• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4661 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۷ خرداد

ابراهيم رحيم پور، معاون سابق وزيرامورخارجه در گفت‌وگو با« اعتماد»:

چين آماده نشان دادن كارت زرد به ايالات متحده است

ميثم سليماني

ايران و چين پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 57 به شكل آهسته و پيوسته روابط خود را به يكديگر نزديك‌تر كردند. هرچند در اين مسير موانعي از جمله تحريم وجود داشت اما هيچگاه اين موضوع باعث نشد توسعه روابط ادامه پيدا نكند. حالا در دوره‌اي كه جنگ سرد ميان چين و امريكا در بحبوحه شيوع ويروس كرونا در جهان آغاز شده است، اين سوال مطرح مي‌شود كه ايران در كجاي اين جريان قرار دارد و آيا چيني‌ها نيز حاضر خواهند بود در مواقع حساس كنار ايران قرار گيرند.

ابراهيم رحيم‌پور معاون سابق وزير امورخارجه در گفت‌وگو با «اعتماد» به سوالات در اين باره پاسخ مي‌دهد.

 

نگاه چين نسبت به ايران در دوره پيش از برجام چگونه بود؟

چيني‌ها در پنجاه سال اخير به مرور سياست‌هاي خود را مدون‌تر و اهداف مدنظرشان را با يك آرامش و سرعت نسبتا كم دنبال كردند. اين سياست در قبال تمام كشورها از جمله ايران يكسان بود. پس از انقلاب اسلامي چيني‌ها به مرور خود را با وضعيت جديد در ايران تطبيق دادند و مي‌توان گفت كه سرمايه‌گذاري‌هايي نيز انجام دادند. اين سرمايه‌گذاري‌ها در ابتدا ابعاد اقتصادي نداشت اما در ابعاد ديگري موفق شدند اين سياست را طراحي كنند. نگاه چيني‌ها نسبت به همسايگان غربي خود مثبت‌تر از همسايگان جنوبي بود. شوروي در آن دوران وضعيت خاص خود را داشت و پس از آن افغانستان، پاكستان و ايران در نگاه چين جايگاه ويژه‌اي را به خود اختصاص داده‌بودند. چيني‌ها براي رشد و توسعه نيازمند انرژي و به خصوص نفت بودند و غني بودن ايران از نفت باعث شد چيني‌ها براي جبران اين كمبود روي ايران حساب ويژه‌اي باز كنند. همزمان سياست‌هاي ضدامريكايي ايران به علاوه تبديل شدن آن به يك قدرت منطقه‌اي باعث شد چين رفته رفته در محاسباتش براي ايران حساب ويژه‌اي باز كند.

آيا چيني‌ها پس از برجام نسبت به نزديكي ايران به غرب ناراحت و يا نگران شدند؟

ايران در زمان رياست‌جمهوري آقاي احمدي‌نژاد يا به زبان ديگر در دوره تحريم قبل از برجام كارهاي بسياري براي كاهش اثرات تحريم انجام داد. در آن دوران به دليل اينكه مجبور بوديم با تحريم دست و پنجه نرم كنيم، چيني‌ها نيز از شرايط به وجود آمده براي ايران منتفع شدند و اين شرايط باعث شد تا به ايران نزديك‌تر از پيش شوند. ايران اگرچه در حجم اقتصاد چين از جايگاه قابل توجهي برخوردار نيست، اما در همين مقياس كم به اندازه خود توانستيم به پيشبرد مسير پيشرفت چين كمك كنيم. در طول مذاكرات برجام شاهد بوديم كه چيني‌ها هرچند در مذاكرات حضور داشتند اما چندان مانند امريكا و اروپا براي پيشبرد آن پيشتاز نبودند. از همين رو پس از پايان مذاكرات و موفقيت برجام، اين احساس براي چيني‌ها به وجود آمد كه ديگر شريك اول ايران به مانند دوره پيش از برجام به لحاظ اقتصادي نيستند. واقعيت آن است كه دو سوم از حجم تجارت خارجي ايران تا پيش از برجام با چيني‌ها بود. اين موضوع به مرور با سيگنال‌هاي مختلفي كه ديده مي‌شد به سمت كمتر شدن سوق پيدا كرده و حتي كميت و كيفيت آن به مرور كاهش پيدا كرد . چيني‌ها اين شرايط را با دقت رصد مي‌كردند و براي‌شان علامت سوال‌هايي در اين زمينه مطرح شده بود.

در توافق مشاركت راهبردي كه ميان چين و ايران به امضا رسيد آيا توانستيم از فرصت‌هاي موجود در آن بهره لازم را ببريم؟

سفر شي جين پينگ رييس‌جمهور چين به تهران كه پس از 13 سال انجام شد، سفر بسيار مهمي بود و اسناد امضا شده ميان مقام‌هاي طرفين نيز بيشتر جنبه اقتصادي داشت. سند راهبردي كه ميان ايران و چين به امضا رسيد هرچند تعهد‌آور بود اما به نظر من سند بسيار قوي نبود. اين سند را نمي‌توان به اندازه‌اي راهبردي تلقي كرد كه بين دو كشور يك چسبندگي ايجاد كند. شايد راهبردي كه چيني‌ها در همان دوره با پاكستاني‌ها داشتند بسيار از ما قوي‌تر بود. اين نزديكي هم در سند امضا شده ميان دو كشور و هم در عرصه عملياتي كاملا مشهود بود. به خصوص اينكه در بحث راه ابريشم شاهد آن هستيم كه چيني‌ها چگونه در حال سرمايه‌گذاري براي اتصال مرزهاي خود به پاكستان هستند كه در نهايت اين مسير در بندر گوادر پاكستان به سرانجام مي‌رسد. از همين رو در خصوص سند مشاركت راهبردي ميان ايران و چين بايد گفت كه بيشتر سندي روي كاغذ بود و جنبه عملياتي پيدا نكرد . شايد بايد گفت كه متن اين سند نيز چندان قوي تنظيم نشده بود.

نگاه چين در دوره جديد تحريم عليه ايران چه تفاوتي با دوره قبلي تحريم‌ها در سال ۹۱ كرده است؟

در اين زمينه بايد تفاوت‌هاي زماني را در نظر گرفت.چيني‌ها در شرايطي براي همكاري در زمينه كاهش فشار تحريم وارد شدند كه ديگر دوره اوباما نيست بلكه دونالد ترامپ رييس‌جمهور امريكا است و چين نيز تا حدي تحت فشار و تحريم قرار دارد. از همين رو يك تفاوت ماهوي در اين زمينه قابل مشاهده است. از سوي ديگر احتياط‌هاي چين بيشتر شده و حتي در زمينه خريد نفت از ايران تقريبا به صفر نزديك شده و از اين جهت پيش‌تر چنين شرايطي را نداشتيم و چيني‌ها بيشتر حفظ ظاهر را انجام مي‌دهند و حاضر نيستند به خاطر ايران شاهد تشديد تنش در رابطه با ايالات متحده باشند.

آيا چين حاضر خواهد بود در بحث تمديد تحريم‌هاي تسليحاتي عليه ايران با امريكا مشاركت كند؟

در بحث تمديد تحريم تسليحاتي عليه ايران به نظر نمي‌رسد كه در اين زمينه چيني‌ها موافق باشند. چين و روسيه قاعدتا با تمديد آن موافقت ندارند. لزوما نمي‌توان از اين اتفاق يك حركت كاسب‌كارانه چيني به صورت اصولي برداشت كرد. چرا كه آنها با اين نوع رفتارهاي ترامپ عليه ايران موافق نيستند و چين هم اگر بخواهد در اين زمينه كرنشي انجام دهد با مشكلات جدي‌تري مواجه خواهد شد. از همين رو اينجا صحنه‌اي است كه قاعدتا چيني‌ها قصد دارند كارت زرد را به امريكايي‌ها نشان دهند.

