• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4573 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۷ بهمن

بحران سرمايه اجتماعي

عبدالكريم حسين‌زاده

در بحران‌هاي متنوعي كه ممكن است يك جامعه با آنها دست و پنجه نرم ‌كند همواره در ميان آنها بحران‌ سياسي چه از نوع داخلي و چه از نوع خارجي و البته بحران اقتصادي بيشتر به چشم مي‌آيد و اصحاب رسانه و سياست هم بيشتر به آنها مشغول هستند. جامعه امروز ايران اما دچار نوعي بحران سرمايه اجتماعي است كه به ‌دليل اهميت و تاثيرگذاري‌اش بايد هم ارز بحران‌هاي ديگر مورد توجه قرار گيرد اما چون نگاه بيشتر ما به رصد و تحليل سياست و اقتصاد عادت كرده و لاجرم آنها را علت وجودي بحران‌هاي ديگر مي‌شناسيم از توجه به بحراني كه در حوزه سرمايه اجتماعي به آن دچار شده‌ايم و مي‌تواند پيامدهاي به ‌شدت مخربي براي كشور متنوع ايران به لحاظ فرهنگي و اجتماعي داشته باشد، كم‌ و بيش غافل هستيم.

سرمايه اجتماعي درباره كيفيت زندگي گروهي و ارتباطات بخش خرد و كلان و ميزان بر ارزش‌ها، هنجارهاي مشترك، مسووليت‌پذيري، احساس وجود هويت‌ جمعي، اعتماد و صداقت در يك جامعه است و سرراست‌ترين آدرس براي وجود بحران سرمايه اجتماعي در ايران، كاهش اعتماد در سطوح مختلف جامعه و ارتباط اعضا و بخش‌هاي مختلف آن با يكديگر است كه با پديده‌هايي مانند نارضايتي عمومي و افزايش ميزان يا درخواست براي مهاجرت ارتباط دارد.

در ميان همه وجوه سرمايه اجتماعي، اعتماد جايگاهي ويژه دارد و به نوعي مي‌توان آن را معادل سرمايه پايه در حوزه اقتصادي دانست. اتفاقا حرف من اين است كه ما درباره اين سرمايه پايه در حوزه اجتماعي دچار بحران جدي هستيم؛ به ‌طوري كه بحران اعتماد نه ‌تنها قابل‌ كتمان نيست كه به مرز هشدار رسيده و به همين دليل براي رسيدگي به آن بايد جايگاه خاصي روي ميز كار حكومت روشنفكران و گروه‌هاي سياسي به‌ ويژه اصلاح‌طلبان وجود داشته باشد.

اما شواهد و قرائن مي‌گويند اينگونه نيست و در موقعيت‎هايي مانند اعتراض‌ها يا هواپيماي اوكرايني نسبت به بحران اعتماد و پيامدهاي آن «پرت» رفتار مي‌كنيم. درباره اعتراض‌ها از نوع توجه و تقسير از موضوع تا پوشش رسانه‌هاي رسمي و تقليل آن به شعار و ناسزاي سياسي «مشتي ضدنظام» تنها جهت تسريع كاهش سرمايه اجتماعي عمل كرده است.

تكذيب 3 روزه دليل اصلي سقوط هواپيماي اوكرايني توسط منابع رسمي و رسانه‌هاي داخلي هم در حالي اتفاق افتاد كه عالي‌ترين مقام‌هاي كشورهاي درگير در موضوع و رسانه‌هاي فارسي‌زبان خارجي مدام بر علت اصلي سقوط يعني اصابت موشك تاكيد داشتند. باور من اين است كه در همين 2 فقره هنوز قوه عاقله حكومت ما نسبت به آنچه درباره سرمايه اجتماعي اتفاق افتاده از خواب بيدار نشده و به عبارت ديگر هنوز تحليل درستي از پيامدهاي فوق مخرب اين دو ماجرا در كاهش ميزان اعتماد داخلي به حكومت ندارد.

 

