درباره سياستمداري كه پيشنويس قانون اساسي را نوشت
حسن حبيبي؛ از پاريس تا تهران
تكنوكراتي محافظهكار يا سياستمداري مورد وثوق همه جناحهاي سياسي، معاون اول دو دولت جمهوري اسلامي يا نويسنده پيشنويس قانون اساسي، پايه ثابت كاريكاتورهاي «گل آقا» يا شاعر عاشق «ايران»؛ تفاوت چنداني ندارد چگونه توصيفش ميكنيد، مهم نيست به خط مشي او علاقه داريد يا خير. «حسن حبيبي» نامي است كه دهها سال بعد و هنگام مرور تاريخ ايران نميتوان از آن چشمپوشي كرد.
حسن حبيبي سال 1315 در تهران به دنيا آمده بود و پس از آنكه تحصيلات حوزوي را پشت سر گذاشت به فرانسه رفت. او در جنوب فرانسه و ۹۰۰ كيلومتري پاريس زندگي ميكرد و تا 2 روز قبل از سفر علي شريعتي به انگلستان و درگذشتش در آنجا، ميزباني او را در فرانسه عهدهدار بود. حبيبي با شدت گرفتن اقدامات انقلابيون و حضور امام خميني، بنيانگذار انقلاب در نوفللوشاتو از شخصيتهاي موثر در محل اقامت او و يكي از رابطان امين ايشان در فرانسه به حساب ميآمد كه در همان جا دست به تدوين پيشنويس قانون اساسي زد. پيشنويسي كه بعدا به رويت رهبر انقلاب و مراجع وقت رسيد و ايشان با ملاحظاتي آن را تاييد نمودند.
حبيبي بعد از آنكه همراه با بنيانگذار جمهوري اسلامي به تهران آمد، مسووليتهاي مختلفي را عهدهدار شد ولي به واسطه روحيات انقلابي خود به عضويت حزب جمهوري اسلامي درآمد. حسن حبيبي در نخستين دوره انتخابات رياستجمهوري ايران كه در سال ۱۳۵۸ برگزار شد، كانديدا شد و مورد حمايت حزب جمهوري اسلامي نيز قرار گرفت اما در نهايت نتوانست رداي رياستجمهوري را به تن كند و با ۶۷۶ هزار رأي پس از ابوالحسن بنيصدر و احمد مدني در رده سوم قرار گرفت. او همچنين سال 76 نيز در آستانه دومين تلاش خود براي رسيدن به كرسي رياستجمهوري با دعوت حزب كارگزاران سازندگي قرار گرفت ولي درنهايت با كانديداتوري سيدمحمد خاتمي از جانب منتهااليه چپ سياست ايران از كانديداتوري خودداري كرد تا آراي اين جريان برابر ناطق نوري و محمدي ريشهري نشكند.
حسن حبيبي دوازدهم بهمن ماه سال 91 در 75 سالگي پس از سالها فعاليت در مسووليتهاي مختلف درگذشت. «شفيقه رهيده» همسر او بعد از درگذشتش در جريان گفتوگويي او را فردي به دور از افراط و تندروي توصيف و از علاقه و دوستي نزديكش با آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني، رييس فقيد مجمع تشخيص مصلحت نظام سخن گفت. او در بخشي از اين گفتوگو درباره نوع نگاه حسن حبيبي به حجاب و موسيقي اظهار كرد:«دكتر حبيبي موسيقي را خوب ميشناخت و به خيلي از كنسرتها ميرفت و كنسرتي نبود كه او را دعوت كنند و نرود؛ جزو محالات بود. با آقاي چكناواريان دوست بود و هر وقت به ايران ميآمد حتما او را ميديد. هم موسيقي كلاسيك را ميشناخت و هم موسيقي اصيل ايراني و هم موسيقي فعلي را. راجع به شاهنامه هر جا برنامه بود، ميرفت؛ از اين چيزها پرهيز نداشت. درباره حجاب نيز تندروي نداشت. يكي از خصوصيات آقاي دكتر اين بود؛ چيزهايي كه داخل دولت ميگذشت، را نميگفت و ما هيچگاه نميفهميديم چه گذشته و هرگز نميفهميديم ايشان كجا به مسافرت ميرود. رانندهاش به ما ميگفت، چمدان دكتر را آماده كنيد و از حرفهاي راننده دكتر ميفهميديم كه مثلا دارند به برزيل ميروند. آقاي دكتر راجع به مسائلي كه به دولت ارتباط داشت، حرف نميزد. در هر حال شخص تندي نبود در هيچ زمينهاي و از هر نوع افراطي متنفر بود و بدش ميآمد. حجاب را ميگفت، رعايت كنيد ولي نوعش را تعيين نميكرد.»