در جنگ سردي كه به نظر بسياري ميان امريكا و چين در گرفته ، ايران در رقابت بين اين دو قدرت بزرگ از چه جايگاهي برخوردار است؟

اگر بخواهيم در خصوص جنگ سرد ميان چين و امريكا سخن بگوييم، بايد گفت تنش‌ها از سطح جنگ سرد در حال بيشتر شدن است. چرا كه جنگ تنها به صحنه تبليغاتي محدود نشده است بلكه ابعاد آن به صحنه‌هاي اقتصادي، تكنولوژي و بين‌المللي كشيده شده است. اخيرا در بحث كرونا شاهد آن هستيم كه وضعيت بغرنجي در روابط ميان طرفين به وجود آمده است. برخي نيز نگران كشيده شدن اين شرايط به ابعاد نظامي هستند كه من چنين چيزي را استنباط نمي‌كنم. چرا كه هيچ يك از دو كشور به نفع خود نمي‌بينند كه تنش‌ها را وارد ابعاد نظامي كنند. در اين صحنه ايران جايگاهي دارد. البته بايد اين جايگاه مورد تبيين قرار گيرد تا مشخص شود كه جايگاه ايران تا چه حد مي‌تواند نقش اساسي و كليدي در اين موضوع ايفا كند. ولي وزنه ايران، وزنه مهمي است كه قاعدتا بايد موقعيت خود را در نظر بگيرد. ولاديمير پوتين رييس‌جمهور روسيه مثالي دارد كه عنوان مي‌كند، هنگامي كه دو فيل با يكديگر مبارزه مي‌كنند، ميمون زيرك بايد منتظر باشد. حالا نيز به نظر مي‌رسد شير ايران بايد بيننده اين نبرد باشد و در اصل بايد با در نظر گرفتن منافع ملي در اين صحنه به سمت يك تجديد قوا براي مسائل مهم ديگري كه قاعدتا در سال‌هاي آينده پيش روي خود خواهيم داشت.

در جنگ سرد ميان چين و امريكا، آيا ممكن است ايران تبديل به وجه‌المصالحه ميان دو كشور شود؟

مشكلات ميان امريكا و چين از وزن قابل توجهي برخوردار است و بعيد به نظر مي‌رسد مساله ايران تبديل به بهايي شود كه چيني‌ها بتوانند مشكلات‌شان را با امريكا با پرداخت آن حل كنند. هرچند كه موضوع ايران مي‌تواند تبديل به بخشي از چالش‌هاي چين و امريكا شود ولي چالش‌هاي دو كشور فراتر و بالاتر از اين موقعيت است. اگر در سطح كلان‌تر به موضوع نگاه كنيم صحبت از برتري در دنيا و ايجاد نظم نوين جهاني است. در عالم سياست نيز اگر نگاه كنيم، هنگامي كه امريكايي‌ها وارد ايران شدند، اين كشور در دوره‌اي كه ميان كشمكش روسيه و بريتانيا قرار داشتيم براي ما مفيد واقع شد و تبديل به نيروي سومي شد كه به ايران ورود پيدا كرد و حركات خوبي نيز انجام داد. اما ديديم كه شرايط امريكا پس از جنگ جهاني دوم در ايران چگونه شد. از همين رو به رويكرد چين نسبت به ايران اكنون مي‌توان يك نمره‌اي داد ولي اين نمره قطعا تاريخ مصرف دارد و با تغيير شرايط رويكرد نسبت به ايران نيز تغيير خواهد كرد. از طرفي هرچيزي در عالم سياست ممكن است ولي حتي اگر چين روزي بخواهد با ايران نيز قطع رابطه كند كمكي به حل مساله چين با امريكا نخواهد شد.