اصلاح ‌طلبان و سرمايه اجتماعي

از آنجا كه موضوع اصلي اين سلسله ‌يادداشت‎ها، آسيب‌شناسي عملكرد اصلاح‌طلبان است بايد به اين نكته اشاره كنم كه اصلاح‌طلبان هم نسبت به بحران سرمايه اجتماعي حساسيت و واكنش درخوري نداشته‌اند. واقعيت آن است كه از سال 92 تا امروز به شهادت مجموع واكنش‌هايي كه در شبكه‌هاي اجتماعي در جريان بوده و هست همچنين نظرسنجي‌ها، ميزان رضايت بالايي از عملكرد ما اصلاح‌طلبان در جامعه به ‌ويژه پايگاه اجتماعي اين جريان وجود ندارد. البته بخش كوچكي از اين نارضايتي را مي‌توان به پيامدهاي طبيعي حضور در قدرت ربط داد و استدلال كرد كه تنها ديكته نانوشته غلط ندارد اما بخش بزرگي از اين نارضايتي ناشي از نوع عملكرد اصلاح‌طلبان در قدرت است. به نظر من مجموعه ما يعني اصلاح‌طلبان پس از پيروزي دولت اول آقاي روحاني در سال 92 و پس از پيروزي در انتخابات مجلس 94 و شوراي شهر 96 هيچگاه ماموريتي روشن در ارتباط با پايگاه اجتماعي اصلاح‌طلبي در جامعه تعريف نكرديم و بيشتر درگير خودمان بوديم تا آنها. عملكرد اصلاح‌طلبان هم هيچ تناسبي نسبت به وعده‌هايي كه در انتخابات مطرح شد، نداشت. حتي در روزهايي كه پايگاه اجتماعي ما اصلاح‌طلبان به صدا درآمد و مابه‌ازاي راي خودش را در عمل مطالبه كرد باز هم تفسير درستي از اين انتقادها و روش‌هاي درستي براي روبه‌رو شدن با آن ميان اصلاح‌طلبان وجود نداشت. با اين اوصاف كاهش سرمايه اجتماعي اصلاح‌طلبان ازجمله كاهش اعتماد به آنها امري محتوم بود و قابل پيش‌بيني.

از طرفي اصلاح‌طلبان نسبت به كليت موضوع سرمايه اجتماعي در جامعه هم تعهداتي دارند كه ناشي از ماهيت و نگاه آنها به موضوع تغييرات بطئي و سازنده است. اگر قرار باشد كه تغييرات مثبت در جامعه نه به ‌طور دفعي كه به شكل تدريجي و همراه با مشاركت و همراهي مردم و حكومت اتفاق بيفتد، سرمايه اجتماعي يكي از مهم‌ترين كانون‌هاي تفكر و برنامه‌ريزي فعاليت اصلاح‌طلبانه خواهد بود اما واقعيت ماجرا اين است كه اصلاح‌طلبان تاكنون توجه كافي را به اين موضوع حياتي مبذول نداشته و پرداخت به آن از حد حرف‌هاي تئوريك محض فراتر نرفته است. البته اقارير بنده به عنوان يك اصلاح‌طلب به هيچ عنوان نافي نقش تاثيرگذار و منفي روش‌هاي رسمي و نيروهاي مقابل اصلاحات در كاهش سرمايه اجتماعي نيست اما از طرف ديگر نمي‌توانم، مدعي شوم كه اصلاح‌طلبان هم در اين سال‌ها و دست‌كم از 92 به بعد چهارچشمي موضوع سرمايه اجتماعي را رصد كرده‌اند و براي حفظ آن در سطح پايگاه اجتماعي خودشان يا پيگيري ماجرا به عنوان يك موضوع و پروژه ملي برنامه داشته‌اند.

نه، واقعيت اين نيست! ما وجود سرمايه اجتماعي را هرگز جدي نگرفته‌ايم و در همين راستا نه آسيب‌هاي جدي وارد شده بر آن را ديده‌ايم و نه در راستاي حفظ و توليد آن كوشيده‌ايم و درنهايت هرگز نپذيرفتيم كه كاهش اقبال مردم به ما تابعي از كاهش ميزان سرمايه اجتماعي ماست.

اصلاح‌طلبان و پايگاه اجتماعي به ‌لحاظ مفهوم سرمايه اجتماعي از سال 76 تاكنون در موقعيت‌هاي مختلفي قرار داشته‌اند:

يكم؛ سرمايه اجتماعي بالا كه نمود آن همراهي و همدلي كامل پايگاه اجتماعي با اصلاح‌طلبان كه نمونه آن انتخابات رياست‌جمهوري ۷۶، مجلس ششم و تن دادن به انتخاب از ميان گزينه بد و بدتر به حرف اصلاح‌طلبان در انتخابات ۹۲، 94 و ۹۶ است.

دوم؛ كاهش سرمايه اجتماعي درحالت دلخوري كه نمود آن انتقادها و انتظارهاي محقق ‌نشده پايگاه اجتماعي در نيمه راه مجلس دهم و دولت دوازدهم است.

سوم؛ سقوط سرمايه اجتماعي كه در اين مرحله پايگاه اجتماعي در حالت تذكر و قهر جدي قرار گرفته كه نمود آن از حوادث دي ‌ماه ۹۶ تا آبان ‌ماه ۹۸ را مي‌توان ديد.

چهارم؛ تبديل سرمايه اجتماعي به ضد خود. در اين حالت پايگاه اجتماعي مقابل ما يا به تعبيري بر ما خواهد بود.

ما اصلاح‌طلبان در همه اين سال‌ها درباره ايجاد، حفظ و ‌افزايش سرمايه‌ها كنشگران هدفمندي نبوديم كه بيشتر تماشاگر بوديم. متاسفانه اين روزها اصلاح‌طلبان در حال نزديك شدن به مرحله چهارم يعني تبديل سرمايه اجتماعي به ضد خود هستند و براي جلوگيري از اين اتفاق و حركت در مسير ترميم و تحليل، نيازمند برنامه‌ريزي و حتي دلسوزي خاصي هستيم. در شماره‌هاي آتي به اين موضوع بيشتر خواهم پرداخت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون