نشده است، توسعه گردشگري داخلي است. در عرصه گردشگري داخلي، ما چند تعطيلات ملي و غيرهدفمند داريم كه در آنها با بيشترين تعداد مسافر در طول سال مواجهيم؛ يك موج عظيم گردشگر در ايران سفر ميكنند و پس از آن تا مدت طولاني گردشگري داخلي تعطيل ميشود. كشور بايد تعطيلات ملي را مديريت كند، براي گردشگري اقشار كمدرآمد برنامه داشته باشد و درباره گردشگري و نحوه استفاده از منابع آن، آموزش و فرهنگسازي كند. از راه رونق گردشگري داخلي است كه گردشگري خارجي توسعه مييابد. تا زماني كه تجارتهاي وابسته و زيرساختها، توان پاسخگويي به گردشگر داخلي را نداشته باشند، گردشگري خارجي هم رونق نخواهد گرفت.» شفيعا با ذكر فقدان نظريه مبنا در گردشگري ايران گفت: «ما در اين دوران يا نظريهاي براي گردشگري نداشتيم و يا نظر غلطي داشتهايم. نظرياتي كه پايه علمي نداشته يا تقليد از ساير نظريات بودهاند.»او همچنين درباره نسبت گردشگري با اقتصاد مقاومتي از سخنران پرسيد. منصوري در پاسخ به اين سوال گفت: «بعد از جنگ جهاني دوم كه كشورهاي غالب، بخش بزرگي از منابع خود را صرف جنگ كرده بودند، اقدام به راهسازي و ساخت مسكنهاي اجتماعي كردند. غرب بي پول با اين دو برنامه، يك بازار شغلي بزرگ به راه انداخت كه عده زيادي در آن مشغول به كار شدند. گردشگري داخلي در وضعيت فعلي ايران چنين نقشي را ايفا ميكند. رونق گردشگري داخلي سبب گسترش بازار كار، سرزندگي اجتماعي و افزايش همبستگي ملي ميشود. اقتصاد مقاومتي جز آرمانهاي اقتصادي، يك هدف ديگر هم دارد. از اقتصاد مقاومتي توقع دو كار ميرود: اول توسعه اقتصاد و دوم كمك به رشد همبستگي ملي.»