آيا چيني‌ها حاضرند به صورت رسمي با ايران مذاكره‌اي براي فروش تسليحات انجام دهند يا خير و آيا ما مذاكراتي پيش‌تر در اين زمينه داشته‌ايم؟

در خصوص بازار تسليحات كه بخشي از آن رسمي و علني است به مانند مذاكراتي كه ميان امريكا و عربستان شكل گرفت و رقم آن نيز به صورت رسمي اعلام شد. اما درصد ديگري از اين تجارت علني نيست و اگر مقايسه با نفت كنيم، بخشي از اين تجارت علني و بخش ديگر به واسطه دلال‌ها روي كشتي و ساير مناطق انجام مي‌شود كه به صورت رسمي به ثبت نمي‌رسد. از همين رو به نظر نمي‌رسد كه چيني‌ها علاقه‌اي براي ورود به مذاكرات رسمي با ايران در اين زمينه داشته باشند. چرا كه قصد ندارند چالش جديدي بين خود و امريكا ايجاد كنند. هنگامي كه آنها مي‌توانند از طرق ديگر بدون چالش با امريكا اين كار را انجام دهند چرا بايد وارد مذاكراتي شوند كه براي آنها مشكل‌ساز باشد. اين سياست براي كشورهايي است كه سياست‌شان به لحاظ تبليغاتي درگيري‌هاي علني است و چيني‌ها هيچگاه در اين مسير نبودند. حتي در خصوص متحدشان كره شمالي را اگر در نظر بگيريم، تحريم‌هاي كره شمالي را در شوراي امنيت پذيرفتند و اين مساله را نيز رعايت مي‌كنند.

آيا ممكن است با بالاگرفتن چالش ميان چين و امريكا، ايران مجبور به انتخاب يك سوي اين درگيري شود؟

ايران در بحث تنش ميان چين و امريكا سياست بي طرفانه‌اي را دنبال نكرده است. نه اكنون چنين رويكردي داريم و نه در شرايطي كه تنش نيز بالاتر برود. تنها در شرايط نظامي كه به نظر من درگيري ميان دو كشور وارد فاز نظامي نخواهد شد، ايران مي‌تواند يك ظاهر بي‌طرفانه را دنبال كند كه قاعدتا عاقلانه است. اما در تنش بيش از اين طبيعتا ايران به چين نزديك‌تر است و ابايي هم از آن ندارد كه با سياست‌هاي چين همراهي و با سياست‌هاي امريكا در جهان مخالفت كند.

آيا به نظر شما موضوع كرونا مي‌تواند تبديل به نقطه عطفي در روابط ميان ايران و چين شود؟

مسيري كه ايران با چين در بحث كرونا دنبال كردند، به‌رغم مشكلاتي كه براي ايران ايجاد شد و منشأ كروناي ايران از چين بود، ولي در عين حال به همكاري با يكديگر ادامه داديم و در تبليغات خود نيز مشكلي براي چيني‌ها ايجاد نكرديم. چرا كه ما شاهد آن بوديم كه امريكايي‌ها تلاش كردند با بوق‌ و كرنا كردن اين موضوع كه چين عامل شيوع كرونا در جهان است فشار را بر اين كشور افزايش دهند. ما حتي شاهد آن بوديم كه امريكايي‌ها سازمان بهداشت جهاني را محكوم به همكاري با چين در راستاي پنهان كردن اطلاعات در خصوص كرونا كرد. به هرحال ما در چنين فضايي قرار نگرفتيم. از همين رو كرونا تبديل به مانعي در روابط ما با چين نشد.


   در تنش بيش از اين طبيعتا ايران به چين نزديك‌تر است و ابايي هم از آن ندارد كه با سياست‌هاي چين همراهي كند
  در بحث تمديد تحريم تسليحاتي عليه ايران به نظر نمي‌رسد كه در اين زمينه چيني‌ها موافق باشند 
 چيني‌ها حاضر نيستند به خاطر ايران شاهد تشديد تنش در رابطه با ايالات متحده باشند 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون